• ۱۴۰۳ جمعه ۲۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3528 -
  • ۱۳۹۵ دوشنبه ۲۷ ارديبهشت

عبدالرضا فرجي‌راد در گفت‌وگو با «اعتماد»:

حضور آلمان در ايران نسبت به ديگر كشورها ماندگارتر خواهد بود

محمد ابراهيم ترقي‌نژاد
اين روزها زمزمه‌هاي دعوت از حسن روحاني براي سفر به آلمان مجددا در رسانه‌هاي بين‌المللي مطرح شده است. آلمان از آن دست كشورهايي است كه با روي كار آمدن حسن روحاني هميشه از او به عنوان دولت ميزبان رييس‌جمهور ايران نام برده مي‌شود. با اين حال و با توجه به نقش مثبت آلمان در مذاكرات هسته‌اي و روابط سنتي تهران و برلين، بسياري انتظار داشتند كه آلمان هم در ليست سفرهاي اروپايي حسن روحاني در بهمن ماه سال گذشته باشد؛ امري كه متحقق نشد و انجام آن تا به امروز به تعويق افتاده است. شبكه تلويزيوني بلومبرگ چندي پيش به نقل از منابع آگاه اعلام كرد كه دولت آلمان با وجود احتمال خشم اسراييل آماده دعوت از حسن روحاني براي سفر به آلمان است. درباره دعوت احتمالي دولت آلمان از حسن روحاني براي سفر به اين كشور و مناسبات كنوني تهران و برلين، گفت‌وگويي با عبدالرضا فرجي‌راد، استاد ژئوپولتيك دانشگاه و تحليلگر مسائل اروپا داشته‌ايم كه مشروح آن در ادامه مي‌آيد.

آلمان نخستين كشوري بود كه پس از دستيابي به برجام هياتي را اعزام ايران كرد. وزير امور خارجه آلمان نيز دو بار به تهران آمده است. دليل اشتياق آلمان براي همكاري با ايران چيست؟
آلمان نخستين كشوري بود كه پس از دستيابي به توافق هسته‌اي و با گذشت چند روز از آن هياتي 140 نفره را به سرپرستي گابريل زيگمار، معاون صدراعظم خود راهي تهران كرد. همان‌طور هم كه شما گفتيد،
فرانك اشتاين‌ماير، وزير امور خارجه اين كشور در كمتر از چهار ماه، دو بار به تهران سفر كرده است. اين سفرها نشان از اين دارد كه آلماني‌ها علاقه‌مند هستند تا روابط سنتي خود با ايران در حوزه‌هاي سياسي و اقتصادي را احيا كنند. اگر به ياد داشته باشيد، تا پيش از تشديد تحريم‌ها عليه ايران، بيشترين و محكم‌ترين رابطه ايران با يك كشور اروپايي، با آلمان بود و همكاري‌هاي اقتصادي دو كشور نيز در سطح مناسب و رو به رشدي قرار داشت. ما ديديم كه با وجود فراز و نشيب‌هاي سياسي و اعمال تحريم‌هاي گسترده عليه ايران، باز اين رابطه حفظ شده است هرچند كه در سال‌هاي اخير، ايتاليايي‌ها توانسته‌اند كه جاي آلمان را در همكاري‌ اقتصادي يك كشور اروپايي با ايران پر كنند. با اين حال، دو كشور از يك روابط تاريخي و همكاري‌هايي با قدمت ديرينه برخوردار هستند. در كشور ما نيز نسبت با آلمان و همكاري با اين كشور، ديدگاه مثبتي وجود دارد و ما نيز تمايل داريم روابط سابق‌مان را هر‌چه زودتر احيا كنيم. از سوي مقابل نيز، آلمان در اين مدت هيات‌هاي مختلفي را به ايران اعزام كرده است و گفت‌وگوهاي بسياري ميان طرفين انجام شده هرچند كه اين گفت‌وگوها به توافقي عيني نرسيده است. دليل اين مساله نيز احتياط آلمان است كه مي‌خواهند گام‌شان را درست بردارند. آنها نسبت به كشورهاي ديگر اروپايي مانند فرانسه و ايتاليا، ديرتر اقدام كرده‌اند ولي وقتي بيايند ماندگارتر از بقيه هستند. اضطرار ايتاليا و فرانسه را هم ندارند. به نظر مي‌رسد با اجرايي شدن برجام و رفع تحريم‌ها و گشايش‌هاي مالي و بانكي، آنها مي‌خواهند ابتدا زمينه‌هاي همكاري سنتي و سابق خويش را احيا كرده و سپس سرمايه‌گذاري‌هاي جديدي را انجام دهند. از سوي ديگر، آلمان از جمله كشورهاي است كه نسبت به وزن، نفوذ و قدرت ايران در معادلات منطقه‌اي آگاه است و مي‌داند كه ايران از نظر سياسي و ژئوپولتيك قدرت تاثيرگذاري بالايي در خاورميانه دارد. اكنون آثار وضعيت بحراني خاورميانه خود در مقابل اروپاييان نشان داده و اروپا با دو بحران تروريسم و موج آوارگان روبه‌رو است. بخش عمده‌اي از آوارگان نيز مي‌خواهند به آلمان بروند و اين كشور هم توانايي پاسخ دادن به اين حجم از آوارگان را ندارد. اين دو مساله موجب شده تا مسائل خاورميانه براي آلمان از اهميت بسياري برخودار باشد و براي حل مسائل آن با ايران همكاري كنند.
