وزارت علوم و كشور
و مطالبات دانشجويان
غلامرضا ظريفيان
استاد دانشگاه
در زماني كه تا پايان دولت يازدهم مانده است، وزارت علوم كارهاي بسياري پيش رو دارد و بعيد است كه بتواند در اين فرصت اندك از پس انجام تمامي آنها برآيد. با اين وجود مسائلي در وزارت علوم وجود دارد كه به نظرم بايد در مدت باقيمانده روي آنها تمركز شود. در دورههاي قبل يك نوع كميگرايي بيمهار بر وزارت علوم حاكم شد. در اثر آن سياستها ما 5/4 ميليون دانشجو داريم و بخشي از گسترشي كه ظرفيت دانشجويان و افزايش مراكز آموزش عالي پيدا كرد حاصل طراحيهاي كلان و نقشه جامع و آمايش سرزمين نبود و همين منجر شد كه كيفيت آموزش عالي زير سوال برود. ما با يك بحران كيفيت روبهرو هستيم و در يك سال پيشرو بايد كيفيتبخشي به وزارت علوم مد نظر قرار گيرد، اين موضوع براي توسعه علمي ما امري ضروري است، اگر نيرويي تربيت كنيم كه كيفيت ندارد به معني خسارتي سنگين به سرمايه كشور است و باعث ميشود بياعتمادي نسبت به نهاد دانشگاه به عنوان يكي از مورد وثوقترين نهادهاي كشور رخ بدهد. براي همين است كه وزارت علوم بايد روي موضوع كيفيت به عنوان بخشي از آموزش و پژوهش و توانمندسازي دانشجويان و اساتيد كار كند. يكي از بارزترين نمونههايي كه بايد جلوي آن ايستاد بحران انتحال (تقلب علمي) است كه در بخشهايي از دورههاي تحصيلات تكميلي شاهد رشد آن هستيم، مراكزي هستند كه خدمات مقالهنويسي و پاياننامهنويسي را خيلي راحت ارايه ميدهند و بدون هيچ نگراني مشغول به كارند.
مساله ديگري كه به نظر ميرسد بايد وزارت علوم روي آن تمركز كند مساله تجمع است. يكي از اتفاقهاي نامباركي كه در دورههاي پيشين رخ داد اين بود كه با گسترش بيرويه مراكز علمي روبهرو شديم، دانشگاههاي غيرانتفاعي كه حدود 70 يا 80 دانشگاه بودند در مدت هشت سال رسيدند به 350 مركز، نمونه ديگر توسعه برخي دانشگاهها بود به اين معني كه برخي از اين مراكز بدون اينكه ظرفيت پذيرش داشته باشند، دورههاي تحصيلات تكميلي و دكترا برگزار كردند به گونهاي كه حالا در يك شهر كوچك 17، 18 مركز آموزش عالي وجود دارد. از سوي ديگر از آنجايي كه رشد جمعيت جوان كاهش پيدا كرده، صندليهاي خالي اين دانشگاهها زياد شده، در كنار همه اينها برخي دانشگاهها اقدام به تاسيس پرديسهايي در كنار بدنه اصلي دانشگاه كردند كه خارج از ضوابط ايجاد شدند. براي همين است كه بايد با يك مكانيسم منطقي و مناسب دست به تجميع بزنيم به خصوص در حوزه غيردولتي و با ارائه تسهيلاتي اين تجميعها را امكانپذير كنيم تا خدماترساني مراكز آموزش عالي به دانشجويان هم افزايش پيدا كند.
5/4 ميليون جمعيت دانشجو يعني بيشتر از جمعيت قطر و بحرين و كويت، يعني دانشجويان ما خود به اندازه يك كشور هستند، يك كشور جوان كه نياز به برنامههاي مناسبي براي جامعهپذير شدن دارند، نياز به فعاليتهاي صنفي و فرهنگي دارند و فضايي پرنشاط در دانشگاه. وزارت علوم اگر كمك كند كه اين جمعيت جوان، اميد و نشاط را تمرين كنند، پس از ورود آنها به عرصههاي اجتماعي حاصلش را ميبينيم. فعاليتهاي دانشجويي را نبايد تهديد ببينيم، اين فعاليتها فرصتي هستند براي عرضه برنامهريزي و مشاركت دانشجويان، فرصتي كه در زمان باقيمانده از دولت يازدهم بايد بيشتر مورد توجه وزارت علوم قرار بگيرد.