عبدالله ناصري در گفتوگو با «اعتماد» :
دولت دست به انقلابي جدي در عرصه مديريتي بزند
مريم وحيديان
عبدالله ناصري، عضو بنياد باران از آن دسته افرادي است كه معتقد است دولت بايد انقلابي جدي در عرصه مديريتي و اجرايي داشته باشد. اين فعال سياسي اصلاحطلب معتقد است كه گاهي انتقاداتي از سوي مشفقان و موافقان دولت روحاني مطرح ميشود كه ميتواند ياريرسان دولت در طي طريق خود در يك سال باقيمانده و ضامن موفقيت روحاني در سال 96 باشد. از اين منظر اين انتقادات را دستهبندي كرده و واكنش سريع دولت را در برابر آنها ترسيم ميكند. اين فعال سياسي اصلاحطلب مجموعا اين انتقادات را به دو دسته كلي تقسيم ميكند.
اولا يكدستسازي تيم قدرتمند اجرايي در سطح ملي و استاني و دوما افكارسازي و عدم برخورداري از سامان و تيم رسانهاي قوي كه به هجمههاي اين روزها عليه دولت پاسخ دهد. ناصري معتقد است كه حوزه سخنگويي دولت تبديل به سازمان تشريفاتي و فقط گزارشگري مصوبات دولت شده و دولت بايد براي اين مسووليت ويژه برنامهاي قوي داشته باشد.
او همچنين توصيههايي به دولت در زمينه فيشهاي حقوقي با ارقام نجومي دارد كه در ادامه ميخوانيد.
مجموعا شرايط دولت را اكنون كه سه سال از روي كار آمدن دولت ميگذرد چطور ارزيابي ميكنيد؟ انتقادات و هجمههايي به دولت مطرح ميشود كه اين روزها نيز شدت گرفته است. مجموعه انتقاداتي كه به دولت ميشود چند دسته است و هر يك از اين انتقادات حول چه محوري ريشه گرفته است؟ به نظر شما اين انتقادات با چه راهبردها و اهدافي مطرح ميشود؟
انتقاداتي كه به دولت ميشود را اساسا بايد به چند دسته تقسيم كرد. فارغ از اينكه چه جرياني آنها را مطرح ميكند. يك دسته از انتقادات به دولت مشفقانه و منصفانه است. اين دسته از انتقادات را دوستداران و هواداران دولت مطرح ميكنند كه طالب اين هستند كه دولت روحاني براي يك دوره چهار ساله ديگر نيز ادامه يابد. در واقع اين دسته از نقدها با هدف ياري به دولت براي روي كار ماندن صورت ميگيرد. اين انتقادات را عموما اصلاحطلبان، معتدلين و بخش معتدل جناح اصولگرا مطرح ميكنند كه با بيان آن قصد تشويش اذهان عمومي را ندارند بلكه مايل هستند دولت را در رسيدن به اهدافش و تحقق شعارهايي كه به مردم متعهد شده موفق بيابند. عمده اين انتقادات نيز از برخي مجاري و بدون جنجال رسانهاي مطرح ميشود.
