مديران ضدتوسعه و استمرار ناكارآمدي
مرتضي نظري، پژوهشگر آموزش و پرورش و توسعه انساني در يادداشتي نوشته است: بنا به اعلام رسمي در حال حاضر بيش از 440 هزار نفر به عنوان مدير در دستگاههاي اجرايي كشور اشتغال به كار دارند. اين در حالي است كه تعداد كارمندان كشور ژاپن با جمعيت 127 ميليوني جمعا 300 هزار نفر است و ما در ايران با 75 ميليون جمعيت 5/1 برابر كل كارمندان ژاپن، فقط مدير داريم. طبق آخرين آمارها، در حال حاضر در كشور حدود 3600سازمان و دستگاه اجرايي، نزديك به 4 ميليون كارمند حقوقبگير و 5/4ميليون نفر بازنشسته مستمريبگير داريم. ايشان در اين يادداشت به انواع مديراني كه آنها را ضد توسعه ميخواند اشاره دارد و در يك تقسيمبندي مينويسد:
- مديران معاملهگر و بيهويت: مديراني هستند كه از سبك پوشش تا طرز سخن گفتن خود را با گفتمان دولتها تنظيم ميكنند و دوري و نزديكي به گروهها و افراد ذي نفوذ سياسي را با شامه قوي خود ميسنجند كه چه زماني راهنماي چپ و چه زماني راهنماي راست را بفشارند. اين تيپ مديران از همه بيشتر تحول كشور را قفل ميكنند. اخلاق، جوانمردي و پايبندي به قيود انساني هرگز در قاموس اين مديران جايگاهي ندارد. اينها را بايد دلالان سياسي و اقتصادي ناميد. براي ايشان هرگز مهم نيست چه كسي در راس كار باشد. مهم تارهاي در هم تنيدهاي هست كه روي آن ميغلطند و از منابع و مزاياي دولتي و بيتالمال ارتزاق ميكنند. وقتي پاي اصلاحطلبي در ميان باشد، ژست اصلاحطلبي ميگيرند و وقتي اصولگرايي روي بورس باشد، گوي سبقت را از اصولگرايان ميربايند. پيش چشم اين جماعت معاملهگر، دغدغههاي اخلاقي، ملي و ميهني، پيشرفت كشور، جوانمردي و وطن پرستي خندهدارترين واژگان است. تنها دو چيز در نظر اين مديران مقدس است: ما باشيم و منافع ما برقرار
باشد!
- مديران پاره وقت و از راه دور: اين دسته از مديران اگر چه به اسم مدير تام و تمام يك سازمان يا اداره هستند اما واقعيت چيز ديگري است. دو روز تدريس در دانشگاه، يك روز مشاور يك شركت، دو روز سفر كاري! اينان سازمان خود را از راه دور اداره ميكنند. اين مديران سعي ميكنند سازمان را با ساعات حضور خود تنظيم كنند. گاهي از خود ميپرسم در حكم كارگزيني اين مديران مگر فوقالعاده مديريت و ساير مزايا بابت «يك ماه كار تمام وقت» پرداخت نميشود پس چگونه ميپذيرند كه نيمي از هفته را در محل خدمت نباشند و از اين مزايا برخوردار شوند؟
- مديران قبيلهاي و عشيرهاي: اين بلاي هميشگي سازمانهاي دولتي و اجرايي در كشور ما است. مديري فقط همشهريهاي خود را به كار ميگمارد و امور عشيره خود را رتق و فتق ميكند. اين دسته مديران هيچ گونه دركي از نگاه ملي به مسائل ندارند. ايران و آينده كشور را در روستا و زادگاه خود ميبينند. وقتي با يك اربابرجوع يا كارمند سازمان خود مواجه ميشوند كه در زمره همشهريانش نيست، گويي با يك غيرايراني و بيگانه طرف هستند. ماحصل فاميل گرايي چيزي جز تضييع حقوق مردم و جلوگيري از شايسته سالاري نيست.
- مديران آكادميك و غير اجرايي: اين قبيل مديران از مديريت فقط دانش آن را به ارث بردهاند. مديران دانشگاهي اما كم توان و غيراجرايي! به همهچيز از منظر مساله و موضوع پژوهشي نگاه ميكنند. سازمان را با كلاس درس اشتباه گرفتهاند. نميدانند كه منابع، زمان و انرژي در حدي نيست كه به پاي افكار و آرمانهاي انتزاعي آنها تلف شود. اين مديران نميدانند در كنار ارزشمندي نگاه پژوهشي به مسائل، سرعت عمل هم مهم است. اين مديران به اسم كار علمي، خواسته يا ناخواسته فرصتهاي طلايي توسعه را
ميسوزانند.
- مديران ترسو و مطيع: مديراني كه ميبينند و ميدانند نتيجه تصميم مقام مافوق آنها چقدر زيانبار است اما به دليل شخصيت ضعيف و منفعل خود هرگز لب به نقد و نظر نميگشايند.
منبع: سايت جماران