محمود شوري، تحليلگر ارشد اوراسيا در گفتوگو با «اعتماد»:
مديريت سود و زيان احياي روابط تركيه و روسيه، به دست ايران است
گروه ديپلماسي|«ايران از اراده و اقدامات اخير رهبران دو كشور همسايه خود روسيه و تركيه، براي آغاز روند عاديسازي روابط استقبال ميكند.» اين سخني است كه بهرام قاسمي، سخنگوي جديد وزارت امور خارجه در رابطه با عاديسازي روابط آنكارا و مسكو به زبان آورده است و ميگويد كه تهران حمايت كامل خود را از اين اقدام اعلام ميكند. او در بيانيه خود ابراز اميدواري كرده است كه عادي شدن روابط تركيه و روسيه بتواند موجب تحكيم همكاريها، ثبات و آرامش در منطقه و نيز مبارزه با پديده شوم و نفرتانگيز تروريسم شود. سخنان پاياني سخنگوي دستگاه ديپلماسي مبتني بر فرصتهاي جديدي است كه ايران احساس ميكند در سايه بهبود مناسبات تركيه و روسيه، ميتواند آن را تعقيب كند و از اين طريق منافعي را هم عايد تهران كند. از سوي ديگر، روند بهبود روابط مسكو و آنكارا شتاب زيادي به خود گرفته است و وزراي امور خارجه روسيه و تركيه ديروز با يكديگر پس از مدتها ديدار كردند. ولاديمير پوتين هم روز پنجشنبه تحريمهاي اقتصادي تركيه را لغو كرد تا ديگر مانع براي احياي روابط در كار نباشد. در خصوص بهبود مناسبات تركيه و روسيه و تاثير اين مساله بر ايران، گفتوگويي با محمود شوري، رييس گروه مطالعات اوراسيا در مركز تحقيقات استراتژيك داشتهايم كه مشروح آن در ادامه ميآيد.
اگر تقويم را پنج سال به عقب بازگردانيم و رابطه ايران و تركيه را در مقام يك آسيبشناسي قرار دهيم، اين سوال مطرح ميشود چرا ايران و تركيه با وجود سابقه همكاريهاي سياسي بسيار نزديك و رابطه اقتصادي بسيار شكوفا نتوانستند در مساله سوريه حتي اندكي هم مواضع و رويكردها را به هم نزديك كنند؟
ايران و تركيه، دو كشوري هستند كه از نظر سياسي و اقتصادي از سالهاي بسيار دور روابط بسيار نزديكي با يكديگر داشتهاند. با وقوع انقلاب اسلامي هم دو طرف تلاش كردند تا به عنوان دو كشور همسايه اين روابط خوب را ادامه دهند و مانع خدشه وارد شدن به آن شوند. به عبارتي، با وجود برخي اختلافها در مناسبات تهران و آنكارا، همواره تلاش و مبنا بر اين اساس بوده است كه دو طرف اجازه ندهند مسائل اختلافي بر روابط دوجانبهشان تاثير بگذارد چراكه هم ايران و هم تركيه ميدانند كه از روابط نزديك و خوب با يكديگر منفعتهاي بسياري دارند. با اين حال، ايران و تركيه در خصوص بحران سوريه با يكديگر به اختلاف برخوردند و اين اختلافنظرها از زماني افزايش يافت كه دولت تركيه تلاش كرد از طريق سرنگوني دولت بشار اسد، نيروهاي موردنظر و نزديك به خود را در سوريه به روي كار آورد. جمهوري اسلامي ايران هم با توجه به نوع روابط و همكاريهايش با بشار اسد و جهتگيريهايش در خصوص سوريه و اينكه اين كشور را حلقهاي استراتژيك در محور مقاومت تلقي ميكنند، اجازه نداد تا نيروهاي خارجي از طريق فشار نظامي، دولت بشار اسد را سرنگون كند. نكته مهم حايز اهميت در اين رابطه اين است كه تا يكي، دو ماه قبل از بروز ناآراميها و آغاز بحران در سوريه، دولت بشار اسد و دولت رجب طيب اردوغان از روابط بسيار نزديكي با يكديگر برخوردار بودند و طرفين تلاش ميكردند تا مسائل اختلافيشان را كاهش دهند اما با شروع تحولات در سوريه، اين تصور براي تركها ايجاد شد كه از طريق سوار شدن بر موج تحولات ميتوانند پيروز شوند ولي با گذشت چند سال از بحران سوريه، عملا اين اتفاق رخ نداده و دولت بشار اسد توانسته است در برابر فشارها مقاومت كند. با تمام اين مسائل و اين اختلافات ميان ايران و تركيه درباره سوريه، باز هم مشاهده ميكنيم دو طرف سعي كردهاند تا روابط دوجانبه خود را حفظ و آن را افزايش دهند و اين نكته اميدواركننده و قابل اتكايي است تا از اين طريق، بتوان آن را به ساير حوزههاي ديگر هم تعميم داد.