موضوع اصلي اين نقدها چيست؟
اين دسته از انتقادها به چند نكته اشاره دارد. يكي از اين نكات به ضعف دولت در يكدستسازي تيم قدرتمند اجرايي خود چه در سطح ملي و چه در سطح استاني باز ميگردد. به اين معنا كه هنوز در سطح استاني بخش قابل توجهي از مديران از مديران دولت پيشين هستند كه وفاداري آنها نسبت به سياستها و رويكردهاي آقاي روحاني اثبات نشده است و بلكه با آن زاويه جدي نيز دارد. اينها بيشتر مديران بخشهاي اجتماعي را تشكيل ميدهند و در استانداريها و فرمانداريها و حتي مديريت اجرايي ساير دستگاههاي اجرايي در استانها باقي ماندهاند. اين افراد باقيمانده از دولت پيشين نزديكترين فاصله را با مردم دارند و عدم تطبيق رويكردشان با شعارهاي دولت مردم را نااميد ميكند. عملكرد و رفتار اين مديران باقيمانده از دولت پيشين مستقيما بر زندگي مردم اثر ميگذارد و اين تصور را براي مردم ايجاد ميكند كه با آمدن دولت همچنان سياستهاي مورد نفرت مردم در دولت پيشين از ميان برداشته نشده است. انتقاد دومي هم هست كه قدمت دارد و از زمان شكلگيري دولت همواره بوده ولي دولت كمتر به آن توجه لازم و كافي داشته است و از نوع ايرادات مشفقانهاي است كه دوستداران دولت به آن وارد ميكنند. نه تنها اصلاحطلبان بلكه جريان اصولگراي معتدل همراه با دولت نيز آن را مطرح كردهاند. اين نقد بحث درباره افكارسازي دولت روحاني است. دولت به اين خاطر كه از همان آغاز از يك سامان و تيم رسانهاي قوي برخوردار نبود و حوزه سخنگويي را هم در قالب يك سازمان تشريفاتي و فقط گزارشگري براي مصوبات دولت تدارك ديده بود نتوانست به خوبي ايفاي نقش كند و وظيفه خود را نتوانست خصوصا در برابر هجمههايي كه عليه دولت صورت ميگيرد به خوبي ايفا كند. تا به امروز دولت گرفتار اين بليه است. در مقابل جريان رقيب يعني جريان تندرو اصولگرا كه واقعا علاقهمند است كه دولت آقاي روحاني يك دورهاي باشد، با يك سازماندهي گسترده و اساسي رسانهاي و غيررسانهاي در مراحل مختلف توانسته در مقاطعي دولت را به اصطلاح در گوشه رينگ قرار دهد و او را در دفاع از خود خلع سلاح كند. همان طور كه بحثها و مسائل اخيري كه مطرح شده را مشاهده ميكنيم و نمونهاي خوب براي حقانيت و درستي اين انتقاد است.
مثلا در مورد بحث فيشهاي حقوقي عملكرد دولت را چگونه ارزيابي ميكنيد؟ دولت در اين زمينه چه بايد بكند؟
مساله فيشهاي حقوقي با ارقام نجومي مسالهاي است كه واقعيت دارد و بايد آن را پذيرفت. اگرچه اين فيشها سازمان و نظام و ساختاريابي مفسدهانگيز آن در دولت قبل بوده است اما به هر حال بعد از سه سال كه از دولت ميگذرد اين مساله توسط مخالفان دولت مطرح ميشود. اين مساله چيزي است كه به هيچوجه نميتوان افكار عمومي را در اين باره فريب داد يا به سادگي از كنار آن گذشت. اين مساله واقعيتي است كه بايد در مقابل آن تمكين كرد و دولت خيلي سريع نسبت به اصلاح آنچه مطابق با واقعيتهاي قانوني گذشته و مطابق با مطالبات مردم است، موضعگيري كند. اين دسته از ايرادات و انتقادات منطقي است كه بايد به دولت وارد كرد و همه به يك نقطه بازميگردد و آن اينكه دولت سياستگذاري رسانهاي و افكارسازي عمومي نداشته است.
دولت در راستاي افكارسازي و سياستگذاريهاي رسانهاي چه بايد بكند؟
در عين حال كه دولت تا حدي از روزنامهها و خبرگزاريها و فضاهاي اطلاعرساني متعددي برخوردار بوده است كه ميتوانسته استفاده كند متاسفانه برنامهاي نداشته كه بتواند از امكانات موجود رسانهاياش استفاده كند. طبيعتا جريان مخالف دولت كه جريان تندرو است به هيچوجه نميخواهد كه دولت در هيچ عرصهاي موفقيت پيدا كند. خصوصا بعد از موفقيت برجام و پيروزي همراهان دولت در انتخابات مجلس شوراي اسلامي آنها عصبانيتر شدهاند و طبيعتا حملات خود را افزايش خواهند داد و گستردهتر خواهند كرد. تاكيد دارم كه نقطه اساسي و گرانيگاه اساسي اين مشكلات اين است كه دولت از يك نظام سازماندهي افكارعمومي برخوردار نبوده است. در عين حال واقعيت اين است كه در ديپلماسي و روابط بينالملل و روابط متقابل و دوجانبه با جهان، دولت اختياردار كامل نبوده است. واقعيت اين است كه بخشي از سياست خارجي دولت و دستگاه ديپلماسي كشور به دست دولت نيست و نهادهاي تاثيرگذار ديگري سياست خارجي دولت را تحت تاثير قرار ميدهند. با اين حال اگر چه در حوزه ديپلماسي تا حدودي دولت موفقيتهايي در برجام و روابط بينالملل به دست آورده است اما بالاخره دولت در بخشهايي نقص عملكرد داشته است.
