• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۳ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3567 -
  • ۱۳۹۵ دوشنبه ۱۴ تير

داود هرميداس باوند در گفت‌وگو با «اعتماد»:

امريكا با تعريف از نقش ايران اعراب را تحريك مي‌كند

گروه ديپلماسي
 بقاع، استانبول و ساعت‌هاي بامدادي ديروز هم بغداد. اين روزها، خاورميانه روزهاي پر تب و تاب و پيچيده‌اي را دنبال مي‌كند. از يك‌سو با آنكه تلاش‌ها براي حل و فصل بحران سوريه ادامه دارد اما عملا مذاكرات بين‌المللي صورت گرفته در اين خصوص نيز تا به امروز به نتيجه‌اي نرسيده است. از سوي ديگر، تركيه و روسيه پس از حدود 9 ماه تنش بار ديگر به عادي‌سازي روابط دست زده‌اند و اين موجب شده تا برخي از تحليلگران اميدوار باشند كه اثرات اين عادي‌سازي پيامدهايش را در سوريه نشان دهد. امريكا نيز همچنان مانند سابق سردرگم است و يك روز نقش ايران را مفيد مي‌داند و روز ديگر از مقابله با فعاليت‌هاي منطقه‌اي ايران سخن مي‌گويد. در خصوص شرايط كنوني خاورميانه و راهكارهاي خروج از وضعيت كنوني، گفت‌وگويي با داود هرميداس باوند، تحليلگر مسائل منطقه‌اي داشته‌ايم كه مشروح آن در ادامه مي‌آيد.
\
در روزهاي اخير شاهد افزايش حملات تروريستي در كشورهاي مختلف مانند تركيه، عراق و لبنان هستيم. دليل افزايش اين حملات تروريستي چيست؟
انگشت اتهام در خصوص انجام اين اقدامات تروريستي در تركيه و عراق و ديگر كشورها متوجه داعش است. با اين حال، چه داعش و چه ديگر گروه‌هاي تروريستي كه در عراق و سوريه فعال هستند، در هفته‌هاي گذشته با نافرجامي‌ها و شكست‌هاي سنگيني روبه‌رو بودند كه نمونه‌هاي آن شكست در فلوجه و همچنين مناطق كردنشين و شمال سوريه است. من فكر مي‌كنم افزايش اقدامات تروريستي با توجه به اين شكست‌ها صورت گرفته است تا اين‌گونه نشان دهند كه همچنان قدرتمند و فعالند و تاكيدي داشته باشند كه اگرچه در سوريه و عراق شكست‌هايي خورده‌اند اما بر خط‌مشي خود پايدار هستند. از طرفي، يكي از اهدافي كه در اين انفجارها دنبال مي‌شود، دامن زده شدن به فضاي ارعاب در ميان افكار عمومي است زيرا داعش بسياري از فتوحات و پيروزي‌هاي خود را در سايه اين مساله به دست آورده است. از سويي، گسترش دامنه بحران يكي از اهداف اصلي آنها است. البته داعش در هر منطقه‌اي با اهداف متفاوتي اقدامات تروريستي‌اش را انجام مي‌دهد. مثلا در مورد تركيه، دولت اين كشور نوع رويكرد همراه با مدارا با داعش داشت و از آن استفاده تبليغاتي و ابزاري مي‌كرد. رفت و آمد اين نيروها آسان بود و تجهيزات لجستيكي آنها هم از طريق مرزهاي تركيه وارد سوريه مي‌شد. مسائلي چون خريد نفت هم در اين رابطه مطرح بود. با اين حال، وقتي تركيه در مظان اتهام و فشار قرار گرفت، سعي كرد تا مواضعش را اصلاح كند. آنها در هر اتفاقي كه در تركيه رخ مي‌داد، تلاش مي‌كردند تا به كردها نسبت بدهند اما اينك نمي‌گويد اين كار، كار كردها است بلكه انگشت اتهام را متوجه داعش كرده‌اند. اين رويكرد جديد تركيه موجب عكس‌العمل داعش و به نوعي انتقام‌گيري از سوي آنها شده است. در خصوص عراق و انفجارهاي اخير بغداد، عوامل متعددي مطرح است. علاوه بر داعش، دست نيروهاي باقيمانده بعثي و مخالف دولت كه به نوعي با عربستان نزديك هستند، هم در كار است. درباره لبنان، مهم‌ترين هدفي كه دنبال مي‌شود ايجاد فشار بر حزب‌الله است. حزب‌الله در بحران سوريه و مقابله با داعش و جبهه النصره فعال است. افزايش هزينه‌ها در ميان جامعه لبنان از طريق انفجارها و خسارت‌ها در اين چارچوب است تا لبناني‌ها به اين نتيجه برسند كه ادامه يافتن رويكرد حزب‌الله اين مصايب را به همراه مي‌آورد. مضاف بر اين كار، عربستان در قالب اتحاديه عرب و شوراي همكاري خليج‌فارس تلاش‌هايي را براي تروريستي اعلام كردن حزب‌الله انجام داده و فضاي رواني اين مساله را فراهم كرده است. انجام اقدامات تروريستي در عراق و لبنان هم موجب افزايش تحت فشار قرار گرفتن دولت‌هاي عراق و حزب‌الله مي‌شود.