با توجه به رويكردهاي جديد تركيه در مسائل منطقهاي از جمله تنشزدايي از رابطه با روسيه تا چه اندازه ميتوان گفت كه تركيه درصدد جبران سياستهاي پنج سال گذشته در قبال سوريه برآمده است؟
در اين مساله كه اين روزها تركها احساس ميكنند دستاورد قابل اتكا و قابل توجهي در بحران سوريه نداشتهاند، ترديدي نيست. آنها به اين نكته رسيدهاند كه بحران سوريه به جز تخريب روابطشان با همسايگان و كشورهاي پيرامونيشان مانند ايران و روسيه و همچنين ايجاد ناامني، افزايش تروريسم و مشكلات اقتصادي و امنيتي حاصلي نداشته است. من تصور ميكنم كه تركيه به آرامي و به تدريج در حال برخي تجديدنظرها در سياستهاي منطقهاي خود است و اين را ميتوان در تغييراتي كه در دولت اين كشور صورت گرفت و داود احمداوغلو از نخستوزيري كنارهگيري كرد و روي كار آمدن ينالي ييلدريم مشاهده كرد. اين اصلاحات در سياست خارجي اگرچه آرام و كم سر و صدا است اما در حال وقوع است.
برقراري رابطه مجدد ميان روسيه و تركيه چه فرصتها و تهديدهايي را ميتواند براي رابطه ايران با روسيه ايجاد كند؟
بعد از بروز تنش ميان تركيه و روسيه، عملا روابط اقتصادي اين دو كشور با يكديگر به حداقل ممكن رسيد. در اين راستا، بسياري از همكاريهاي اقتصادي جاري ميان مسكو و آنكارا متوقف شد. با توقف اين همكاريها، روسيه كه با تحريمهاي اقتصادي غرب نيز مواجه شده بود، تلاش كرد تا نيازهاي اقتصادي خود را در همكاري با كشورهاي ديگر و از جمله جمهوري اسلامي ايران تامين كند. در اين چارچوب، ميزان همكاريها ميان دوطرف افزايش يافته است. البته اين مساله، يك عامل در افزايش همكاريهاي مسكو با تهران بوده است. لغو تحريمها و از بين رفتن محدوديتهاي پيشين هم عامل ديگري براي افزايش همكاريهاي اقتصادي ميان طرفين بوده است. با اين حال، پس از عذرخواهي سياسي تركيه از روسيه و لغو تحريمها و محدوديتهاي اقتصادي از سوي پوتين، بايد شاهد برقراري روابط اقتصادي ميان تركيه و روسيه باشيم و اين موجب شده تا بسياري از تحليلگران بگويند كه عاديسازي روابط ميان آنكارا و مسكو ميتواند اثر منفي بر روابط تجاري ايران و روسيه داشته باشد. تصور من اين است كه اين مساله نميتواند اثري مستقيم بر روابط تجاري تهران و مسكو داشته باشد زيرا عامل اصلي تاثيرگذار در روابط تجاري ايران و روسيه كمبود ظرفيت و منابع در ايران است يعني نوع محصولات ما به گونهاي است كه نميتواند نيازهاي روسيه را پوشش دهد و آنها را رفع كند. به هر حال اين موضوع از مسائلي است كه تصور ميشود در ماههاي آتي شكل بگيرد اما من فكر ميكنم در كنار اين مساله ميتوان اميدوار بود اگر تركيه روابط خود را با روسيه برقرار كند و روابطش را با ايران توسعه دهد، اين مساله ميتواند موجب كاهش نياز تركيه به عربستان و كشورهاي غربي شود و ميتوان اميدوار بود كه شايد تركها در سياستهاي منطقهاي خود تجديدنظرهايي داشته باشد. البته چالشهاي ديگري هم هست مانند اين مساله كه شايد تركها بهدنبال آن باشند تا با همراهي روسها دستهبنديهاي جديدي در منطقه بدون مشاركت ايران داشته باشند. با اين وجود، ما بايد بهبود روابط ميان تركيه و روسيه را به عنوان يك فرصت تلقي كنيم.