مسائل و مشكلات دولت در حوزه فرهنگ چه بوده است؟ آيا در اين حوزه دولت توانست از نظر رسانهاي قوي عمل كند؟
دولت در حوزه فرهنگ عمومي كه متولي آن وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي است توفيقات خوبي داشته است. در حوزه موسيقي، سينما، تئاتر و كتاب موفقيتهايي داشته است اما به هر حال ميبينيم كه در چند ماه اخير اتفاقاتي مبني بر لغو برخي كنسرتهاي قانوني در شهرستانها و استانها صورت گرفته است. دولت خيلي در زمينه اطلاعرساني منفعل عمل كرده است و هيچ واقعيتي را در اين خصوص بيان نميكند و به اصطلاح پشت پردهاي را بازگو نميكند. در كنار آن اهتمامي هم براي رسيدگي به اين مسائل نشان نميدهد. جريان تندرو و مخالف از روز شكلگيري دولت در سال 92 به علت شكست غير منتظرهاي كه خورد و در سال 94 نيز اين شكست دوباره رخ داد، هر نوع فضاسازي را عليه دولت ايجاد كرده است اما به هر حال دولت هم بايد قصورات و كوتاهيهاي خود را در حوزه افكارسازي و بيان واقعيتهاي شرايط كشور كه تحويل گرفته است جبران كند. يكي از مهمترين نكاتي كه دولت از آن كوتاهي كرد، اين بود كه به مردم نگفت و تشريح نكرد كه چه چيزي را تحويل گرفته است. در گزارشهاي رييسجمهور و وزرا ميتوانست واقعيتهاي به وجود آمده در كشور از دولت پيشين را بيان كند اما به هر دليلي اين اتفاق نيفتاد.
از منظر مخالفان دولت و بخش تندرو جناح اصولگرا چه تحليلي داريد؟ راهبرد اصلي اين جريان براي مقابله با دولت و چوب لاي چرخ كارهاي دولت گذاشتن چه بوده است؟ اگر بخواهيد رفتارشناسي از عملكرد اين جريان در سه سال گذشته و هم يك سال باقيمانده از دولت يازدهم داشته باشيد چه نظري داريد؟
اين جريان بلافاصله بعد از شكست سال 92 كه اتفاق غيرمنتظرهاي برايش بود بسيار با برنامه جلو آمده است. از اين نظر برايش غيرمنتظره بود كه حتي در جريان انتخابات سال 92 اين جريان علاقهاي به ائتلاف با نامزدهاي همسو با خود نيز نشان نداد و پيروزي آقاي جليلي را در انتخابات قطعي ميدانست. آنها با ردصلاحيت شدن آقاي هاشمي كاملا خود را برنده انتخابات ميديدند. وقتي اين شكست با سياستهايي كه اصلاحطلبان در پيش گرفتند براي اين جريان به وجود آمد تخريبها و هجمههايش را عليه دولت شروع كرد. دولت و خصوصا شخص آقاي رييسجمهور گفتمان اصلاحطلبي خود را تا به امروز حفظ كرده است اما به برخي وعدههاي خود در زمان انتخابات را كه با دادن آنها توانست راي مردم را جلب كند توجه كافي نداشته است. مشخصا در موضوع رسيدگي به اتفاقات سال 88 و بحث حصر محصورين چندان دقت و توجه لازم را ندارد. در صورتي كه يكي از شعارهاي اصلي آقاي روحاني در سال 92 همين بود و اين يكي از فاكتورهاي رايآور براي او بود. جريان مقابل از همان ابتدا در مقابل مساله برجام ايستاد و موضعگيريهاي شديدي داشت. جريان رقيب تلاش ميكرد تا برجام را زير سوال ببرد و با در نظر گرفتن اينكه دولت از همان ابتدا برنامه براي افكارسازي عمومي نداشت هرچه بيشتر به فضاسازي پرداخت. موفقيت دولت در برجام با تلاشهاي بيش از دو سالهاي كه ديپلماتهاي ما انجام دادند واقعا چشمگير بود و بسيار اتفاق بزرگي