ناصر ايماني در گفتوگو با «اعتماد»:
احمدينژاد بيش از آنكه معضل اصلاحطلبان باشد معضل اصولگرايان است
مريم وحيديان
انتخابات رياستجمهوري دوازدهم 96 از راه نرسيده زمزمههايي از كنشها و برنامهريزيهاي جناح راست به گوش ميرسد. از اعلام ادامه فعاليت شوراي ائتلاف اصولگرايان توسط آيتالله موحديكرماني كه راس ائتلاف اصولگرايان در انتخابات مجلس بود تا تحركات زيرپوستي احمدينژاد يا طيف نزديك به او. در اين راستا ناصر ايماني، فعال سياسي اصولگرا معتقد است كه احمدينژاد همواره آمادگي بازگشت به عرصه قدرت را دارد و او بيش از اينكه مصيبتي براي اصلاحطلبان باشد براي اصولگرايان مشكل زا خواهد بود. اين فعال سياسي اصولگرا البته نسبت به انتخابات 96 خوشبين است و معتقد است كه همكاري دو جناح در سال 94 ميتواند فضاي انتخابات 96 را از تنش دور كند.
جديترين گزينههاي اصولگرايان براي انتخابات سال 96 چه كساني هستند؟
هنوز هيچ چيزي معلوم نيست. اساسا معلوم نيست اصولگرايان بخواهند به طور جدي شركت كنند يا خير. همهچيز بستگي به شرايط دارد و نميتوان پيشبيني كرد.
شخصيتهايي كه ظرفيت طرح دارند چه كساني هستند؟
آقاي قاليباف، ضرغامي و گزينههاي ديگري هستند.
اخيرا شاهد تحركات احمدينژاد بودهايم. به نظر شما ايشان براي انتخابات وارد ميشود؟
در جناح اصلاحطلب هم گزينه مطرح ميشود. برخي ميگويند حتما روحاني است. برخي هم معتقدند يك دورهاي باشد كافي است. اين سخنان مبنا ندارد. آقاي احمدينژاد همواره آمادگي بازگشت دارد. چه براي سال 96 و چه سال 1400. اما اينكه آيا موفق ميشود يا خير؟ تاييد صلاحيت هم ميشود يا نه؟ اينها سوالات هميشگي است. آنچه روشن است اين است كه ايشان هميشه آماده كانديداتوري است.
طي هفتههاي گذشته حرف و حديثهايي هم در مورد كانديداتوري آقاي قاسم سليماني مطرح شده ارزيابي شما چيست؟
نه اين حرفها بيشتر يك شايعه است. تصور ميكنم بيشتر براي تضعيف جايگاه رفيع ايشان است.
به نظر شما اصولگرايان بايد با چهرههاي جديد وارد شوند يا چهرههاي امتحان پس داده؟
همه اينها به اين بستگي دارد كه شرايط انتخابات چگونه باشد. اگر به اين نتيجه برسند كه به لحاظ عقلاني امكان موفقيتشان قابل توجه است سراغ كانديداهاي راي آور ميروند. اما اگر به اين جمعبندي برسند كه احتمال موفقيتشان كم است به اين دليل كه انتخابات سال 96 اصطلاحا مياندورهاي است و تجربه به ما ميگويد امكان راي آوري روحاني از هركسي بيشتر است. چهار رييسجمهور قبلي همه دو دورهاي بودهاند. بنابراين اگر ببينند شرايط مهيا نيست اصولگرايان با كانديداهاي غيراصلي وارد ميشوند. ما در كار مطبوعاتي و رسانهاي بهتر است كمك كنيم به دولت و نيروهاي اجرايي و بحث انتخابات رياستجمهوري آينده را از الان مطرح نكنيم. من اين كار را به صلاح كشور نميدانم. هر كس كه موضوع را مطرح كند به نفع منافع ملي كشور نيست.
يك سال پيش از انتخابات چهرههايي مثل آيتالله موحدي كرماني و حزب موتلفه درخصوص انتخابات رياستجمهوري اظهار نظر كردهاند. طبيعي است رسانهها نيز به اين موضوع بپردازند.