چندي پيش كميسيون اقتصادي مشترك ايران و آلمان پس از 15 سال تشكيل شد. اين كميسيون چه كاركردي دارد؟ و چه تاثير عملي را مي‌تواند بر همكاري‌هاي تهران و برلين داشته باشد؟
در كشورهايي با اقتصاد باز، سال‌ها است كه كميسيون مشترك اقتصادي ديگر نقش عمده‌اي ايفا نمي‌كنند. اين نوع كميسيون‌ها بيشتر در رابطه با كشورهايي با اقتصاد دولتي تاثيرگذار هستند و نبايد اين انتظار را داشته باشيم كه اين كميسيون مشترك با آلمان همان تاثير كميسيون مشترك با چين يا روسيه را داشته باشد. با اين حال، تشكيل شدن آن پس از 15 سال خود يك گام مثبت و رو به جلويي است و مي‌تواند به از بين بردن برهم‌ريختگي‌ها در روابط اقتصادي دو كشور كمك كند. در اين كميسيون دو كشور مي‌توانند چارچوب همكاري‌ها را تعيين و با بررسي موافقتنامه‌ها و قراردادهاي قبلي، نقاط ضعف و مورد نياز را شناسايي كنند. از سوي ديگر، اين كميسيون مي‌تواند به همكاري تجار و بخش خصوصي دو كشور كمك كند و آنها را در كنار يكديگر قرار دهد.
هم مركل و هم زيگمار گفته‌اند كه عادي شدن روابط ايران و آلمان منوط به پذيرش اسراييل از سوي ايران است. آيا اين مساله نمي‌تواند مانعي براي گسترش روابط دوجانبه باشد؟
من فكر نمي‌كنم اين مساله مانع روابط دو كشور باشد. سياست خارجي ايران و نظرات كشورمان در خصوص مسائل مختلف پس از 37 سال، براي آلمان و خيلي از كشورها روشن است و چيزي نيست كه كسي از آن خبر داشته باشد. ولي من اعتقاد دارم سخنان اينچنيني بيشتر براي پاسخ دادن به برخي از فشارهاي احزاب، فعالان سياسي، اعضاي پارلمان و مطبوعات كه حامي رژيم صهيونيستي هستند، باشد و بيشتر مصارف داخلي دارد. در واقع اين سخنان براي آرام كردن آنها است مگرنه روابط ايران و آلمان حالت عادي دارد و در وضعيت ويژه‌اي نيست. همچنين آلمان مي‌داند كه نظر ايران در اين باره محكم است و قابل تغيير هم نيست. در صورتي كه اين سخنان جدي بود، آنها اين همه تلاش براي نزديكي دوباره به ايران و افزايش همكاري‌ها را انجام نمي‌دادند و اين سفرها معنايي جز تمايل جدي براي همكاري با ايران ندارد.
