مراسم بزرگداشت اصغر بيچاره
با حضور هنرمندان و عكاسان برگزار شد
درخواست
براي راهاندازي موزه عكس
مراسم بزرگداشت زندهياد اصغر بيچاره در حالي پنجشنبه گذشته بدون حضور مسوولان برگزار شد كه همچنان رايزنيها براي انتقال پيكر اين هنرمند به ايران ادامه دارد. همين موضوع باعث شد تا فرزند اصغر بيچاره در حاشيه اين مراسم توضيحات بيشتري درباره مراحل انتقال پيكر اين هنرمند كه هفته گذشته پس از تحمل يك دوره بيماري در امريكا درگذشت، ارايه كند. به گفته او پيكر اصغر بيچاره پس از درگذشت به يك مركز مطالعات علمي و تحقيقاتي در امريكا برده شده و قرار است چيزي حدود چهار تا شش هفته در آنجا بماند. اين اتفاقي است كه بنا بر رضايت خود اصغر بيچاره انجام شده و او پيش از مرگ، فرمهاي مربوط به آن را امضا كرده است. فرزند اين هنرمند با اشاره به اينكه براي انتقال پيكر اصغر بيچاره به ايران ابتدا برنامهريزي خاصي نداشتهاند، توضيح داد: «با مساعدت آقاي مرادخاني اين اتفاق خواهد افتاد. آقاي مرادخاني چند ساعت بعد از فوت پدرم تماس گرفت و اعلام كرد كه تمام امكانات و شرايط را براي انتقال او به تهران و خاكسپارياش در قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) فراهم ميكند. اين خبر ما را بسيار خوشحال كرد.»
اما مراسم بزرگداشت اصغر بيچاره، همانطور كه قبلا هم اعلام شده بود روز پنجشنبه در خانقاه صفيعليشاه و با حضور چهرههايي همچون مسعود جعفري جوزاني، فخرالدين فخرالديني، اكبر عالمي، مهدي منعم، محسن شانديز، محمدعلي سجادي، سيفالله صمديان، هارون ياشايي، مسعود زندهروح، افشين شاهرودي و مهران عفترخ برگزار شد.
اما سيفالله صمديان كه در اين مراسم حاضر شده بود، در جمع خبرنگاران درباره اين هنرمند حرف زد: «اصغر بيچاره زماني كه وارد كار سينما شد، ديگر آن را رها نكرد و سينما نيز او را رها نكرد. من پيش از اين نيز گفتهام كه اصغر، بيچاره سينما بود. او در زمينههاي متفاوت سينمايي و در نقاطي كه از يكديگر بسيار دور هستند، كار كرد. تا آخرين روزهايي كه او را ديدم، هميشه ميگفت: «من زيرخاكي هستم» اما مطمئن هستم تمام روي خاكيها را نيز دوست داشت. خاطره عجيبي كه از او دارم به مراسم خاكسپاري پرويز فنيزاده برميگردد. بيچاره از اين مراسم يك فيلم «سوپر هشت» تهيه كرد و آن را در تالار وحدت به نمايش گذاشت. در آن دوره كسي به فكر اين حرفها نبود و مانند الان همه با گوشي موبايل خود فيلم نميگرفتند. » صمديان در ادامه صحبتهايش به عدم وجود موزه عكس در ايران اشاره كرد و گفت: «بزرگترين مشكل ايران اين است كه با وجود تمام داراييهاي استثنايي عكس خود، موزه عكس ندارد. تمام آرشيوهاي ما بايد در دل موزه عكس جمعآوري شود. من اميدوارم با رسميتر شدن انجمن عكاسان و جديتر كار كردن هياتمديره آن، اين موضوع پيگيري شود. تا زماني كه اين موزه نباشد، همه آثار پراكنده هستند و اميدوارم با كمك خانواده بيچاره، آرشيو او در دل اين موزه برود. زماني كه اين موزه راهاندازي شود، همه مجموعهها كنار يكديگر جمعآوري شده و بازديدكنندگان چه توريست باشند، چه پژوهشگر، به آرشيوي دسترسي پيدا ميكنند كه هفت، هشت سال بعد از اختراع دوربين عكاسي در ايران جمعآوري شد». افشين شاهرودي، عكاس و عضو هياتمديره انجمن عكاسان هم يكي ديگر از افرادي بود كه ترجيح داد همچون صمديان درباره اصغر بيچاره و راهاندازي موزه عكس صحبت كند؛ «اصغر بيچاره در گفتوگويي گفته بود: «من عاشق آسمان و سبزه و پرنده و كلاغم؛ كلاغي كه هر روز من را بيدار ميكند.» اين جملات معرف شخصيت او هستند. من او را از دهه 60 ميشناسم و در تمام اين سالها نديده بودم برنجد يا كسي را از خود برنجاند.» شاهرودي با اشاره به اينكه موزه تاريخ يك كشور است، درباره ايجاد موزه عكس و نگهداري از آرشيو عكسهاي اصغر بيچاره گفت: «اگر اين كار انجام نشود، درباره تاريخ كشورمان سهلانگاري كردهايم. اميدوارم دولت در زمينه آرشيوهاي بيچاره فكري كند و با ايجاد يك موزه نگذارد اينها از بين بروند. انجمن عكاسان، پشتوانه مالي زيادي براي انجام اينگونه كارها ندارد اما به عنوان نماينده جامعه عكاسي از اين كار حمايت معنوي ميكند. من به اعضاي هياتمديره اين موضوع را منتقل ميكنم تا پيگيريهاي لازم را براي اين موضوع انجام بدهند.»