دركنگره ايثارگران ،چه كساني چه گفتند؟
كاظم صديقي
اصل اول اين است كه قانون اساسي، آراي عمومي و صندوقها و آنچه دنيا بهدنبال آن ميرود، تفاوت ماهوي دارد؛ ما مشروعيت يك رييسجمهور را به صندوق راي و آراي اكثريت نميدانيم و ملاك راي نيست، بلكه امضاي خدا نسبت به آراست. آنچه در قانون اساسي آمده، همه اختيارات ولي فقيه نيست، بلكه جزيي از اختيارات اين شخص است؛ ولايت به قانون اساسي، آرا و صندوقها اعتبار داده است. در مساله راي بايد گفت كه همه مكلفان در رايگيري شركت نميكنند و كسي كه برنده ميشود از آراي اكثريت مردم برخوردار نيست، بلكه از آراي اكثريت شركتكنندگان برخوردار است، بنابراين چگونه ميتوان گفت كسي كه آراي خود را از صندوق راي ميگيرد بر قاطبه حاكميت ميكند؛ گاهي نيز بر اثر جوسازي و حركات مادي و جاذبه و پول و فشار افراد غيراصيل نيز در صحنه حضور مييابند و راي فرهيختگان و مومنان با ديوانه و كسي كه با پول كنار صندوق راي آمده يك اعتبار پيدا ميكند. «آراي عمومي در كشور ما با امضاي ولي فقيه اعتبار پيدا ميكند». در زمان غيبت اختيارات ائمه قبلي به ولي فقيه منتقل شده است؛ سربلندي كشور ما است كه در مجاري حكومتي پشتوانه ديني و شرعي داريم و اطاعت از قوانين با امر ولي فقيه الزامي ميشود. تحزب آغاز اختلافات است و در همه دنيا احزاب به جان هم ميافتند و اختلاف پيدا ميكنند اما ولايت و امامت چيزي است كه همه احزاب را زيرنظر دارند و بر انحرافات آنها توجه داشته و تذكر ميدهند.
غلامعلي حداد عادل
دشمن با فشار اقتصادي به جنگ ملت ما آمده است و ميخواهد با فشار اقتصادي وحدت را از بين ببرد و افكار عمومي را مديريت كند، دشمن قصد دارد با فشار اقتصادي، وحدت را از بين ببرد و افكار عمومي را مديريت كرده تا در مردم اين باور پيدا شود كه اگر در مقابل امريكا كوتاه بياييم و شعارهايمان را تخفيف دهيم، مشكلاتمان حل ميشود. ما در مورد وحدت اصولگرايان تجارب تلخ و شيريني داريم و نميخواهم پرونده انتخابات گذشته را باز كنم. هروقت دست به دست هم داديم، پيروز شديم مانند مجلس هفتم اما هروقت روبهروي هم ايستاديم، شكست خورديم. امروز رقباي ما طعم شيرين وحدت خود را چشيدهاند؛ آيا ما طعم تلخ شكست بر اثر تفرقه را چشيدهايم و آيا كافي نيست كه از تجربه گذشته عبرت بگيريم؟
سيدرضا تقوي
گاهي گفته ميشود اصولگراها اثر، فكر و كارايي ندارند؛ هيچ فردي نميخواهد مخاطب اين واژهها باشد و ما اين واژهها را توهين ميدانيم. من با تمام سران اصولگرا بهصورت حضوري و تلفني صحبت كردم و گاهي ميديدم كه برخي از آقايان حاضر نيستند كنار آقايان ديگري بنشينند؛ ما كه معتقديم انديشهمان ميخواهد جهان را اداره كند چگونه نميتوانيم كنار هم قرارگيريم. پشت صحنه و روي صحنه ما مانند هم است و ما مقيد به رهبري هستيم و به هيچكس هم گزارش نميدهيم و اگر قرار باشد گزارش دهيم فقط به جامعه روحانيت مبارز و جامعه مدرسين گزارش ميدهيم.
نبي حبيبي
اصولگرايان راه دومي جز ائتلاف ندارند و فقط و فقط بايد به ائتلاف فكر كنند. ما حق نداريم بر سر اختلاف سليقههاي احتمالي ائتلاف را به عنوان تنها راهحل كنار بگذاريم. البته اين ائتلاف بدون محوريت روحانيت نيمبند خواهد بود و اصولگرايان زير چتر جامعتين به وحدت خواهند رسيد. اصولگرايان كاملا در حال درو شدن هستند و حتي در يكي از استانها همه فرمانداران يكدست از اصلاحطلبان انتخاب شدهاند. به همين دليل است كه بايد به ائتلاف بين اصولگرايان بهعنوان تنها راهحل فكر كنيم. اين ائتلاف جز از طريق روحانيت كليد نميخورد، روحانيتي كه در مسيرهاي گوناگون امتحان خودشان را پشت سر رهبري پس دادهاند. شخصيتي مانند آيتالله مصباح ميتواند محور و چتر قرار بگيرد و جامعه روحانيت مبارز و مدرسين محور وحدت ما باشند.