ايران با بسياري از كشورهاي غربي در زمينه حقوق بشر اختلافاتي دارد. تا چه اندازه اين مساله مي‌تواند بر روابط اقتصادي دو كشور سايه بيندازد؟
اتحاديه اروپا سه فاكتور را براي توسعه روابط با كشورها اعلام كرده است: رعايت حقوق بشر، دموكراسي و اقتصاد بازار. اگر كشوري اين فاكتورها يا يكي از آنها را نداشته باشد، به معناي عدم رابطه و قطع آن نيست. از سويي، اگر به صورت ريز به روابط كشورهاي اتحاديه اروپايي با كشورهاي ديگر نگاه كنيم، مشاهده مي‌كنيم كه در بسياري از موارد اين فاكتورها رعايت نمي‌شوند. با اين حال، آلماني‌ها، هم‌اكنون از وضعيت ايران آگاه هستند. آنها مي‌دانند كه ايران به سرعت به سمت خصوصي‌سازي در حال حركت است و تنها اقتصادي كه در منطقه تقريبا با ثبات باقي مانده و امكان رشد را دارد، ايران است. آنها وضعيت حقوق بشر و دموكراسي را با كشورهاي ديگر منطقه مقايسه مي‌كنند. هيچ كشوري در منطقه به اندازه ايران با ثبات نيست. هيچ كشوري به اندازه ايران انتخابات برگزار نكرده است. تنها كشوري است كه دموكراسي نسبي در آن برقرار است. البته اين سخن به معناي ناديده گرفتن ضعف‌هاي ما هم نيست.
 تا چه اندازه گفت‌وگوهاي صريح ايران و آلمان مي‌تواند به حل و فصل اختلافات طرفين درباره حقوق بشر كمك كند؟
ايران از گفت‌وگو در رابطه با مسائل حقوق بشر با هيچ كشوري هراسي ندارد و از آن فرار نمي‌كند. در طول دهه‌هاي گذشته نيز گفت‌وگوهاي مفصلي ميان ايران و كشورهاي اروپايي نسبت به حقوق بشر صورت گرفته و بعضا نتايجي را هم در پي داشته است. در اين باره هم تمامي ضعف‌ها به سمت ايران نيست و ايران در صندلي متهم قرار ندارد بلكه ايران هم انتقادات جدي بسياري براي گفتن دارد. شما در مساله يمن نگاه كنيد. عربستان و امارات يك جاي سالمي در اين كشور باقي نگذاشته‌اند ولي آلمان و غرب يك واكنش جدي از خود نشان نداده و حتي به فروش سلاح به اين كشور ادامه داده است. در مجموع من فكر مي‌كنم كه گفت‌وگوهاي جدي ميان ايران و آلمان بي‌تاثير نيست و مي‌تواند حتي به توسعه روابط ميان دو كشور هم كمك كند.
مقامات آلماني گفته‌اند كه اين كشور علاقه دارد تا ايران به محور ثبات و امنيت خاورميانه تبديل شود. تاكنون همكاري‌هاي تهران و برلين در رابطه با بحران‌هاي منطقه‌اي و از جمله بحران سوريه چگونه بوده است؟
يكي از دلايل عمده نزديك شدن آلمان به ايران بي‌ترديد تلاش براي حل و فصل بحران‌هاي خاورميانه است. همان‌طور كه گفته شد، آلمان نسبت به قدرت و توان بالاي ايران در منطقه آگاه است و مي‌داند كه بدون ايران امكان حل و فصل بحران‌هاي منطقه مانند سوريه، يمن و عراق ممكن نيست. در اين راستا، رايزني‌هايي ميان دو كشور انجام شده است و احتمالا در اين سفر ترتيبات بيشتري براي انجام مشورت در اين باره صورت خواهد گرفت. ايران هم علاقه‌مند به حل و فصل بحران‌هاي خاورميانه است و به همين خاطر، بي‌ميل به توسعه روابط خود با جامعه بين‌المللي در اين باره نيست.
چرا سفر به برلين در دور نخست سفرهاي آقاي روحاني به اروپا قرار نداشت؟ آيا در شرايط كنوني انجام اين سفر امكان‌پذير است؟
من فكر مي‌كنم مهم‌ترين عامل در ايجاد چنين مساله‌اي، به دليل فشارهايي است كه دولت آلمان احساس مي‌كند. با گذشت سال‌ها از جنگ جهاني دوم، آلمان همچنان فشارهاي بسياري را نسبت به يهوديان احساس مي‌كند و آثار آن نيز هم‌اكنون ادامه دارد. هم‌اكنون لابي‌هاي حامي اسراييل و رژيم صهيونيستي فشارهاي بسياري را بر دولت آلمان وارد كرده‌اند تا اين كشور روابطش را با ايران توسعه ندهد. در چنين شرايطي آلمان نمي‌خواهد بيش از اين لابي‌هاي اسراييلي و رژيم تل‌آويو را عصباني‌تر كند.