پايههاي رابطه روسيه با ايران كه در چند سال اخير شكل و شمايل راهبردي هم به خود گرفته است تا چه اندازه تحتتاثير رابطه روسيه با تركيه قابل سستشدن يا تغيير جهت دادن است؟
اين مساله بستگي به ما دارد. اگر ما بتوانيم مديريت خوبي در اين رابطه داشته باشيم، از طريق رايزنيهاي گسترده با طرفين ميتوانيم همكاريهاي سهجانبهاي را در خصوص مسائل مختلف ايجاد كنيم. بهعبارتي، اين همكاري ميتواند فرصت جديدي براي منطقه باشد چراكه از اين طريق بهتر ميتوان مسائل منطقهاي را مديريت كرد و اجازه نداد كه نيروهاي فرامنطقهاي در مسائل منطقهاي مانور دهند. البته شايد رسيدن به اين نقطه دشوار باشد ولي غيرممكن هم نيست. تركيه نشان داده است كه به سرعت ميتواند در سياستهاي منطقهاي خود تجديدنظر ايجاد كند و در اين چارچوب، تلاش ما بايد بر اين اساس باشد كه اين تجديدنظرها را به نفع خود رقم بزنيم ولي اگر رايزنيهاي لازم را نداشته باشيم، شكلگيري يك محور تركي- روسي ميتواند فضاي نقشآفريني ايران در منطقه را كمرنگ كند.
روسيه در حال هماهنگي سياستهاي نظامي خود در سوريه با امريكا است. اين اقدام تا چه اندازه ميتواند حضور نظامي و نقش سياسي ايران در سوريه را كمرنگ كند يا تحتالشعاع خود قرار دهد؟
شرايط منطقه بسيار سيال است و هر بازيگري ميتواند طرف همكاري خود را به سرعت تغيير دهد. به عبارتي، هر لحظه ممكن است كه دوست، دشمن شود و دشمن، دوست. شرايط منطقه بهگونهاي نيست كه بگوييم روندهاي همكاري يا تعارض، كدام غالب و پيروز است. همه بازيگران تلاش ميكنند طرف مقابل خود را در شرايط آزمون و خطا محك زده و انتخاب كنند. روسيه در اين چارچوب، در سالهاي گذشته تلاش كرده است تا با همكاري با ساير بازيگران، تعاملاتي را برقرار كند. در راس اين بازيگران، امريكا وجود دارد. به عبارتي، روسيه درصدد است با انجام همكاري با روسيه، ديگر مسائلش را هم با امريكا مديريت كند و قدرت نقشآفريني منطقهاي و بينالمللي خود را افزايش دهد ولي امريكاييها هنوز رفتار مطلوب روسها را از خود بروز ندادهاند. البته هرازچندگاهي همكاريهايهايي موردي ميان واشنگتن و مسكو شكل گرفته است ولي با توجه به جهتگيريهاي متفاوت دو كشور و آيندههاي مختلفي كه هركدام براي منطقه ترسيم كردهاند، بعيد است كه با وجود دستاوردهاي مقطعي، موضوع سوريه در درازمدت به مدل همكاري دوجانبه و بستر همكاري ميان امريكا و روسيه تبديل شود. من فكر ميكنم روسها در درازمدت براي حل مسائل منطقهاي چارهاي ندارند تا تمركز خود را بر قدرتهاي منطقهاي و از جمله ايران معطوف كنند و به اين برسند كه از طريق همكاري با امريكا قادر نيستند تا بحرانها را حل كنند.
حمله تروريستي اخير در تركيه زنگهاي خطر را بيش از پيش براي دولت اردوغان به صدا درآورده است. براساس اخبار اعلام شده يكي از تروريستها هم روس بوده است. با توجه به اينكه داعش و فعاليتهاي تروريستي در حال تبديل شدن به تهديد مشترك سه كشور است تا چه اندازه امكان همكاريهاي سهجانبهاي ميان تهران، آنكارا و مسكو براي مبارزه با تروريسم وجود دارد؟
تروريسم موضوعي است كه ايران از ابتداي بحرانهاي منطقهاي بر آن تاكيد داشته است. ايران هميشه گفته است هيچ كشوري از خطر امواج تروريسم در امان نيست و امروز نيز عملا شاهد اين مساله هستيم كشوري مانند تركيه نميتواند از خود در برابر گروههاي تروريستي فعال در سوريه محافظت كند. روسيه هم به عنوان كشوري كه قبلا نيز با تهديدات افراطگرايي روبهرو بوده است و در اين راستا در تلاش است تا ريشه افراطيگري را در منطقه از بين ببرد تا از اين طريق، امكان تسري آن به روسيه يا مناطق همجوارش مانند قفقاز و آسياي ميانه از برود. اين موضوع ميان تهران و مسكو مطرح بوده و مهمترين عامل همكاري دو كشور در سوريه هم همين عامل بوده است ولي تركها شايد دير متوجه اين مساله شدهاند كه گسترش افراطگري تا چه اندازه ميتواند براي خودشان خطرناك باشد. با اين حال، ميتوان اميدوار بود كه مشكلات كنوني آنها را متقاعد كند تا با ساير بازيگران همكاريهايي داشته باشند. من فكر ميكنم هنوز زود است درباره تغيير نگرش اساسي تركيه در سوريه و همكاريهاي احتمالي حرف زد ولي با توجه به اتفاقات در حال وقوع ميتوان اميدوار بود تا اين همكاريها ميان سه كشور ايجاد و آن اصلاحات در سياست خارجي تركيه رخ دهد.