شاخصها و راهبردهاي اصولگرايان در انتخابات 96
ابوالقاسم رئوفيان
دبيركل حزب ايران زمين
فرصت يك سال تا انتخابات رياستجمهوري دوازدهم باقي مانده است و اصولگرايان هنوز به تصميم همهجانبه در خصوص آن نرسيدهاند. جلسات و هماهنگيهايي براي شكلگيري وحدت و رسيدن به تصميمي واحد از حالا آغاز شده است اما تا زمان تصميمگيري واحد راهي نسبتا دراز در پيش است. آنچه مسلم است، اصولگرايي به عنوان يك جناح مقتدر در كشور در معرفي نامزد مورد نظر براي رقابت در عرصه انتخابات 96 تصميمگيري جدي خواهد داشت. اين اراده در بين اصولگرايان براي رقابت جدي در اين انتخابات وجود دارد. تلاش ميشود تا فردي كه شرايط لازم را براي احراز پست رياستجمهوري دارا باشد، معرفي شود. طبيعي است كه شور و نشاط انتخاباتي در گرو رقابت جدي نامزدهاي دو جناح اصلاحطلب و اصولگرا به وجود خواهد آمد. حسن روحاني شخصيتي است كه هم رويكرد اصولگرايانه دارد و هم اصلاحطلبانه. در حال حاضر اصلاحطلبان ايشان را به عنوان گزينه مورد نظرشان مطرح ميكنند. حتي برخي چهرههاي اصولگرا در حال حاضر روحاني را براي دوره دوازدهم رياستجمهوري مناسب ميدانند و استمرار چهار ساله دوم او را به نفع كشور ميبينند. در مورد معرفي نامزدهاي دو جناح سياسي بايد منتظر ماند چرا كه بعد از شش ماهه اول سال 95 امكان تغيير در معادلات سياسي وجود دارد. برآيندها و شواهد در اين زمان نشان خواهد داد كه اصولگرايان به چه گزينهاي خواهند رسيد. اينكه جريان اصولگرايي چهره جديدي را به عرصه رقابت بياورند بعيد نيست اما اگر چهره امتحان پس دادهاي همچون احمدينژاد معرفي شود چندان مفيد نيست. چنين فردي در دو دورهاي چهارساله تمام قابليتهاي خود را نشان داده است. البته اين امكان وجود دارد كه اصولگرايان به سراغ چهرههاي امتحان پس داده بروند. آنچه مسلم است اين است كه اصولگرايان از شخص آقاي احمدينژاد عبور كردهاند و طيفهايي از جناح راست هستند كه احمدينژاد را بهعنوان گزينهاي از سمت اين جناح به هيچوجه قبول نخواهند كرد. احمدينژاد هم با توجه به ادبياتي كه از او سراغ داريم و نيز با توجه به مشي او در گذشته، تمايلي به وحدت و كمك خواستن از اصولگرايان نخواهد داشت. در حال حاضر شخصيتهايي مثل آقايان قاليباف، لاريجاني و باهنر هستند كه چهرههاي مطرحي هستند و ميتوانند بهعنوان نامزد جناح راست در انتخابات رياستجمهوري مطرح شوند. گزينههاي ديگري هم وجود دارد و كم نيستند افرادي كه اصولگرايان براي كانديداتوري رياستجمهوري معرفي كنند. ليكن نامزد اصولگرايان هر فردي كه باشد بايد ويژگيها و خصلتهاي مهمي داشته باشد. اصولگرايان اينبار حتما به اين مهم توجه خواهند كرد كه نامزد مورد نظر صرفا به جهت جلب آراي مردم شعارهاي پوپوليستي، كلي و مبهم ندهد و بهشدت از چنين شعارهايي پرهيز كند. چنين شعارهايي تنها براي كسب راي مردم مطرح ميشود و به مصلحت و منافع ملي بيتوجه است. انتخاب فردي كه به دنبال شعارها و كاري است كه مردم خوشحال شوند اما در عمل به ضرر منافع ملي است و به ضرر كشور تمام خواهد شد، درست نيست و اين خوشحالي مردم در دوران رياستجمهوري چنين فردي دوامي نخواهد داشت. فردي كه به عنوان گزينه اصولگرايان مطرح ميشود بايد به احزاب جبهه بزرگ اصولگرايي كه پشتوانه او هستند توجه كند. اهداف سياسي احزاب و نهادهاي سياسي حامي خود را ناديده نگيرد و از آنها كمك بگيرد. اگر فردي چنان كه احمدينژاد بود مستقل از پشتوانه خود در دوران رياستجمهوري خود، عمل كند، نبايد مورد حمايت قرار گيرد. اين اشتباهي است كه يك بار اصولگرايان مرتكب شدند و نبايد آن را تكرار كنند. اگر فردي با فراخواني توده مردم و حتي با تقديس مردم سازمانهاي سياسي و احزاب و گروهها را دور بزند و صرفا با تكيه بر اراده مردم راي بگيرد و بعد هم نتواند در تحقق وعدههاي داده شده خود تلاش كند، مردود است و قطعا اصولگرايان اينبار نبايد همچون دوره دهم رياستجمهوري اشتباه خود را تكرار كنند. بلكه اينبار بايد با برنامهريزي دقيق و مطالعه همه جانبه فردي را متناسب با جايگاه رياستجمهوري انتخاب كنند. رييسجمهور آينده در حوزه سياست خارجي در تعامل سازنده با جهان در عرصه بينالملل بايد تلاش كند؛ پايبندي خود را در عمل به استقلال همه جانبه كشور نشان دهد؛ از آنچه منافع ملي و مصالح كشور را به خطر مياندازد پرهيز كند و در حوزه سياست داخلي هم همينگونه باشد.