مسعود ادريسي؛ سفير پيشين ايران در لبنان در گفتوگو با «اعتماد»:
نصرالله عاليترين سطح همكاريهاي ايران و حزبالله را به نمايش گذاشت
گروه ديپلماسي| دومين معاون امور عربي و آفريقاي محمدجواد ظريف در نخستين سفر خود در كسوت معاونت، بيروت را مقصد رايزنيها و گفتوگوهاي ديپلماتيك خود قرار داد. حسين جابري انصاري كه هفته پيش از سخنگويي وزارت امور خارجه به معاونت امور عربي و آفريقا نقل مكان كرده بود، ديروز به لبنان رفت و با مقامات عالي اين كشور ديدار كرد تا با رايزني با آنها، به بررسي وضعيت روابط دوجانبه تهران و بيروت و راههاي گسترش آن بپردازد و همچنين آخرين تحولات و شرايط كنوني منطقه را با مقامات لبناني مورد واكاوي قرار دهد. در اين چارچوب، جابري انصاري در نخستين برنامه كاري خود در بيروت، ابتدا به ديدار تمام سلام، نخستوزير لبنان رفت و با او در خصوص تحولات منطقه و روابط دو كشور گفتوگو كرد. پس از آن، معاون ظريف با جبران باسيل، وزير امور خارجه لبنان ملاقات كرد و طرفين آخرين تحولات سوريه و مبارزه با تروريسم را بررسي كردند. همچنين جابري انصاري و جبران باسيل در اين ديدار، درباره راههاي توسعه و گسترش مناسبات و روابط تهران و بيروت و تحولات در منطقه گفتوگو كردند. ديدار با نخستوزير و وزير امور خارجه لبنان، پايان برنامه ديروز معاون ظريف نبود و او عصر ديروز با نبيه بري، رييس مجلس اين كشور ديدار كرد. با اين حال، سفر جابري انصاري فارغ از آنكه او در اين سفر در خصوص مسائل دوجانبه و تحولات منطقهاي به رايزني پرداخت، از اهميت ديگري نيز برخودار است و آن اينكه لبنان بيش از دو سال است از بحران رياستجمهوري رنج ميبرد. ايران هم به عنوان يكي از قدرتهاي منطقهاي تاثيرگذار در لبنان محسوب ميشود و مقامات عالي بسياري از كشورهاي اروپايي همانند فرانسه در ديدارهايي كه با مقامات ايراني داشتهاند، خواستار كمك ايران براي حل اين مساله شدهاند. مسالهاي كه البته با چالشي نيز روبهرو است و آن، سنگاندازي عربستان است. آنها در اين چارچوب علاوه بر فشار بر دولت لبنان براي كاهش مناسبات با ايران، عزمشان را جزم كردهاند تا حزبالله لبنان به عنوان متحد راهبردي ايران را هم در تنگنا قرار دهند. جابري انصاري در حالي به بيروت رسيده است كه سيدحسن نصرالله، رهبر حزبالله لبنان در مراسم چهلمين روز درگذشت يكي از فرماندهان ارشد اين حزب در بيروت در سخنراني توفاني تاكيد كرد كه تلاشهاي امريكا و مخالفان حزبالله لبنان براي تحت فشار قرار دادن اين گروه راه به جايي نخواهد برد، چرا كه نيازهاي تسليحاتي و البته مالي حزبالله از سوي ايران تامين ميشود. اين سخنان نصرالله بازتاب گستردهاي در رسانههاي منطقهاي و بينالمللي داشت. در خصوص مناسبات ايران و لبنان گفتوگويي با مسعود ادريسي، مديركل اسبق خاورميانه عربي وزارت امور خارجه و سفير پيشين ايران در لبنان داشتهايم كه مشروح آن در ادامه ميآيد.
