متهم در دادگاه تقاضاي بخشش كرد
قتل همسر با توهم خيانت
اعتماد| مردي فقط به خاطر حرف همسايههايش به همسرش شك كرد و او را با توهم خيانت به قتل رساند.
28 شهريور 93 ، پليس دماوند از مرگ مشكوك زني جوان در بيمارستان باخبر شد. با حضور ماموران در محل مشخص شد كه متوفي به دليل اصابت ضربه چاقو دچار خونريزي شديد شده و پس از انتقال به بيمارستان از سوي همسايههايش، به دليل شدت جراحات وارده جان خود را از دست داده است. يكي از همسايهها كه در بيمارستان بود به ماموران گفت: «زهرا (مقتول) همراه همسرش سرايدار آپارتمان ما هستند. امروز وقتي در خانه بودم، صداي داد و بيدادشان را شنيدم. همراه چند نفر ديگر از ساكنان ساختمان به خانهشان رفتيم و ديديم كه زهرا چاقو خورده و روي زمين افتاده است. او را به بيمارستان آورديم اما فوت كرد.» با محرز شدن وقوع جرم، كارآگاهان پروندهاي با موضوع «قتل عمد» تشكيل دادند و براي دستگيري همسر مقتول به تكاپو افتادند. تحقيقات آنها براي شناسايي مخفيگاه متهم ادامه داشت تا سرانجام او خود را به پليس معرفي كرد و پرده از راز قتل برداشت. مرد 40ساله در بازجوييها انگيزه قتل همسرش را «خيانت» اعلام كرد و به كارآگاهان گفت: «من و زهرا دو دختر داريم و به عنوان سرايدار در آپارتماني مسكوني كار ميكرديم. مدتي پيش از همسايهها شنيدم كه او با مرد ديگري ارتباط دارد و به من خيانت كرده. خيلي عصباني شدم و روز حادثه، سر همين موضوع با زهرا درگير شدم و با چاقو ضربهاي به او زدم. همسايهها كه صداي داد و بيدادهاي ما را شنيده بودند خود را رساندند و زهرا را به بيمارستان بردند. مدتي بعد هم خودم را به پليس معرفي كردم.» متهم در بازجوييها مدعي خيانت همسرش به خود شده بود اما كارآگاهان در تحقيقات خود هيچ نشانهاي از صحت اين ادعا به دست نياوردند و انگيزه متهم را ناشي از تصورات اشتباه او تلقي كردند. به اين ترتيب و با تكميل جزييات حادثه، پرونده براي صدور حكم در اختيار شعبه هشتم دادگاه كيفري استان تهران به رياست قاضي حسين اصغرزاده قرار گرفت. صبح ديروز در ابتداي جلسه رسيدگي به پرونده در اين شعبه، نماينده دادستان، متن كيفرخواست را قرائت كرد و خواستار مجازات متهم به دليل ارتكاب قتل عمد همسرش شد. پس از آن نوبت به اولياي دم رسيد. از بين آنها يكي از دختران مقتول از قصاص پدرش (متهم) گذشت و خواستار دريافت ديه شد. برخلاف او اما پدر، مادر و دختر ديگر مقتول تقاضاي قصاص را مطرح كردند تا نوبت به متهم برسد. مرد 40ساله برخلاف اعترافاتش در بازجوييها، مقتول را زني پاكدامن معرفي كرد و گفت: «از روز حادثه چيزي يادم نميآيد اما ميدانم كه آن موقع دچار جنون شده بودم و همسرم زن پاكدامني بود. وقتي خون روي دستانم را ديدم تازه فهميدم چه اتفاقي افتاده.» متهم كه مدعي شده بود پيش از اين در بيمارستان رواني بستري شده در ادامه از اولياي دم تقاضاي بخشش كرد و گفت: «زهرا خيانتي نكرده بود و من اشتباه كردم. نميخواهم با آبروي خانوادهاش بازي كنم. از پدر و مادر مقتول و دخترهايم ميخواهم مرا ببخشند.» پس از متهم، وكيل او نيز پشت جايگاه ايستاد و از قضات خواست تا دستور انتقال موكلش به كميسيون پزشكي قانوني براي بررسي سلامت رواني او را صادر كنند. به اين ترتيب پايان جلسه فرا رسيد و قضات وارد شور شدند تا پس از بررسي درخواست وكيل متهم، حكم پرونده را صادر كنند.