نواك، كرير اسلم را فداي المپيك كرد؟
ويمبلدون به وقتِ شكست
كوروش كازراني
طرفدار تنيس كه باشيد، فارغ از بحث علاقه و حمايت از يك تنيس باز خاص، از شكست رقبايتان ناراحت خواهيد شد؛ در واقع، تنيس در بطن خودش، هيچوقت مدعي صلح و دوستي نيست اما مهمترين تفاوت آن با فوتبال كه حالا رفته رفته بايد نام «رشته ورزشي» را از روي آنبرداريم، فاكتور احترام است كه از سالهاي مديد در آن ركن اصلي مسابقات مختلف بوده و تمامي ورزشكاران نيز از ابتدا تاكنون به آن پايبند بودهاند. اين قاعده اما براي جوكوويچ متفاوت است؛ به باور بسياري، نواك نيمه گمشده ورزش تنيس نيست. علت را كسي نميداند اما او هنوز هم از محبوبيت بسياري در بين علاقهمندان اين رشته ورزشي برخوردار نيست؛ حالا كه مرد صربستاني 12 عنوان گرانداسلم را در كارنامهاش به ثبت رسانده، حداقل بايد او را در كنار بزرگاني همچون روي امرسون، راد ليور و بيورن برگ قرار دهيم كه همگي از نوابغ اين رشته ورزشي به شمار ميروند و از اين حيث، او تاريخساز اين رشته ورزشي محسوب ميشود اما شايد بنا به آنچه مرتبط با مليت او، ديدگاه اروپاييها نسبت به صربها و ديگر مسائل عنوان ميشود تاثير مستقيمي بر ميزان محبوبيت نسبتا اندك ورزشكار صربتبار گذاشته باشد. شكست نواك در ويمبلدون دلِ بسياري از هوادارانش را به درد آورد اما از آنجا كه جوكوويچ در سالهاي اخير با نوعي بيرحمي در برابر رقبايش، چه در زمين بازي و چه در رسانهها مواجه بوده و علتِ آن نيز سلطه بيبديل او در كورتهاي تنيس است، بايد اين حق را حداقل براي آنها كه خارج از گود نشسته و از حاميان او نيستند قايل باشيم كه براي يك فصل تنيس انتظار قهرماني ورزشكار محبوبشان را در گرانداسلم داشته باشند و شايد اين شكست به تعبيري ديگر يك فرآيند برد- برد براي او و ديگر تنيس بازان در تور اي. تي. پي باشد، اگرچه بسياري از آنها كه «سيزن تيكت»هاي گرانداسلم را تهيه ميكنند اغلب هوادار سه چهره ديگر تنيس يعني راجر فدرر، رافا نادال و اندي ماري هستند كه البته هر سه تنيس باز در چند فصل اخير زير سايه نواك جوكوويچ قرار گرفتهاند.
نواك اما حالا سومين گرانداسلم فصل را مشابه آنچه سه سال قبل براي راجر فدرر اتفاق افتاد، خيلي زود ترك كرد. جوكوويچ در ديداري كه به مدت 12 ساعت در كورت شماره يك ويمبلدون به طول انجاميد، مغلوب سم كوئري امريكايي شد تا حداقل روياي رسيدن به سومين قهرماني متوالي در ويمبلدون براي او از بين برود و اين در حالي است كه بسياري از هواداران نوله انتظار رسيدن به عنوان «كرير اسلم» (قهرماني در هر 4 گرانداسلم سال) را داشتند كه البته اين امر در دومين سال پياپي براي او محقق نشد، جوكوويچ سال قبل نيز با شكست برابر استن واورينكا در فينال رولند گاروس از رسيدن به عنوان قهرماني در اوپن فرانسه باز ماند تا حداقل دستيابي به عنوان قهرماني در هر 4 گرانداسلم فصل اكنون به يك آرزو براي او تبديل شود.
