سناريوهاي اصولگرايان براي انتخابات 96
حسين كنعاني مقدم
دبيركل حزب سبز
انتخابات خردادماه سال 96 براي اصولگرايان بسيار مهم و سرنوشت ساز است. با توجه به تجربه شكست اين جناح در انتخابات سال 92 اين جريان ميكوشد تا قدرت ازدسترفته در قوه مجريه را باز پس گيرد. با توجه به شرايط كشور و همچنين با تكيه بر اين نكته كه سكان اجرايي كشور به دست رييسجمهور است اصولگرايان سعي ميكنند بهطورجدي در انتخابات شركت كنند. در انتخابات سال 96 چند نقشه راه ميتوان براي اين جناح متصور بود و همچنين در مصداق اينكه چه كسي حمايت شود، پيشبيني ميشود كه چند سناريو را اين جريان بتواند دنبال كند. سناريو اول حمايت از آقاي روحاني در انتخابات است. اگر آقاي دكتر روحاني در يك سال آينده بتواند در بحث رفع تحريمها و همچنين اقتصاد مقاومتي اقدامات عملي و جدي انجام دهد بهطوريكه كشور از ركود خارج شود و ورود به مرحله توسعه و رشد اقتصادي كشور را شاهد باشيم شايد اصولگرايان ترجيح دهند از آقاي روحاني حمايت كنند. بخشي از اعضاي جامعه روحانيت مبارز از جمله كساني هستند كه اين سناريو را ميپسندند. اگرچه اصولگرايان معتقد هستند كه دولت در حوزه فرهنگي دچار مشكل است و هنوز نتوانسته يك نقشه راه اساسي را در حوزه فرهنگي داشته باشد و به مرحله عمل دربياورد. در واقع برنامه مشخصي از دولت براي حل مشكلات حوزه فرهنگي ديده نشده است. سناريو دوم اين است كه اصولگرايان با يك رقابت جدي و سنگين با آقاي روحاني وارد عرصه انتخابات شوند و تمام و هم و غمشان پيروزي در اين انتخابات باشد. در اين صورت كانديداي مورد نظر خودشان را با روش ائتلاف و وحدت بين طيفهاي اصولگرايي بايد به صحنه بياورند كه در انتخابات سال 94 هم اين ائتلاف به وجود آمد. سناريوي سوم اين است كه اصولگرايان از كسي حمايت كنند كه بتواند فضا را براي انتخابات بعد از دوره دوم آقاي روحاني باز كند و فردي كه در سال 1400 نامزد انتخابات ميشود شانس بيشتري براي پيروزي داشته باشد. در اين صورت نامزد اصولگرايان در سال 96 كسي خواهد بود كه بتواند دولت را به چالش بكشد و راه را براي ادامه مسير اصولگرايي باز كند. قطعا يكي از شاخصههاي مهم كانديداي رياستجمهوري از سوي اصولگرايان در انتخابات آتي، وجيهالمله بودن اين فرد است. همچنين اين فرد بايد بتواند آراي خاكستري را به سمت جناح راست جذب كند و به نوعي ظرفيت راي آوري بالايي داشته باشد. تجربههاي انتخابات گذشته نشان داد كه اصولگرايان اگر بخواهند وارد انتخابات شوند بايد از اشخاصي بهره گيرند كه بتوانند حركتي جدي بعد از انتخابات و در پست رياستجمهوري داشته باشند. فقط بحث گرم كردن هيزم انتخابات نيست و اصولگرايان همچون سال 84 كه از آقاي احمدينژاد حمايت كردند نبايد اشتباهات را تكرار كنند. بلكه جناح راست بايد به دنبال اين باشد كه نظام اجرايي كشور را به دست كسي بسپارد كه بتواند بهتر از آقاي روحاني عمل كند. در واقع كار آمدي نامزد مورد نظر اصولگرايان بايد در اولويت باشد. با اين استدلال حمايت از آقايان زاكاني، صفارهرندي، پرويز فتاح و باقري كني عملا تكرار اشتباهات پيشين خواهد بود. تجربه آقاي احمدينژاد نشان داد كه عدم توجه به كارايي افراد براي احراز پست رياستجمهوري يك اشتباه است و اصولگرايان دوباره چنين ريسكي را تكرار نخواهند كرد و اگر چنين اشتباهي را تكرار كنند، به مسير اين جريان در كشور آسيب ميزنند. بعيد ميدانم كه چهرههايي كه اشاره شد بتوانند هدفي كه جريان اصولگرايي دارد را به دست آورند. در بين سناريوهاي موجود پيش پاي جناح راست بخشي از اين جريان تمايل به اجراي سناريو اول و حمايت از آقاي روحاني دارند. در صورتي كه آقاي دكتر روحاني بتواند در يك سال باقيمانده برخي نظراتي كه جريان اصولگرايي دارد تامين كند، آنها ترجيح ميدهند از ايشان براي دوره دوم رياست جمهورياش حمايت كنند. اگر تغييراتي در نحوه عمل روحاني اتفاق بيفتد حمايت از روحاني محتمل است اما اگر اصولگرايان به اين نتيجه برسند كه آقاي روحاني قابليت لازم را ندارد و در واقع آخر خط است و تغييري در روند كنوني ايجاد نميشود، با توان و قدرتي جدي وارد صحنه انتخابات خواهند شد. تجربه به دست آمده از انتخابات 94 و 92 اصولگرايان بايد مهمترين راهبرد خود را وحدت و ائتلاف بين طيفهاي مختلف اين جريان بدانند و با يك نامزد انتخاباتي در سال 96 بايد به صحنه بيايند. اين نامزد بايد وجيه المله باشد؛ مقبوليت عام داشته باشد و بتواند آراي خاكستري را به خود جلب كند. جريان اصولگرايي چند ويژگي مهم را براي گزينه مورد نظر خود در انتخابات 96 بايد در نظر بگيرد. اين فرد بايد قانون مدار باشد؛ مبارزه با مفاسد اقتصادي را مدنظر قرار دهد؛ در اقتصاد مقاومتي يك تيم قوي اجرايي و يك نقشه راه اجرايي در اختيار را داشته باشد و بتواند به بخشي از نارضايتيهايي كه امروز در كشور وجود دارد، پاسخ دهد.