پس مي‌توان به نوعي دست عربستان را در اين ناآرامي به صورت پنهان مشاهده كرد؟
همه كشورها به شكل ظاهري مخالفت‌شان را با تروريسم و گروه‌هاي تروريستي اعلام مي‌كنند ولي از شرايط كنوني كشورهاي رقيب قطعا استفاده مي‌كنند. در مورد عربستان نيز اين مساله صدق مي‌كند يعني اگر عربستان قصد و نيتي هم نداشته باشد، نتيجه اين شرايط به نفع آنها است.
بروز حوادث تروريستي در كشورهايي مانند تركيه مي‌تواند منجر به تغيير رويكرد سياست‌ اين كشورها در قبال مسائل منطقه‌اي شود؟
در خصوص تركيه، تاحدودي اين مساله صورت گرفته است. من تصور مي‌كنم كه تركيه به‌تدريج در حال برخي تجديدنظرها در سياست‌هاي منطقه‌اي خود است. آنها با حضور فعالانه روس‌ها در سوريه عملا به اين رسيده‌اند كه خواست اوليه‌شان در مورد سوريه عملي نيست. حتي احياي روابط تركيه و روسيه نيز در اين چارچوب است چرا كه ترك‌ها به اين رسيده‌اند كه تداوم سياست كنوني براي‌شان نتيجه‌اي را به همراه نخواهد داشت. آنها به اين نتيجه رسيده‌اند و قبول كرده‌اند تا براساس چارچوب تفاهم‌شده ميان روسيه و امريكا در خصوص سوريه عمل كنند و به همين خاطر هم روابط‌شان را با روسيه عادي مي‌كنند و هم همكاري‌هاي‌شان را با امريكايي‌ها افزايش داده‌اند. البته آنها از امريكا به خاطر عدم پذيرش ايجاد منطقه پرواز ممنوع و همراهي با كردها دلخور هستند ولي به نتيجه رسيده‌اند كه كاري هم نمي‌توانند بكنند. انتظارات‌شان در سال‌هاي اخير افزايش يافته است ولي دست‌هاي‌شان هم خالي است. اينك تركيه در شرايط استيصالي رسيده است و از همين جهت به اين شرايط نمي‌خواهد با روس‌ها در سوريه مجددا سرشاخ شود.
ايران همواره گفته است كه مبارزه با تروريسم نيازمند همكاري دسته‌جمعي كشورها است. اين در حالي است كه عملا مذاكرات بين‌المللي سوريه با بن‌بست‌هايي روبه‌رو شده است. آتش‌بس ايجادشده در سوريه هم دايما از سوي طرفين در حال نقض شدن است. چه راهكاري براي خروج از اين بن‌بست و پيدا كردن سازوكاري مطمئن وجود دارد؟
براي رسيدن به يك سازوكار دسته‌جمعي و خروج از وضعيت بحراني كنوني نياز به چند كار است؛ نخست اين است كه كشورهاي منطقه در خصوص مسائل منطقه‌اي به يك تفاهم كلي برسند. هم‌اينك درباره سوريه، امريكا و روسيه براي خروج از وضعيت كنوني يك تفاهماتي نظير آتش‌بس دارند ولي قدرت‌هاي منطقه‌اي اين حداقل تفاهم را هم با يكديگر ندارند و براي همين هم مذاكرات بين‌المللي در صحنه عمل به نتيجه نمي‌رسد و آتش‌بس دايما نقض مي‌شود. كار ديگر اين است كه كشورهاي منطقه بايد در خصوص گروه‌هاي تروريستي هم به نتيجه برسند. من فكر نمي‌كنم هم‌اينك تمام قدرت‌ها و بازيگران موثر در خاورميانه به راه‌حل سياسي براي حل بحران‌هاي منطقه‌اي رسيده باشند. هنوز بازيگراني هستند كه در راه‌حل و فصل بحران‌ها از طريق راهكارهاي سياسي سنگ‌اندازي مي‌كنند و نقش تخريبي ايفا مي‌كنند. با اين حال، رسيدن به اين تفاهمات از طريق گفت‌وگوهاي سياسي ممكن است اما هركدام مواضعي دارند كه عملا مانع از انجام اين گفت‌وگوها مي‌شود.
