در خاورميانه دموكراسي وارداتي جواب نميدهد
مهدي مرادي
مردمسالاري يا دموكراسي يك روش حكومتي است كه در آن مردم حكومت ميكنند. دموكراسي خود داراي انواعي است، كه ميان آنها تفاوتهاي گاه بنيادين وجود دارد. در برخي مردم قدرت و اراده بيشتري داشته و در برخي كمتر. آنچه در دموكراسي از اهميت خاصي برخوردار است رعايت اصل تفكيك قواست كه اگر به صورت مناسبي انجام نپذيرد ميتواند سبب قدرتگيري تنها يك بخش از نظام حاكم شده و آن بخش به نظام دموكراتيك لطمهاي گهگاه جبرانناپذير بزند. دموكراسي حكومت اكثريت است و اين به معناي تلف شدن حقوق اقليت نبوده و قرار نيست اقليت مورد سوءاستفاده اكثريت قرار گيرند. از ويژگيهاي برجسته دموكراسيهاي پيشرفته و نوين وجود يك سيستم انتخاباتي عادلانه است. مضاف بر اين، آزادي انديشه، آزادي بيان و مطبوعات آزاد از ديگر اركان اساسي دموكراسي هستند. در چنين سيستمي به اصطلاح يك فضاي شيشهاي ايجاد ميشود كه همهچيز را جلوي چشم همه ميگذارد. در واقع اين فضاي شفاف ديداري و شنيداري به كمك اراده آزاد شخص به او اين امكان را ميدهد چيزي را برگزيند كه فكر ميكند بهترين است. لذا نبايد فراموش شود كه دسترسي آزاد و عادلانه به اطلاعات يكي از ويژگيهاي مهم دموكراسيهاي نوين به شمار ميآيد. چيزي كه در نظام مقابل دموكراسي يعني ديكتاتوري يا نيست يا به صورت گزينشي در اختيار افراد قرار گرفته كه بيشتر به جهت كاناليزه كردن افكار عمومي به نفع حاكمان يا ديكتاتور صورت ميگيرد. پرسش حياتي اين است: آيا خاورميانه دموكراسي را درك ميكند و ميفهمد؟ و آيا زمان برقراري يك حكومت دموكراتيك نوين رسيده است؟ پيش از پاسخ به اين پرسش بهتر است به پاسخ برژنسكي، رييس اسبق شوراي امنيت ملي امريكا در مصاحبهاي با مجله فيگارو در سال ۲۰۰۳ توجه كنيم. از وي پرسيده ميشود: آيا با جنگ امريكا در عراق در ديگر شيوخ عرب منطقه نيز دموكراسي ايجاد خواهد شد؟ ميگويد: «دموكراسي يك روند بسيار طويل و نتيجه تحولاتي طولاني است، اين روند را با پرتاب موشكهاي قارهپيما روي عراق يا مستقر كردن مجتمعهاي يهودينشين در كنارههاي رود اردن نميتوان سرعت بخشيد. ميشود به وضوح دانست كه برژنسكي سرنوشت دموكراسي برون زا و وارداتي «بوش» را چيزي جز وضع و حال نابسامان امروز عراق نميدانسته است. عراق كشوري با چالشهاي گوناگون است كه هر كدام خود به تنهايي مانع بزرگي مقابل دموكراسي نوينند. جامعهاي چند مذهبي، چند نژادي، چند زباني و چند قوميتي كه هرگز هويتي يكسان براي خود قايل نبوده است. و اين تنها عراق نيست كه از چنين ويژگيهايي برخوردار است بلكه اكثر كشورهاي خاورميانه از موارد مشابهي رنج ميبرند. از ليبي در شمال آفريقا گرفته تا افغانستان در آسياي ميانه انواع و اقسام ارزشهاي غير دموكراتيك يافت ميشوند كه سالها زمان ميخواهد از بين بروند و فضا را براي