براي روز دماوند
دماوند در خطر مرگ
اسماعيل كهرم
مشاور سازمان حفاظت محيط زيست
دماوند از آن نعمتهايي است كه در اختيار ما قرار گرفته و با كمال تاسف ما قدرش را نميدانيم. دماوند مرتفعترين قله منطقه اوراسياست، قله منحصربهفردي است كه آن بالا هميشه برف دارد. تاثير اين قله سفره آب زيرزميني پرآبش است، مراتع درجه يكش است و ارزش اساطيرياش، آنقدر كه طهمورث ديوبند، ديو سفيد را آنجا زنداني كرد و آرش كمانگير از بالاي قله، تير تعيين حدود و صغور ايران را پرتاب كرد كه بر درخت گردويي نشست و مرزهاي كشور مشخص شد.
اما ما با اين كوه چه كرديم؟ هر قلهاي از 4 هزار متر به بالا اثر طبيعي ملي محسوب ميشود، منتها از 4 هزار متر به بالا، كوه سنگي است. آنچه در دامنه اين كوه ميگذرد، باعث نگراني ما است چون زير هزار متر، در دامنه كوه، خاك مرتع است كه انواع گياهان دارويي در آن ميرويد كه انواع و اقسام خسارتها از نظر تعداد احشامي كه براي چرا ميبرند به آن وارد ميشود. از سوي ديگر، با كمال تاسف شاهد اين هستيم كه براي پوكه (نوعي سنگ معدن) كه به سختي سنگ است و به سبكي چوبپنبه و از قديمالايام براي طاق ساختمانها مصرف ميشد، به اندازه 6 معدن حفاري ميشود. اين پوكهها را در حال حاضر مردم پاي گلدانهايشان ميريزند. از 6 معدن سنگ پوكه در دماوند، يكياش متعلق به شوراي اسلامي شهر رينه است، نزديكترين شهر به كوه دماوند. كاري كه سازمان محيط زيست توانسته انجام دهد اين است كه از انفجارهاي معدني جلوگيري ميكند و حفاري را در حد دستي و لولههاي مكانيكي محدود كرده.
من با يك حساب سرانگشتي به نتيجهاي رسيدم كه انتقال روزي 500 كاميون پوكه، باعث ميشود ظرف 200 سال كوه دماوند با خاك يكسان شود. خيليها به حرف من خنديدند خيليها هم گفتند مبالغه ميكنيد. اما 200 سال ميشود 73 هزار روز، روزي 500 كاميون از اينها را ببريد، ببينيد چقدر ميشود. نكته ديگر اينكه الان كاميونهاي ما 40 مترمكعب از اينها را ميبرد، خدا ميداند كاميونهاي آينده چه حجمي را ميتوانند جابهجا كنند. اگر روزي ميگفتند كه درياچه اروميه با 37 ميليارد مترمكعب آب، خشك ميشود كسي باورش نميشد. اما خشك شد. روزي اگر ميگفتند هامون خشك ميشود باور نميكرديم اما شد. دماوند هم ابدي نيست و دارد از بين ميرود. در واقع داريم دماوند را از دست ميدهيم.
نكته ديگر، چراي بيرويه است كه باعث ميشود اين مراتع كه در پايين دست كوهسنگي و در شيب قرار گرفتهاند، عاري از خاك شوند. با اين اتفاق خاك در معرض فرسايش قرار ميگيرد، شسته ميشود و زمين قاچ قاچ ميشود و حاصلخيزي خاك از دست ميرود. مساله بعدي، كوهپيماييهاي دسته جمعي است كه از شهرهاي اطراف راهي قله ميشوند. هيچ جاي دنيا با يك اثر طبيعي ملي كه باستاني و افسانهاي هم هست اينطور رفتار نميكنند كه 5 تا 10 هزار نفر را با هم بالا بفرستند. بيشتر اين افراد كوهنورد و ورزشكار نيستند، در همان هزار متر اول فرسوده ميشوند، مينشينند به نان و هندوانه خوردن. فشار اين فرسايش و لگدمال كردن پوشش گياهي هم در همين هزار تا دو هزار متر اول بيش از بقيه ديده ميشود، آنجايي كه قرار است مراتع غني باشد، فرسوده و لگدمال ميشود.
زماني يك كوهنورد انگليسي با من به قله دماوند آمد و وقتي آلودگيها، زبالهها و كوبيده شدن زمين و فرسايش را ديد به من گفت كه اگر كوه دماوند با اين ابهت و موقعيت، در داخل كشور انگلستان بود، ما خرج مملكتمان را از آن درميآورديم. سوءمديريت در مورد مرتفعترين قله كشور هم ديده ميشود، اسفند ماه گذشته رهبري گفته بودند حتي حوزه علميه را هم نبايد در جنگل بسازيد، مسوولان استانها با چه جوازي در جاده منتهي به قله، مسجد ميسازند و به بهانه آن جادهكشي ميكنند. با اين تفاسير فقط ميشود گفت جان دماوند در خطر است، در خطر مرگ.