جريانهاي سياسي بخواهند پشت درهاي بسته جلسات بگذارند و بررسي كنند حتي براي 5 سال بعد هم باشد اشكالي ندارد اما اينكه در سطح عمومي و تبليغاتي بخواهيم در اين موارد صحبت كنيم باعث تضعيف موقعيت كشور ميشود و به نفع كشور نيست.
فكر ميكنيد اصولگرايان تندرو براي انتخابات رياستجمهوري چه نوع كنشي داشته باشند؟
اين بستگي به رفتار اصلاحطلبان تندرو دارد. اين دو از هم تاثيرپذير هستند. اگر اصلاحطلبان تندرو كه الان به دليل ملاحظاتي كمتر در صحنه مطبوعات هستند و در جلسات خصوصي حضور مييابند نسخه براي كشور نپيچند اصولگرايان تندرو اصلا مجالي براي حضور نخواهند داشت. تندروي تندروي ميآورد. اگر آنها نباشند اينها هم نخواهند بود و كشور دست كساني ميافتد كه از تندروي جلوگيري ميكنند. امروز از افرادي كه در مجلس نهم مواضع تند داشتند هيچ خبري نيست. در انتخابات 94 در قالب يك ليست بودند حركت جداگانه نداشتند و الان هم در داخل يك فراكسيون كلي كار ميكنند. اگر اصلاحطلبان هم مواضع تندي نداشته باشند اصولگرايان تندرو هم وجود نخواهند داشت.
شما كل حيات جريان تندروي اصولگرا را به سياستورزي بخشي از اصلاحطلبان كه به آنها تندرو ميگوييد، پيوند ميزنيد. به عنوان مثال اگر احمدينژاد در انتخابات حضور يابد باز هم تندروهاي جريان شما منتظر اصلاحطلبان ميمانند تا ببينند آنها چه ميكنند؟
آقاي احمدينژاد بيش از آنكه معضل اصلاحطلبان باشد مشكل جناح اصولگرا است. مواضع و مخالفتهايي كه با تيم احمدينژاد و عملكرد دولت ايشان بود توسط اصولگرايان ميشد از اصلاحطلبان بيشتر بود. اصولگراها بيشتر با احمدينژاد مخالفت داشتند تا اصلاحطلبان. آن موقع كه اصولگراها مخالفت ميكردند اصلاحطلبان در سكوت بودند.
البته اصلاحطلبان اصلا مجال سخن نمييافتند اما در همان فضاي محدود سياسي و رسانهاي كه داشتند، اتفاقا انتقاد ميكردند. حتي پيش از سال 88 و زماني كه دوستان اصولگرا همه در حمايت از احمدينژاد صف بسته بودند اين اصلاحطلبان بودند كه مشي و نوع مديريت وي را به چالش ميكشيدند. در مجلس هم نبودند.
لازم نيست حتما در مجلس ميبودند. نيروهايشان بيرون بودند، ميتوانستند بيانيه دهند و حرف بزنند.
البته نيروهايشان چندان بيرون هم نبودند.
به نسبت مقايسه كنيد. بسياري از شخصيتهاي اصلاحطلب ساكت بودند. ولي اصولگراها مخالفت ميكردند.
به هر حال نميتوان اين را انكار كرد كه احمدينژاد زاييده جريان اصولگراست. امكان رجوع دوباره به او وجود دارد؟
اين امكان وجود ندارد. اصولگرايان به سمت او بازنميگردند.
دليلش چيست؟
اصولگراها فكر ميكنند احمدينژاد آسيب جدي به مديريت كشور وارد كرد. تصور نميكنم تحت هيچ شرايطي اصولگرايان حاضر به حمايت از او شوند. اينكه او خودش بيايد و كار كند به اصولگراها ربطي ندارد.
مخالفت مشترك اصولگراها و احمدينژاد با دولت روحاني باعث اتحاد آنها نميشود؟
قرار نيست از چاله در چاه بيفتيم. پرونده احمدينژاد نزد اكثريت قاطع اصولگرايان بسته شده است.