مثلا عربستان مي‌گويد كه زماني وارد مذاكرات سازنده با ايران مي‌شود كه ايران از سوريه، لبنان و عراق خارج شود. اين خواست شدني و معقولي نيست. لازم است تا تمامي طرفين تعديل‌هايي در مواضع‌شان ايجاد كنند تا باب مذاكره باز شود و احساسات خصمانه و درخواست‌هاي غيرعملي به راهكارهاي عملي و مشخص برسد.
هم‌اينك طرفين درباره آينده بشار اسد و اختلاف درباره گروه‌هاي معارضه با يكديگر اختلاف دارند. تداوم اين اختلافات تا چه اندازه مي‌تواند موجب ادامه ناامني‌ها شود؟
اين دو مساله، گره‌هاي حل نشدني بحران سوريه تا به امروز است. با اين حال، ورود فعالانه و سيستماتيك روسيه در سوريه و رايزني‌هاي نزديك روس‌ها با طرف‌هاي مختلف موجب شده تا بسياري از كشورها در مواضع‌شان تعديل‌هايي را ايجاد كنند چراكه آنها هم‌اينك نقش‌پذيري روسيه را پذيرفته‌اند. ايران و روسيه از ابتداي بحران تا به امروز همسو بوده‌اند ولي در ما‌ه‌هاي اخير اعراب درصدد آن هستند تا روابط‌شان را با روسيه افزايش دهند. تركيه‌‌اي‌ها مجبور شدند تا بالاخره نقش روسيه را بپذيرند و درصدد عادي‌سازي روابط باشند.
در اين كارزار، آيا روسيه شريك قابل اعتمادي براي ايران است؟
نظرات تقريبا همسو است چراكه طرفين در سوريه منافع مشتركي دارند. با اين حال، ايران نبايد تمام تخم‌مرغ‌هايش را در سبد روسيه بگذارد تا آزادي عملش محدود شود. روس‌ها در بيشتر موارد در خصوص مسائل استفاده ابرازي كرده‌اند. بعد از تحريم حاصل از بحران اوكراين و انزواي سياسي روسيه، روسيه استراتژي نگاه به شرق و توجه به چين، ايران و تركيه را دنبال كرد. بعد از ورود به بحران سوريه و تفاهم كلي با امريكا هم ماجراي اوكراين به سايه رفته است و آنها از انزواي سياسي خارج شده‌اند. اگرچه تحريم‌ها در مورد روسيه، تمديد شده‌اند و اين مساله با اختلافات شديدي همراه بوده است. روسيه هم در چارچوب سوريه مي‌خواهد تعاملاتش با غرب را عادي و موانع ايجاد شده را رفع كند. ما بايد متوجه اين مسائل باشيم و با توجه به شرايط هوشيارانه تصميم‌گيري كنيم.