همچنين بايد گفت علاوه بر فشارهايي كه دولت آلمان از سوي لابي‌هاي ضدايراني براي عدم دعوت از مقامات عالي ايران احساس مي‌كند، نكته ديگري هم در به تاخير افتادن دعوت از آقاي روحاني موثر بوده و آن نكته، اين است كه آلماني‌ها به‌شدت محافظه‌كار هستند. با توجه به سروصداهاي مطرح شده در خصوص عدم حل و فصل برقراري مناسبات مالي ميان ايران با بانك‌هاي اروپايي و از آنجايي كه در اين نوع سفرها قراردادهايي ميان طرفين امضا مي‌شود، دولت آلمان نمي‌خواهد قراردادهايي را امضا كند و تعهداتي را بپذيرد كه امكان اجرايي شدن آنها فراهم نيست. آنها منتظر حل و فصل مسائل مالي و اقتصادي ايران با دنيا هستند و به نوعي مي‌خواهند جاي پاي‌شان محكم باشد. من فكر مي‌كنم با حل اختلافات ميان ايران و اروپا در مورد همكاري‌هاي بانكي و تسهيل در روابط اقتصادي ميان طرفين، آنها پيشقدم مي‌شوند و سفري در سطح عالي صورت مي‌گيرد. نوع مديريت آلماني هم اين گونه است و با نظم خاص خودشان جوانب امر را مدنظر قرار داده و درصدد رفع موانع برمي‌آيند. اين نوع مديريت، برخلاف مديريت ايتاليايي‌ها و حتي فرانسوي‌هاست. آنها مي‌خواهند براي خودشان فرصت‌سازي كنند در حالي كه آلماني‌ها معتقدند فرصت وجود دارد و نياز به ساختن فرصت نيست. با اين وجود و با توجه به پيشگام شدن امريكا براي
حل و فصل مسائل مالي ميان ايران و بانك‌هاي اروپايي، اميدها افزايش يافته و براي همين شاهد زمزمه‌هايي در ميان مقام‌هاي آلماني و رسانه‌ها در دعوت از آقاي روحاني هستيم.
دعوت رسمي از آقاي روحاني و سفر رييس‌جمهور به آلمان، با چه واكنش‌هايي از سوي لابي‌هاي ضدايراني روبه‌رو خواهد شد؟
دو لابي قدرتمند در آلمان عليه ايران فعال هستند؛ لابي اسراييل و لابي اعراب به رهبري عربستان. لابي صهيونيست‌ها از ابتداي انقلاب عليه ايران فعال بوده ولي در سال‌هاي اخير لابي سعودي و شوراي همكاري خليج فارس در آلمان هم به كمك آنها آمده و با در پيش گرفتن استراتژي تهاجمي، مي‌خواهند هزينه‌هاي افزايش رابطه با ايران را بالا ببرد و مانع از ارتقاي روابط شده يا حداقل در آن تاخير ايجاد كنند. به طور مثال، قرار بود كه آقاي زوما، رييس‌جمهور آفريقاي جنوبي در اسفند ماه به تهران بيايد. پيش از انجام اين سفر، عادل الجبير سفري به آفريقاي جنوبي داشت و بلافاصله پيش از آن شاهد بوديم كه دفتر رييس‌جمهور آفريقاي جنوبي به بهانه‌هايي سفر را به زمان ديگري موكول كردند. حتي او ابتدا به رياض سفر كرد و پس از گذشت چندي به تهران سفر كرد. در رابطه با كشورهاي
شبه قاره هند هم همين مسائل اتفاق افتاد و اينها نشان از فعال بودن لابي سعودي است. با اين حال، فشارهاي لابي‌هاي اسراييلي و عربستاني هر چقدر هم باشد، حداكثر مي‌توانند تاخير ايجاد كنند و نمي‌توانند نفس روابط را تحت‌الشعاع قرار دهند. دولت آلمان اراده توسعه روابط با ايران را دارد و با ايجاد گشايش‌هاي مالي و حل مسائل فني باقي مانده آنها حتما از آقاي روحاني دعوت خواهند كرد.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون