شكست كودتا و تثبيت ارزشهاي دموكراتيك در تركيه
صادق ملكي
تحليلگر ارشد مسائل تركيه
تركيه ديگر كشور كودتاها نيست. شكست ديروز كودتا در تركيه نشان داد، اين كشور به بلوغ سياسي رسيده است و جامعه سياسي تركيه از جامعهاي پراكنده و سياستزده به جامعهاي مدني وارد شده و ديگر كودتا، عامل تعيينكنندهاي در صحنه سياسي تركيه و تحولات اجتماعي اين كشور نيست. به اين اعتبار ميتوان گفت حتي اگر كودتاچيان ديروز ميتوانستند صحنه سياسي تركيه را به نفع خويش تغيير داده و دولت اين كشور را ساقط كنند، نميتوانستند در بلندمدت به موفقيت برسند و صحنه سياسي پايداري را رقم بزنند چراكه جامعه امروز تركيه، جامعه ديروز نيست. حزب عدالت و توسعه در طول بيش از يك دهه زمامداري توانسته است ساختارهاي سياسي، اجتماعي، اقتصادي و... جديدي را در تركيه تعريف كرده و به منصه ظهور برساند و نظم كهنه و سنتي پيشين را تغيير دهد. كودتاچيان به دليل ذهنيت سنتي از جامعه تركيه تصور ميكردند همچون گذشته دولت و سياستمداران اين كشور به كودتا تن داده و مردم اين تغيير را پذيرفته و به آن تن بدهند اما برخلاف اين تصور، نه مقامات تركيه و نه مردم تركيه اين تغييرات را نپذيرفته و در جهت مقابله با كودتا بربيايند. با اين حال، عاملي كه سبب شد كودتاگران تصور كنند كه ميتوانند در اقدام به كودتا موفق شوند، مسائلي است كه اين كشور در عرصههاي داخلي و خارجي در سالهاي اخير با آن درگير شده است. تركيه در پنج سال گذشته خود را در سوريه و عراق و در يك سال اخير با روسيه درگير كرده است و همين مسائل موجب بروز نشانههايي شده بود كه براساس آن، بسياري تصور ميكردند كه اقدام به كودتا با موفقيت همراه خواهد شد. از سوي ديگر، اردوغان با حذف ياران سابق خود مانند عبدالله گل، احمد داوداوغلو و... در بخشي از بدنه حزب عدالت و توسعه نارضايتيهايي را ايجاد كرده بود و كودتاگران فكر ميكردند با استفاده از اين نارضايتي و همچنين مخالفت احزاب مخالف اردوغان ميتوانند بستر كودتا را فراهم كرده و پيروز شوند و با مخالفتي روبهرو نشوند. با وجود اين تصور، ياران كنارگذاشتهشده اردوغان و احزاب و جريانهاي مخالف او، در همان ساعات اوليه رخ دادن اين ماجرا، مخالفتشان را با كودتا ابراز كردند. با اين حال، بخشي از دليل انجام اين كودتا توسط ارتش تركيه را بايد در تلاش آنها براي احياي جايگاه و منزلت پيشينشان جستوجو كرد. ارتش در تركيه همواره از جايگاه مهم، تاثيرگذار و قدرتمندي برخوردار بوده است اما اردوغان از زمان روي كار آمدن، فشارهاي بسياري را نسبت به آنها وارد و تلاش كرد تا آنها از راس هرم قدرت به جايگاه طبيعي و ذاتيشان بازگرداند و پاي آنها را از سياست ببرد. به عبارت ديگر، اردوغان تلاش كرد تا تاثيرگذاري ارتش تركيه در قدرت سياسي اين كشور را كاهش داده و مانع از دخالتهاي آنها شود ولي شرايط يك سال گذشته، موجب شد تا ارتش فكر كند، ميتواند از فرصت مهيا شده، كمال استفاده را برده و از بحرانها و فشارها به سود خود استفاده كند و از طريق كودتا، به جايگاه سابق خويش بازگردد. با اين حال، در كودتاي اخير تركيه، ارتش داراي يكپارچگي و انسجام كافي نبود و شاهد بوديم در همان ساعات اوليه كودتا، برخي از فرماندهان و افسران عاليرتبه ضمن مخالفت با كودتا، همبستگيشان را با دولت اعلام كردند. شكست اخير نشان داد ارزيابي بخشي از ارتش تركيه به عنوان نيروي تاثيرگذار غلط است و بيترديد پس از گذشت مدت زماني از كودتا، اردوغان تمام همت خود را صرف ترميم ارتش و محدود كردن آن بيش از هر زمان ديگري خواهد كرد. به عبارتي، او بهگونهاي رفتار ميكند تا ارتش تنها مسووليت حفاظت از مرزها در برابر گزندها را برعهده بگيرد و در عرصههاي داخلي گوش به فرمان سياستمداران باشد. من فكر ميكنم شكست كودتا بيش از آنكه به تثبيت قدرت اردوغان منجر شود، به تثبيت ارزشهاي دموكراسي در كشور آشوبزده تركيه منجر شود.