پس از قطع روابط ايران و عربستان، طرفين بر اين نكته تاكيد كردند اين مساله نبايد بر بحرانهايي نظير سوريه و لبنان اثر بگذارد. با گذشت چند ماه از اوجگيري اين تنش، تا چه حد بحران رياستجمهوري لبنان نسبت به آن اثر گرفته است؟
لبنان، كشور كوچك و البته مهمي است كه كشورهاي ديگري در منطقه و فرامنطقه در آن نفوذ دارند. در اين راستا، ايران و عربستان، دو كشور منطقهاياند كه در لبنان از نفوذ و توان تاثيرگذاري بالايي برخوردار هستند. اين نفوذ هم امري جديدي نيست و اگر به گذشته رجوع شود، مشاهده ميكنيم كه در هنگام انتخاب رييسجمهور در لبنان، علاوه بر توافق ميان گروهها و جريانهاي سياسي و همچنين تفاهم ميان طوايف مسيحي، بايد يك توافق بيروني هم ميان بازيگران منطقهاي و بينالمللي شكل بگيرد. در اين چارچوب، توافق منطقهاي هم يكي از شروط اساسي براي انتخاب رييسجمهور است. طبيعي است زماني كه روابط ايران و عربستان در بدترين وضعيت در نوع مناسبات در سالهاي اخير است، اين تنش بر مسائل داخلي لبنان اثر بگذارد. من فكر ميكنم با آنكه تلاشهايي به ويژه از سوي جمهوري اسلامي ايران صورت گرفته تا پروندهها و بحرانها مسائل ديگر در اين خصوص اثر نگذارد اما به هر حال آن بحران در لبنان اثر داشته است و اين اثر را ميتوان در به درازا كشيده شدن انتخاب رييسجمهور لبنان و تداوم بحران ديد.
بسياري معتقد هستند كه گره بحران رياستجمهوري لبنان در گفتوگوي مستقيم ايران و عربستان باز خواهد شد. در خبرها آمده كه طي سفر وزير امور خارجه كشورمان به پاريس در هفته گذشته، بحران لبنان موضوع گفتوگوي محمدجواد ظريف و فرانسوا اولاند بوده است. تا چه اندازه همكاري و گفتوگو با بازيگراني چون فرانسه ميتواند جايگزيني براي آن راهكار پيشين باشد؟
يكي از بازيگران قدرتمند و تاثيرگذار در لبنان، فرانسويها هستند. نفوذ آنها از سوابق تاريخي برخودار است و با توجه به اينكه رييسجمهور لبنان بايد از ميان مسيحيان اين كشور انتخاب شود، قدرت و نفوذ آنها از اهميت بسياري برخوردار ميشود. در اين چارچوب، وقتي ايران به عنوان يك قدرت مسلم منطقهاي و فرانسه به عنوان قدرت تاثيرگذار فرامنطقهاي در خصوص لبنان و مسائل اين كشور با يكديگر گفتوگو كنند و زمينههاي همكاري فراهم شود، طبيعي است كه افق و چشمانداز دستيابي به راهكار براي خروج از بنبستهايي مانند بحران رياستجمهوري در لبنان، بيش از پيش پديدار شود. من فكر ميكنم در شرايط كنوني تهران ميتواند از رهگذر مناسبات رو به احيا و گسترش خود با پاريس استفاده كند و با توجه به علاقهمندي فرانسويها براي گفتوگو با ايران براي حل اين مساله، همكاريهاي موثري را در اين راستا ايجاد كند.
نبود عربستان در اين گفتوگو و همكاري، نميتواند مانع از دستيابي به توافق جامع شود؟
كسي منكر توان و نقش عربستان نيست. در صورتي كه آنها در خصوص مسالهاي مخالف باشند، بيترديد اين مخالفت در رابطه با مسائلي چون حل بحران رياستجمهوري اثر منفي خواهد داشت ولي هنگامي كه تهران و پاريس بتوانند ميزان هماهنگيها و توافقهاي داخلي در لبنان را افزايش دهند، آنگاه اميدها هم براي حل بحران افزايش مييابد و سختتر ميتوان در اين كار سنگاندازي و مانعتراشي كرد.
پس از عدم همكاري لبنان با عربستان در صدور قطعنامه عليه ايران، شاهد قطع كمكهاي عربستان به اين كشور بوديم و اين موجب شد تا بسياري تحليل داشته باشند كه بيروت به سمت تهران خواهد آمد. اين مساله تا چه اندازه تا به امروز رخ داده است؟
مناسبات ميان ايران و لبنان بسيار ديرينه است و از ابعاد مختلف درهم تنيدهاي برخوردار است. ما پس از پيروزي انقلاب اسلامي شاهد هستيم كه روابط ايران و لبنان هميشه راهبردي و تنگاتنگ بوده است؛ به گونهاي كه ميتوان گفت در طول ساليان گذشته تهران و بيروت عاليترين سطح همكاريها و مناسبات را با يكديگر داشتهاند. من فكر نميكنم عدم كمك عربستان به دولت لبنان يا مسائل اخير منطقهاي تاثيري بر نوع روابط دوجانبه و چندجانبه آنها با ما داشته باشد چرا كه دوطرف از توانمنديها و قدرت طرف مقابل آگاه هستند. از سويي، دولت لبنان خود را دوست ايران ميداند. ميخواهم بگويم روابط ما آنچنان بوده است كه نيازي به مسائلي چون قطع كمكهاي عربستان به ارتش و دولت لبنان نداريم.