از آنجا كه نواك جوكوويچ را هميشه ورزشكاري مبارز در زمين مسابقه ميشناسيم كسب اين نتيجه نااميدكننده شايد مباحثي را با خود به همراه داشته باشد؛ در هر صورت ايدهها و ذهنيت ورزشكاران حرفهاي در دوره كنوني كمي غيرقابل پيشبيني است. چندي قبل راجر فدرر بنا به آنچه مصدوميت زانو و كمر او عنوان شد از حضور در مسابقات رولند گاروس فرانسه انصراف داد و به مدت 4 ماه به تمرينات شخصياش پرداخت اما خيليها بر اين باور بودند كه اگر سن او را ملاك قرار دهيم، در فصلي كه بايد راجر در كنار 4 گرانداسلم فصل، رقابتهاي المپيك را هم تجربه كند شايد اتخاذ اين تصميم براي حفظ آمادگي بدني هرچه بيشتر او در طول فصل امري غيرقابل اجتناب باشد.
اكنون نيز نواك جوكوويچ حداقل از اين حيث قابل قياس با ورزشكاري همچون فدرر است، در تنيس به عنوان يك ورزش انفرادي زمانِ ريكاوري بدني بسيار پايينتر از رشتههاي تيمي است و با وجود پيشرفتِ بسيار در علمِ بدنسازي اما نميتوان از اين موضوع نيز چشم پوشي كرد كه جوكوويچ چندان هم از شكست در ويمبلدون ناخرسند نباشد؛ او در 6 ماه گذشته سنگيني حضور در فينال دو گرانداسلم نخست سال را تجربه كرده و در 4 رقابت مسترز نيز طعم حضور در ديدار پاياني را چشيده است و شايد با توجه به در پيش داشتن رقابتهاي حساس المپيك و پس از آن، اپن امريكا شكست در ويمبلدون به نوعي تاكتيك تيم هدايت گرش «نوله فم» باشد كه رسيدن به عنوان كرير اسلم را فداي المپيك و مهمتر از آن حفظ آمادگي بدني تنيس باز صربستاني كرده است.
نبايد در كنار علايق و آرزوهاي شخصي او البته فراموش كنيم كه جوكوويچ يكي از اميدهاي اصلي كشور صربستان در كسب مدال طلاي المپيك به شمار ميرود؛ آنها در كنار واليبال و چند رشته محدود ديگر بر روي ورزشكاران خبرهشان همچون جوكوويچ حساب ويژهاي باز كردهاند و در كنار آن، نواك نيز كه تاكنون رنگِ مدال طلاي المپيك را نديده است چندان بيميل نخواهد بود تا حداقل ويترين افتخاراتش را با خوش رنگترين مدال المپيك تكميل سازد، افتخاري كه حداقل در تنيس انفرادي نصيب ورزشكار بزرگي همچون راجر فدرر نيز نشده و رسيدن به اين مقام ميتواند نامِ او را به عنوان يكي از بزرگترين ورزشكاران اين رشته ورزشي به ثبت برساند.
حالا اما رقابتهاي ويمبلدون كه به باور بسياري، برترين و مهمترين گرانداسلم سال از آن ياد ميشود، در غيابِ مرد نخست تنيس جهان پيگيري خواهد شد؛ در اين بين يك معماي بزرگ نيز ذهن علاقهمندان به اين ورزش راكتي را به خود معطوف كرده، اينكه حالا چه كسي صاحب عنوانِ قهرماني در اين رقابتها خواهد شد؛ آيا اكنون زمانِ مناسبي براي رسيدن به روياي «18 گرانداسلم» راجر فدرر است يا بايد اندي ماري را شايسته عنوان قهرماني دانست ؟ ماري كه در طي دو فصل اخير تنيس شكست در سه فينال گرانداسلم را تجربه كرده، شايد اصليترين رقيبِ فدرر در كسب جام طلايي ويمبلدون باشد اما از آنجا كه فدرر در كنار پت سمپراس بزرگ پرافتخارترين تنيسور تاريخ رقابتهاي ويمبلدون به شمار ميرود شايد با حمايت همهجانبه طرفدارانش، اينبار از غيبت جوكوويچ نهايت استفاده را ببرد و طلسم رسيدن به عنوان قهرماني در گرانداسلم را پس از 4 سال خاتمه بخشد؛ آن چيزي كه مشهود است، رقابتِ سختِ سيدهاي بالاي رنكينگ قهرماني تنيس براي رسيدن به عنوان قهرماني مسابقات ويمبلدون است هرچند در اين بين اگر شيفتگان تنيس شاهد شگفتيسازي تنيس بازهايي همچون سم كوئري و كي نيشيكوري نيز باشند نبايد آنچنان تعجب كرد.