افتخار يا فاجعه؟
حتي نمونههاي ناموفق را هم نميتوان مصداق شكست يا فاجعهآميز بودن اين طرح دانست، همچنان كه نمونههاي موفق آن را نميتوان مصداق افتخارآميز بودن طرح معرفي كرد. آنچه كه تعيين ميكند اين طرح فاجعه است يا افتخار، ارزيابي كلي طرح از سوي كارشناسان موضوع است. ولي يك چيز قطعي است و اينكه به لحاظ منطقي معقول نيست كه طرح به اين بزرگي را بدون مطالعه كافي و بدون تهيه سندي كه ابعاد آن را تشريح كند، انجام داد و در نهايت انتظار داشت كه موفقيتآميز نيز باشد. ذات برنامهريزي با اقدامات ديمي هماهنگ نيست. اين رفتار در طرحهاي كوچك، زيانهاي اندك دارد، ولي هنگامي كه طرحهاي بسيار بزرگ مثل مسكن مهر باشد، بهطور قطع و يقين عوارض آن نيز در ابعاد بزرگ ظاهر خواهد شد. ميگويند كه يك نفر قصد وارد شدن به مغازهاي داشت تا اقدام به دزدي كند، لذا شب هنگام شروع به تخريب قفل مغازه كرد تا وارد شود. از او پرسيدند كه چه ميكني؟ گفت طبل ميزنم. گفتند پس چرا صدايش را نميشنويم، گفت صداي طبل من صبح بلند ميشود. حالا قضيه مسكن مهر است كه صداي آن دير يا زود در خواهد آمد. جهان مظهر شكست طرحهاي غيرعقلاني بزرگي است كه بدون مطالعه و صرفا براساس خواست مديران اجرا شده است، طرحهايي كه عوارض آن تا چند دهه و حتي چند سده وجود خواهد داشت.