پس از قطع روابط ايران و عربستان، شاهد بوديم كه رويكرد كشورهاي عربي هم رويكردهايشان را به لبنان تندتر كردهاند. تا چه اندازه اين رويكردهاي كشورهاي عربي توانسته موقعيت حزبالله هم در لبنان و هم در جهان اسلام را تحتالشعاع قرار دهد؟
نكته نخستي كه بايد بگويم اين است كه افزايش فشارها به لبنان يا حزبالله فقط و فقط براي تحت فشار قرار دادن ايران است. آنها فكر ميكنند كه ميتوانند از اين طريق اخلالي در روابط دو طرف ايجاد كنند. با اين حال، رويكرد تند برخي از كشورهاي عربي آنچنان نميتواند بر موقعيت حزبالله در ميان لبنانيها و حتي مردم كشورهاي اسلامي ديگر اثر داشته باشد. مردم ميدانند كه حركتهاي حزبالله در جهت منافع اين كشور است. آنها ميبينند كه محور مقاومت توانسته است با فداكاري، دشمن بزرگي مانند رژيم صهيونيستي را از بخش اعظمي از خاك لبنان خارج كند و دست تروريستهاي تكفيري را از خاك اين كشور كوتاه كند. از سويي، حزبالله يك جنبش مردمي است و ديگر اختصاصي به شيعيان لبناني ندارد بلكه حتي مسيحيان و اهل سنت لبنان هم به حزبالله علاقه دارند و لايههاي مختلف لبنان خود را نزديك به اين گروه ميبيند. آنها ميدانند كه اگر اسراييل جرات حمله به حزبالله را ندارد به خاطر ترسي است كه از حزبالله دارد. حساب دولتها و ملتهاي منطقه را هم بايد جدا دانست چراكه اقدامات اخير در اتحاديه عرب يا شوراي همكاري خليج فارس به خاطر فشار مالي و نفوذي است كه عربستان به دولتهاي كوچك دارد و از اين طريق فكر ميكند كه ميتواند كاري بكند.
سخنراني اخير سيدحسن نصرالله در خصوص سوريه و همكاري با ايران سر و صداي بسياري در رسانههاي منطقهاي و فرامنطقهاي به راه انداخته است. دبيركل حزبالله لبنان در اين سخنراني به صراحت تاكيد كرد كه تحريم بانكي حزبالله نميتواند بر اين گروه فشار خاصي وارد كند چراكه سلاح و پول مورد نياز حزبالله لبنان را ايران تامين ميكند. چرا ما شاهد اينگونه اطلاعرسانيهاي صريح وي در خصوص رابطه با ايران هستيم؟
حرف سيدحسن نصرالله در خصوص نوع روابط حزبالله و ايران حرف جديدي نيست. همه دنيا هم ميداند كه ايران همواره از محور مقاومت در منطقه حمايت ميكند و هيچگاه پشت آنها را خالي نميكند. اين يك اصل اساسي و ثابت در جمهوري اسلامي است. من فكر ميكنم هدف دبيركل حزبالله در بيان چنين سخناني اين است كه نشان دهد كه تحريمها عليه حزبالله نميتواند اثر منفي بر محور مقاومت داشته باشد. از سويي، او به دنبال آن است كه بگويد ايران و حزبالله در عاليترين سطح همكاري هستند و هيچ خللي در اين مساله نميتوانند ايجاد كنند.
