جانم را براي مورينيو ميدادم اما...
زلاتان: گوارديولا، بزدلي بيش نبود
زلاتان ابراهيموويچ كه گفته ميشود به ژوزه مورينيو در منچستريونايتد ملحق خواهد شد و فوتبالش را در جمع شياطين سرخ و در ليگ برتر ادامه خواهد داد، در كتاب زندگينامهاش با عنوان «من زلاتان هستم» در توصيف آقاي خاص نوشته است: «تاكنون مربي با دانشي همانند مورينيو نديدهام كه شناخت فوقالعادهاي از رقبا داشته باشد. ژوزه همهچيز را در مورد رقبا ميدانست، او حتي ميدانست كه سايز كفش دروازهبان سوم حريف هم چند است. به شخصه از دانش مورينيو شگفتزده شده بودم. وقتي مورينيو كنار بازيكنان ميايستاد كوچك به نظر ميرسيد، اما فضاي عاطفي خوبي در اطراف او موج ميزد. مورينيو بازيكنان را به خط ميكرد و در حالي كه قدش تا شانه آنها بود به بازيكنان ميگفت «از حالا، شما اينطور كار ميكنيد. ميتوانيد تصور كنيد؟» و همه به حرفش گوش ميدادند. هيچيك از بازيكنان از ژوزه نميترسيدند. او فابيو كاپلو نبود كه روحي پليد داشت. مورينيو با بازيكنانش در ارتباط بود و از طريق پيامك جوياي احوال آنها و شرايط خانواده و فرزندانشان بود»
ايبرا در بخش ديگري گفته است: «مورينيو داد و بيداد نميكرد و پيش از بازيها به ما روحيه ميداد و درست همانند يك تئاتر يا يك بازي روانشناسي بود. او گاهي فيلم بازيها را براي ما ميگذاشت و ميگفت «چه فاجعه! نااميدكننده! هِي رفقا اينها شما نيستيد. احتمالا اينها براداران شما و نسخه سطح پايينتري از شما هستند.» پس از اين حرفهاي ژوزه بود كه ما سرمان را پايين ميانداختيم و احساس شرمساري ميكرديم. ژوزه در ادامه در حالي كه مشت گرهشدهاش را به كف دست ديگرش ميكوبيد به ما ميگفت كه «برويد و مثل شيرهاي درنده و گرسنه بجنگيد. در نبرد اولي كه خواهيم داشت شما اينچنين خواهيد بود». سپس تابلويي را كه نكات فني را روي آن يادداشت ميكرد با ضربهاي به سمت وسط رختكن شوت ميكرد. بعد از اين حرفهاي او بود كه آدرنالين ما را بالا ميبرد و مثل حيوانهاي خشمگين و هار به زمين باز ميگشتيم. حس ميكردم كه پس از اين حرفهاي مورينيو بازيكنان تمام تلاش خود را براي تيم ميكنند و من هم ميخواستم كه هر كاري از دستم ساخته است براي مورينيو انجام دهم. در واقع ما حاضر بوديم جانمان را هم براي ژوزه بدهيم».
زلاتان از اينكه در سال 2009 اينتر را به مقصد بارسلوناي تحت هدايت گوارديولا ترك كرده، پشيمان است. او نتوانسته در كتاب خود نفرتش از سرمربي پيشين بارسلونا را پنهان كند. مهاجم سوئدي چند فصل اخير پاريسنژرمن ميگويد پپ پس از حذف بارسلونا توسط اينتر در مرحله نيمهنهايي ليگ قهرمانان اروپاي فصل 10-2009 او را دليل اصلي شكست اين تيم مقابل نراتزوري دانسته و مورد سرزنش قرار داد. او در اينباره ميگويد: «گوارديولا طوري به من نگاه ميكرد كه انگار مقصر اصلي حذف بارسا من بودم. پس از بازي بود كه حس كردم باشگاه ديگر خيلي روي خوش به من نشان نميدهد. وقتي هم داخل رختكن مينشستم، گوارديولا طوري نگاه ميكرد كه انگار من يك غريبه و مزاحم هستم» سرانجام در بازي بارسلونا مقابل ويارئال بود كه زلاتان از كوره در رفت. او كه به تشخيص گوارديولا تنها در پنج دقيقه پاياني به زمين رفت، در شرح آن ماجرا ادامه ميدهد: «اگر جاي گوارديولا بودم حتما ميترسيدم، چون من خيلي عصباني بودم و حسابي گرد و خاك كردم، هرچند ضربهاي به كسي نزدم. فكر كنم در همان چند دقيقهاي كه در زمين بودم از روي عصبانيت به چند نفر كله زدم و از زور عصبانيت چهرهام قرمز شده بود. وقتي به داخل رختكن رفتم با وجود اينكه عصباني بودم اما برنامهاي براي قاطي كردن نداشتم. با اين حال وقتي وارد رختكن شدم، دشمن خودم (گوارديولا) را ديدم كه روبهرويم ايستاده و سرش را تكان ميدهد. در رختكن يك كمد فلزي بود كه لباسهاي خود را درون آن ميگذاشتيم و وقتي اين حركت پپ را ديدم ضربهاي به آن زدم و سه متر به هوا رفتم. سپس رو به گوارديولا كردم و فرياد زدم «تو دل و جرات نداري! تو خودت جلوي مورينيو گند زدي! بهتر است بروي به جهنم!».
ابراهيموويچ در پايان عنوان ميكند: «شايد با خود بگوييد كه در چنين شرايطي گوارديولا چند كلمهاي جواب داده، اما او بزدلتر از اين حرفهاست. او تنها كمد فلزي را همانند يك تداركاتچي بلند و رختكن را ترك كرد.»