امريكا از يكسو نقش ايران در عراق را مفيد توصيف كرده است و از ايران براي حل بحران‌هاي منطقه‌اي كمك مي‌خواهد و از طرفي همچنان ادعا مي‌كند كه با فعاليت‌هاي منطقه‌اي ايران مقابله خواهد كرد. چرا تا اين اندازه ميان صحبت‌هاي مقامات امريكايي درباره نقش منطقه‌اي ايران اختلاف و تناقض وجود دارد؟
واقعيت اين است كه تمامي راهكارهاي امريكا در مورد سوريه كه تا به امروز تجربه كرده، به شكست انجاميده است. تقريبا تمامي كساني كه توسط امريكا براي مقابله با بشار اسد آموزش ديده‌اند، جذب گروه‌هاي تروريستي شده‌اند. آنها اگرچه تعدادي نيروي نظامي به سوريه و عراق اعزام كرده‌اند ولي آنها هم وظيفه آموزشي و اطلاعاتي را دارند و كار چنداني نمي‌كنند. از طرفي، با سقوط صدام عملا يك نوع همسويي به شكل غيررسمي و دوفاكتو در منافع ميان امريكا و ايران ايجاد شده است. مهم‌ترين همسويي نيز نياز دو كشور براي مبارزه با تروريسم و ايجاد آرامش است. امريكايي‌ها هم براي ايجاد امنيت عملا با حضور كنوني‌شان كار خاصي نمي‌توانند انجام دهند و به همين خاطر، به نقش‌آفريني ايران نياز دارند. اين مساله موجب شده تا جان كري در سخنانش بگويد كه ايران در عراق مفيد عمل كرده و از ايران براي حل بحران كمك بخواهد. از طرفي ميان امريكا و كشورهاي خليج فارس براي مبارزه با تروريسم اختلاف وجود دارد و شايد مسوولان امريكايي بخواهند از اين طريق تحركي ميان اعراب ايجاد كنند. از طرف ديگر، نيروهايي در ميان دولت و ساختار سياسي امريكا هستند كه با ايران مخالف هستند و دولت امريكا را تحت فشار قرار مي‌دهند و به همين خاطر، دولت اوباما مجبور مي‌شود كه بگويد با اقدامات مقابله خواهيم كرد.
رايزني‌هاي فشرده‌اي ميان تهران و مسكو براي حل بحران سوريه وجود دارد. اخيرا نيز نشست وزراي دفاع ايران، روسيه و سوريه در تهران برگزار شد. اين همكاري‌ها و آن هماهنگي‌ها تا به امروز با چه نتايجي براي مبارزه با تروريسم همراه بوده است؟
يكي از مهم‌ترين دلايلي كه موجب همكاري ميان ايران و روسيه شده، تروريسم است. رايزني‌ها در قبال سوريه وجود داشته و مواضع نزديك بوده است. اينها از سال‌هاي قبل وجود داشته اما آنچه نبوده است تفاهم كلي ميان روسيه و امريكا است. من فكر مي‌كنم در نشست‌هاي اخير، تفاهم روسيه و امريكا در سوريه، محور رايزني‌ها بوده است، يعني مسائلي مانند حفظ و تقويت آتش‌بس. با اين حال، احتمال ديگري كه در اين راستا وجود دارد، آن است كه تلاش‌هايي براي رسيدن به يك فرآيند قابل قبول نسبي براي همگان كه تامين‌كننده نظرات همه بازيگران باشد، در حال انجام است چراكه هم‌اينك سوريه ويران شده و ادامه يافتن وضعيت كنوني هيچ نتيجه‌اي را به همراه ندارد.
در شرايط كنوني شوراي همكاري چه فعاليتي براي مبارزه با تروريسم از خود نشان داده است؟
نقش چنداني در اين رابطه از سوي شوراي همكاري ديده نمي‌شود. شوراي همكاري در مقطعي به صورت تمام و كمال همسو با عربستان بود ولي امروز از اينكه عربستان نقش عربستان را بازي كند، راضي نيستند. عمان كه از ابتدا با اين مساله مشكل داشت. در سال‌هاي اخير هم قطر با عربستان دچار رقابت‌هاي پنهان دروني است. از طرفي تداوم وضعيت در خاورميانه به نفع هيچ كدام از اين كشورها نيست و آنها متوجه شده‌اند كه ادامه يافتن اين وضعيت به نفع آنها نيست و اين موجب شده تا كشوري مانند كويت و امارات در صحنه عمل خود را كنار بكشند. همراهي آنها با عربستان در يمن موجب هزينه‌هاي سنگيني براي آنها شد و نتايج مطلوبي را براي آنها به همراه نداشت چراكه اتهاماتي را مانند كودك‌كشي متوجه آنها كرد. امريكا تلاش كرده است در اعراب تحركاتي را ايجاد كند ولي در عمل كار خاصي صورت نمي‌گيرد و عربستان هم به همان روند سابق خود در مورد سوريه عمل مي‌كند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون