متهم پس از قتل به تركيه گريخت
كشف جسد مادر
از سوي پسر خردسال
اعتماد| پسري 9 ساله كه پس از بيدار شدن از خواب، با جنازه مادرش روبهرو شده بود در تماس با پليس، سرنخ دستگيري متهم را در اختيار آنها قرار داد. قاتل مردي افغان است كه پس از درگيري با مقتول، او را با ضربههاي چاقو كشت و به تركيه گريخت اما پس از بازگشت دوباره به ايران، دستگير شد. ظهر 20 شهريور پارسال وقوع يك فقره قتل در خانهاي مسكوني در خيابان شهيد همداني به كلانتري 160 خزانه اطلاع داده شد. با حضور ماموران در محل مشخص شد زني 41 سااله به نام شهلا با ضربههاي متعدد چاقو به قتل رسيده و پسر 9 سالهاش پس از بيدار شدن از خواب و ديدن جسد مادرش با پليس تماس گرفته است. با تشكيل پروندهاي مقدماتي با موضوع «قتل عمد» تيمي از كارآگاهان پايگاه دهم ويژه قتل پليس آگاهي تهران بزرگ مسوول رسيدگي به آن شدند. آنها در همان ابتدا به بررسي صحنه جرم پرداخته و مطمئن شدند كه قاتل با مقتول آشنايي داشته و روز حادثه نيز بدون هيچ گونه مزاحمت و تخريبي وارد خانه شده است. پسر مقتول به كارآگاهان گفت: «شب حادثه، در حال ديدن تلويزيون بودم كه تلفن خانه زنگ خورد. زمانيكه گوشي را جواب دادم صداي مرد آشنايي آمد، من او را عمو صدا ميزدم. تلفن را مادرم از من گرفت و متوجه شدم كه قرار است به خانه ما بيايد. بعد از اينكه عمو آمد مادرم به من گفت به اتاقم بروم تا شام بياورد. بعد از خوردن شام، خوابيدم. نيمههاي شب با سر و صدايي بيدار شدم ولي دوباره خوابم برد. صبح بالاي سر مادرم رفتم كه ديدم كشته شده است. » سرانجام كارآگاهان جواني افغان به نام غلام را كه در زمينه خريد و فروش مواد مخدر در خاني آباد فعاليت ميكرد به عنوان متهم به قتل شناسايي كردند و دستگيري او را به جريان انداختند اما پس از مراجعه به محل سكونتش متوجه شدند كه او همزمان با روز قتل از ايران گريخته و به تركيه متواري شده است. سرانجام تير امسال، پس از گذشت 9 ماه، كارآگاهان اطلاع پيدا كردند كه متهم بار ديگر به تهران برگشته و مجداد فعاليت خود در ارتباط با مواد مخدر را از سر گرفته است. با كسب اين سرنخ، مخفيگاه او در خاني آباد شناسايي و اينبار در عمليات ضربتي پليس دستگير شد. او پس از انتقال به پايگاه دهم به قتل اعتراف كرد و گفت: «من محل مطمئني براي نگهداري مواد مخدر نداشتم، براي همين مواد را در خانه مقتوله نگهداري ميكردم و در ازاي آن به او پول ميدادم. روز قتل، با همسرم درگير شده بودم و او مرا از خانه بيرون كرد.تنها جايي كه به ذهنم رسيد همان خانه مقتوله بود.نيمه شب به آنجا رسيدم.مدتي از حضورم در خانه نگذشته بود كه از مقتوله خواستم صداي تلويزيون را كم كند تا بتوانم استراحت كنم كه همين موضوع باعث ناراحتياش شد. او ضربهاي به صورتم زد و از داخل آشپزخانه چاقويي برداشت و به سمتم حمله كرد. من چاقو را از دستش گرفتم و چند ضربه به شكمش زدم و فرار كردم. پس از چند روز به شكل غيرقانوني به تركيه رفتم اما چند ماه بعد، هنگام بازگشت به تهران دستگير شدم.»