روح جديد در كالبد سياسي
غلامرضا ظريفيان
استاد دانشگاه
ايران، در بستر تاريخ سياسي خود، مشحون از سياستمداران بزرگي بوده كه بخش اعظمي از حافظه تاريخي جامعه ايراني را ساختند. اين سياستمداران هرچند نقش مهمي در دوران حضور خود در سياست داشتند، اما به راحتي از اذهان مردمان ايران زمين رخت بر بستند. شايد تنها دليلي كه بتوان براي اين اتفاق برشمرد، عدم تاثيرگذاري در زيست اجتماعي و سياسي جامعه ما بود. اما دستهاي ديگر از سياستمداران هم بودند كه در موقعيتهاي مختلفي همچون رياست مجلس، نمايندگي ملت، نخست وزيري و وزارت و صدارت حضور داشتند و به دليل ويژگي شخصيتي و عملكردي خود به عنوان نيروهاي مصلح و اخلاقي در خاطره جامعه ايران باقي ماندند. جامعه امروز ايران پس از 38 سال تجربه فعاليت سياسي متكي بر يك نظام مردمسالار با تجاربي كه از گذشته براي خود اندوخته نيازمند سياستمداراني است كه اعتماد تاريخي جامعه ايران را دوباره احيا كنند. سياست در جامعه ايران شاهد فراز و نشيبهاي زيادي بوده و در برخي عرصهها آلودگيهايي پيدا كرده كه منجر به كاهش اعتماد جامعه از عرصه سياست شده است. حال با تشكيل مجلس دهم و نزديك شدن به انتخاب رييس آن، اين سوال از اصلاحطلبان مطرح ميشود كه چرا بايد از محمدرضا عارف براي تصدي اين منصب دفاع كنيم. با توجه به شرايطي كه در كشور ما وجود دارد؛ اعم از شرايط جهاني و داخلي به نظر ميرسد كه دليل اصلي همه ما براي اين حمايت، ويژگيهاي شخصيتي بارز ايشان است. نگاه و كنش اخلاقي او نشاندهنده اين اعتقاد است كه اخلاق و سياست ميتوانند به عنوان دو همزاد در كنار هم عمل كنند تا جامعه علاوه بر تمشيت امور نوعي كنش اخلاقي را در عرصه سياست تجربه كند. جامعه ايران براي بازسازي ذهن آشفته خود در عرصه سياست نيازمند ورود سياستمداراني است كه از يك سو معتقدند به اينكه بايد عرصه تمشيت و مديريت جامعه را رها نكرد و به شايستگان سپرد و از سوي ديگر بر اين امر اعتقاد راسخ دارند كه شاخص اين عرصه بايد حتما با كنش و گزارههاي اخلاقي همراه باشد. نكتهاي كه ميتواند بر اهميت رياست عارف بر قوه مقننه كشور بيفزايد، نگاه او به عرصه دانش است. اين اجماع در جامعه ما و ميان جناحهاي مختلف و حتي افكار عمومي وجود دارد كه يكي از نيازهاي مبرم امروز كشور توجه به توزيع عادلانه ثروت، توليد ملي و كيفيت بخشي به آن است، كه در اين صورت بهرهوري اقتصاد را در پي دارد. اقتصاد ايران اگر بخواهد موجب تحقق واقعي اقتصاد مقاومتي باشد، نيازمند پشتوانههاي حقوقي و تقنيني لازم در مجلس است. بنابراين چه كساني ميتوانند اقتصاد مقاومتي را با دانش پيوند زنند؟ كساني كه نقش جديتري در عرصه توسعه علمي داشتهاند. نگارنده معتقد است كه محمدرضا عارف كه يك كارويژه جدي شخصيتي وي دانش بنيان كردن امور از جمله اقتصاد است و آن را از اولويتهاي خود ميداند، ميتواند مجلس را در نهايت در مسير توليد پشتوانههاي لازم تقنيني براي مقاومسازي اقتصاد و كيفيت بخشي به توليد ملي و افزايش اشتغال و بهره وري در جامعه ما، هدايت كند. نكته بعدي كه با هر انتخاباتي به ذهن ميرسد، بحث سنتهاي الهي است. يكي از سنتهاي مهم خدا كه امروزه در دموكراسيها به آن خيلي توجه ميشود چرخش بازيگران عرصه سياست است. در قرآن با اين آيه روبه رو ميشويم «تلك الايام نداولها بين الناس». اين ايام در ميان مردم در چرخش بوده و اين جزيي از سنتهاي الهي است. اين سنت الهي تغيير جزيي از خواست عمومي جامعه ما هم هست. در پستي همچون رياست مجلس، هرچند علي لاريجاني از كساني است كه در مجموع كارنامه قابل قبولي را در عرصه مديريت مجلس از خود بر جاي گذاشته است، اين نوع تغيير بازيگران عرصه سياست در برخي بازههاي زماني، هم موجب ميشود كه روح جديدي در ساختارهاي سياسي كشور دميده شود و هم به نوعي با خواست عمومي جامعه پيوند بخورد. اما يكي از مهمترين عوامل انسجام سياسي و اجتماعي ما در واقع اعتماد عمومي است.
اين اعتماد را ميشود با كمك كساني كه از خلوص بيشتري بهرهمندند و نگاه علميتري به امور اجتماعي و سياسي دارند بازسازي كرد. اينها همه از عواملي است كه در چهره عارف بهتر ميتوان جستوجو كرد. در ساليان اخير به دليل اينكه فاقد احزاب جا افتاده و ريشهدار در كشور بودهايم، بحث رياست و انتخابات هميشه به مهمترين مباحث سياسي كشور تبديل ميشود. احزاب در بسياري از كشورهاي توسعه يافته نقش دولت در سايه را ايفا كرده و كمك ميكنند به اينكه دولتهايي كه بر سر كار ميآيند نيازمند شروع به برنامهريزي جديد و از ابتدا نباشند. حال كه احزاب نقش اصلي را در توليد برنامههاي ميان مدت و دراز مدت سياسي ايفا ميكنند و ما هم فاقد اين ويژگي در جامعه هستيم به نظر ميرسد كه ميتوانيم براي نخستين بار مجلسي داشته باشيم كه داراي يك برنامه روشن و دراز مدت در عرصه مديريت باشد. اما يكي از مهمترين اثراتي كه انتخاب عارف به عنوان رياست مجلس ميتواند در جامعه سياسي ايران ايجاد كند، عقيم كردن پروژه اصلاحات هراسي است؛ پروژهاي كه مدتهاي زيادي است كه عدهاي تلاش كردهاند آن را توليد كرده و اصلاحات را در برابر همگان قرار دهند. در حالي كه اصلاحات همواره از فعالترين نيروهاي اين نظام بوده و اصول بنيادين آن عدالت، آزادي و اسلامي بودن است. در مجموع تصور نگارنده اين است با حضور كساني كه براي رياست مجلس كانديدا بوده و از صلاحيتهاي لازم هم برخوردار هستند، جامعه ايران نياز به گام به پيش دارد. بدون اينكه بخواهيم بزرگنمايي در نشان دادن چهره شخصيتها داشته باشيم اما نياز به تغيير و پيوند ميان اخلاق و سياست و دستيابي به توسعه علمي براي توسعه اقتصادي، بيشتر در شخصيت دكتر عارف قابل جستوجو است.