كنگره امريكا حزبالله لبنان را در ليست تحريمي خود قرار داده است و اين در حالي است كه لبنان هم از حيث ارتش و هم از حيث مجاورت با سوريه با بحرانهاي بيشمار و ضعف ساختاري روبهرو است. در چنين شرايطي تنش در رابطه غرب با حزبالله لبنان چه خطراتي ميتواند داشته باشد؟
ارتش لبنان از نظر ساختاري و لجستيكي، ارتش قدرتمندي در سطح منطقه نيست و اين محور مقاومت است كه همواره از لبنان در مقابل گزندها و دشمنيها مقاومت كرده است. نه تنها مردم لبنان بلكه بسياري از كشورهاي ديگر هم ميدانند كه اگر حزبالله نبود، امروز لبنان در چنگ گروههاي تروريستي بود. من فكر ميكنم تحريمهاي كنگره امريكا بر وضعيت دفاعي لبنان اثر معكوسي نخواهد گذاشت چراكه لبنان براي دفاع از خود به حزبالله متكي است.
مسدود شدن حسابهاي بانكي حزبالله نميتواند تضعيف آنها را در پي داشته باشد؟
تحريم بانكي حزبالله خيلي جواب نخواهد داد و اثر چنداني هم ندارد. نخست اينكه حزبالله سالهاست كه ناعادلانه تحت تحريم امريكا و كشورهاي غربي است. از سويي، حزبالله روابط بانكي چنداني ندارد كه بخواهد به آن متكي باشد. به عبارتي، حزبالله مانند يك دولت نيست كه تحريم بانكي بتواند فلجش كند. بنابراين تحريمها اثر منفي قابل لمسي ندارد. البته من نميخواهم بگويم اثري ندارد ولي آنچنان كه حزبالله را از كار بيندازد نيست. از طرفي، حزبالله هماكنون يك جنبش مردمي است و بيش از آنكه به ديگران متكي باشد، كمكهاي مردمي را دريافت ميكند.
ايران به تازگي از شرايط روزهاي تحريم هستهاي خارج شده و اين در حالي است كه هنوز اتهام حمايت از جريانهاي تروريستي كه ادعاي چند ساله غرب و امريكاست بر ايران وارد و تحريمهاي غيرهستهاي ايران به دليل اين اتهامها ادامه دارد. در چنين فضايي ايران تا چه اندازه ميتواند در تعريف حزبالله لبنان با كشورهاي اروپايي به تفاهمي برسد كه مانع از بهرهبرداري غرب و اسراييل در اين خصوص براي ترويج پروژه ايرانهراسي شود؟
ايران مهمترين قرباني تروريسم در منطقه است. حزبالله هم يك جنبش مردمي است كه حاميان زيادي در سطح مردم لبنان و جهان اسلام دارد. اين گروه علاوه بر حضور در صحنه دفاعي لبنان، فعاليتهاي اجتماعي و سياسي بسياري دارد به گونهاي كه هماينك حزبالله نمايندگاني در پارلمان و دولت اين كشور دارد. اينك حزبالله به عنوان واقعيتي تبديل شده است كه ديگر قابل انكار نيست. ما ميتوانيم با توجه به نوع حضور و كاركرد حزبالله در جامعه لبنان و منطقه، به طرفهاي مقابل اين را بگوييم كه حزبالله به عنوان بازيگر قابل اعتماد ميتواند نقش عمدهاي در استقرار صلح و مبارزه با تروريسم را ايفا كند. از سويي، كشورهايي مانند فرانسه كه از سابقه تاريخي بسياري در لبنان برخوردار هستند، ميدانند كه حزبالله چگونه عمل ميكنند. برخي از آنها هم مانند فرانسه با حزبالله رابطه دارند. من فكر ميكنم بسياري از كشورها از اغراض امريكا يا عربستان در خصوص ايران فاصله بگيرند و بخواهند واقعيتها را ببينند، ميتوانند حزبالله را به عنوان يك گروه سياسي و اجتماعي بپذيرند.
اخيرا شاهد بوديم كه دولت لبنان گفته است كه كاري نميكند تحريمهاي بانكي حزبالله لبنان دور زده شود و به نوعي با امريكا در اين خصوص همراهي كرد. نگاه دولت لبنان به حزبالله لبنان و عملكرد آن چيست؟
دولت لبنان تحت فشار عربستان و كشورهاي غربي است. ممكن است آنها در سطح رسانهاي چنين حرفهايي را بزنند ولي با توجه به موقعيت حزبالله و حضورش در نهادهاي مختلف، فكر نميكنم كه بتوانند به آن خواست تمكين كنند. از سويي، قدرت تمكين هم در اين باره ندارند.