در تاريخ جمهوري اسلامي بود كه در خصوص لغو تحريمها و بسته شدن پرونده هستهاي ايران انجام شد و بدون ترديد يكي از افتخارات دولت است اما بازي جريان رقيب به گونهاي خاص بود. جريان رقيب برجام را با اين نكته پيوند زد كه بعد از برجام بايد در فاصله كوتاهمدتي مشكل جامعه از جمله روابط بينالملل و مسائل اقتصادي و معيشتي حل شود. در صورتي كه از همان روز اول هم روشن بود كه اين مساله بسيار دور از ذهن است. همه متخصصان فن ميدانستند كه پيچيدگي نظام تحريمها به گونهاي است كه با امضاي برجام در كوتاهمدت و ميانمدت نميتوان به چنين چيزي اميدوار بود. ضمن اينكه بعد از برجام هم بايد تلاشهاي ديگري صورت بگيرد تا بتوان برجام را با موفقيت دنبال كرد. در اين راستا و به خاطر فضاسازيهاي جريان رقيب انتظار افكار عمومي بالا رفت و آنها تاحدود زيادي به اهداف خود دست يافتند و متاسفانه بايد بگوييم موفق هم بودند. دولت برنامهاي نداشت كه در مقابل اين فضاسازي با هدف افزايش انتظارات افكارعمومي، آن را اجرايي كند. برنامهاي كه بر مبناي آن نظام نامه پاسخگويي به افكارعمومي را تدوين كند و ارايه دهد.
در يك سال باقيمانده، دولت چه رويكردي را ميتواند در پيش بگيرد تا بتواند اين مسائل را جبران كند؟
دولت در يك سال باقيمانده بايد دست به انقلاب جدي در عرصه مديريتي و اجرايي بزند. چه در سطح ملي و كابينه چون واقعيت اين است كه اين سه سال بعضي از اعضاي كابينه كارنامه موفقي نداشتند و چه در سطح مديران استاني و سياسي و اجرايي استاني و بخشي در كشور. اين بزرگترين كاري است كه بايد انجام دهد. به اين خاطر كه اين انتظار در بين نخبگان و گروههاي مرجع شكل گرفته است. دولت در اين حوزه بسيار مماشات كرده و كمتوجه بوده است. نكته دوم ساماندهي حوزه اطلاعرساني و رسانهاي دولت است. براي اين كار بايد در گام نخست حوزه سخنگويي دولت به صورت يك سازمان مستقل ديده شود و برايش برنامهريزي كرد. سخنگو نميتواند يكي از اعضاي پرمسووليت و پرمشغله در كابينه باشد اما امروز سخنگوي دولت درگيري جدي و مشغله بسيار زيادي در سازمان مديريت و برنامهريزي كشور دارد. به همين جهت است كه آقاي روحاني و دولت نتوانستهاند حوزه سخنگويي را در پاسخگويي به هجمههاي ناروايي كه به دولت ميشود به صورتي تاثيرگذار سازمان دهي كنند. حتما بايد در نخستين گام حوزه سخنگويي دولت را از دوش يكي از سنگينترين حوزههاي اجرايي كشور يعني سازمان مديريت و برنامهريزي كشور بردارد. بايد فردي مستقل اما در عين حال آشنا به ترفندهاي رسانهاي و جنگهاي تبليغاتي و رواني و جريان رقيب كه بتواند در مقابل آنها مواضع لازم را بگيرد روي كار بيايد. اتفاق اخير كه در مورد فيشهاي نجومي افتاده است مسالهاي است كه دولت بايد به دقت به آن بپردازد. دولت نبايد مساله را توجيه كند بلكه بايد اين مساله را بازنگري كند. قوانينش را اصلاح كند. مسببان اين روند معرفي شوند. هزينههايي كه در اغلب موارد ريشه در دولت گذشته داشته بازگردانده شود. حتي اگر لازم باشد با قاطعيت در هر سطحي از مديريت عالي كشور عزلهايي صورت بگيرد كه جامعه بتواند اقتدار دولت را لمس كند.