اميدم را مگير از من
ديبا داودي
طرحي موسوم به طرح «كتابفروشي به وسعت ايران» توسط خانه كتاب تاييد و اجرا شد. طرح با اميد به آمد و شد هرچه بيشتر مردم به كتابفروشيها شكل گرفت و دور جديد آن با عنوان طرح تابستانه بعد از طرح عيدانه از 15 تيرماه آغاز خواهد شد. كتابفروشيهايي كه در طرح تابستانه ثبت نام كردهاند كتابها را با حداقل بيست درصد تخفيف به مخاطبان عرضه خواهند كرد. همچون طرح عيدانه كه براساس آمار ارايه شده در خانه كتاب حدودا 350 كتابفروشي در آن شركت كردند و با فروش مبلغ بيش از 4 ميليارد تومان طي 15 روز توانستند در ايجاد رشد 20 تا 100 درصدي فروش كتابفروشيهاي سرتاسر ايران، از گيلان و گرگان تا اصفهان و كردستان مفيدفايده باشند. اگرچه ما عادت كردهايم باور نكنيم. عادت كردهايم در آمار شك كنيم. خصوصا اگر اين آمار مثبت باشد. مثلا اينكه بگويند سرانه مطالعه در ايران 20 ثانيه است راحتتر ميپذيريم تا بگويند يك كتابفروشي كوچك در يكي از استانهاي غربي در روزهاي نخست سال توانست از ركود صددرصدي چندماههاش خارج شود و نبض بودنش به واسطه تكرار چندباره واژه «كتاب» در رسانهها، به واسطه آن واژه هميشه جذاب يعني «تخفيف» و... دوباره به تپش بيفتد. طرح تابستانه در راه است و هجوم نقد و نظرات منفي به راه. عدهاي كه به درستي اذعان ميدارند يارانهها بايد به سمت زيرساختها سوق داده شوند. طرح تابستانه با جذب 200كتابفروشي بيشتر نسبت به عيدانه كه تنها سه ماه از اجرايش ميگذرد ويترين كتابفروشيها را مزين به پوستر تخفيف بيستدرصدي ميكند و لبهاي عدهاي را به شكوه ميگشايد كه تخفيف درمان موقتي است. تخفيف در شان كتاب نيست و... اگرچه ادله بسيارند و گاه به حق، اگرچه عيدانه و تابستانه و شايد بعد از آن مهرانه و امثالهم بينظير و بينقص نباشند اما اگر توانسته باشند گامهاي كوتاه طفلي را كه دست مادر را در دست ميفشرد و در عرقريزان تفتيده تابستان به سمت خود دوان كند، قدم مهمي برداشته است. اينكه اميد را به كتابفروشي كه دودل به سپردن قفسهها به ميز و صندلي يك رستوران احتمالا ايتاليايي است برگرداند قدم مهمي برداشته است. همين كه كتاب لابه لاي خبر حملات انتحاريها و بيپناهي آوارهها شنيده شود، اتفاق مهمي است.