دموكراسي آزاد بگذارند. تعصبات قومي و قبيلهاي، اختلافات مذهبي، سركوب زنان، نبود آزادي بيان و عقيده و موارد بيشمار ديگري كه همين الان و روزانه باعث خونريزياند. مادامي كه اين ارزشها كمرنگ نشوند و اصل «لياقت براي حكومت» ارزش نباشد، و تا زماني كه تعصبات جاي خود را به عقلانيت مدرن ندهد شاهد روزگار خوشي براي خاورميانه نخواهيم بود. نابودي صدام، قذافي، مبارك، بن علي و شاه يمن شايد به مردم فرصت تازهاي داد تا طعم دموكراسي را بچشند اما ديديم كه همان مردم چه كردند. مُرسي به زير كشيده شد و سيسي نظامي به جايش نشست، ليبي و عراق گرفتار درگيرهاي قومي شدند و افغانستان طالبان را حذف نكرده، با آن همه تلاش شاهد ظهور و بروز داعش است. آنچه خاورميانه را به چنين حال و روز اسفناكي رسانده، نبود دموكراسي نهادينه شده است. واردات هيچ جامعهاي را به توسعه نرسانده است، دموكراسي وارداتي و ناهمگون و نامتجانس نهتنها جامعه خاورميانه را آماده پذيرش ارزشهاي جديد نكرده بلكه آشكارا و گهگاه با چشم باز با آن مخالفت ورزيده است. آنگاه دموكراسي بالغ خواهد شد كه ناشي از توليد داخلي باشد، دموكراسي خاص منطقه و فرهنگ خاورميانه كه الزامات مورد نياز و قابل فهم يك خاورميانهاي را داشته باشد. فرضا آزادي همجنسگرايي و ازدواج دگرباشان تابويي محسوب ميشود كه بسيار دور از فهم و فرهنگ رايج كشورهاي منطقه است. آزادي بيان، آزادي عقيده در جوامعي كه گرفتار ارزشها و تعصبات فرقهاي خود است محلي از اعراب ندارد. پس نميتوان خواست كه در چنين جوامعي ارزشهاي دموكراتيك بر پا شود و پايدار بماند. وقتي طرفداران يك روحاني خاص، منطقه سبز عراق را كه نماد دموكراسي (پارلمان) در آن واقع است به تسخير در ميآورند و خرابكاريهاي معمول كه در جوامع توسعه نيافته اتفاق ميافتد را به نمايش ميگذارند، نبايد توقع داشت به راحتي عراق يا ديگر كشورهاي اطراف آن را دموكرات ناميد. خاورميانه هنوز دموكراسي نميفهمد وقتي بدانيم لبنان قدرت را به اجبار ميان اقوام و مذاهب گوناگونش تقسيم كرده است تا به اصطلاح همه را راضي نگه دارد. كشوري كه مدتهاست در انتخاب رييسجمهور خود مانده است، خاورميانه دموكراسي نميفهمد اگر بدانيم شيوخ حاشيه خليج فارس تنها با اندك پولي مردم را ساكت كردهاند كه از حق انتخاب خود بگذرند. داعش نتيجه چيزي نيست جز نپذيرفتن گفتوگو و مكالمه!!! گروهي كه براي به كرسي نشاندن تفكر خود ميكشد، ميسوزاند، به دار ميآويزد و به صورت مشمئزكنندهاي گردن ميبرد، به زنان احترام نميگذارد و با پلشتي ويژه خود تجاوز ميكند. طالبان و داعش برآمده از جوامع خاورميانهاند؛ جوامعي كه تفكر طالباني و داعشي در خود دارند كه اگر چنين نبود پايگاه اجتماعي در برخي مناطق افغانستان، عراق، يمن، ليبي و سوريه نداشتند. با اين وضع هنوز زمان ايجاد يك حكومت دموكراتيك
فرا نرسيده است.