تركيب هيات رييسه شوراي نگهبان مشخص شد
ابقاي «جنتي» ، بازگشت «كدخدايي»
گروه سياسي| «سالهاي دور از خانه» را تنها براي يك دوره سه ساله تجربه كرد. دورهاي كه كمتر كسي باور به «جدايي» او از شوراي نگهبان داشت، با دورهاي كه كمتر كسي باور به «بازگشت» او داشت، به سر آمد تا باز از نام «عباسعلي كدخدايي» به عنوان «سخنگو» ياد شود. شوراي نگهبان در نخستين روزهاي آغازين هفتمين دوره فعاليت خود، انتخابات داخلي برگزار كرد. انتخاباتي كه به «ابقا»ي آيتالله احمد جنتي به عنوان دبير و محمدرضا عليزاده به عنوان قائم مقام اين شورا انجاميد، براي صندلي خالي سخنگويي نيز «صاحب جديد»ي را برگزيد. صاحبي كه براي بازگشت به جايگاهي كه 9 سال آن را متعلق به خود ميدانست، با راي 203 نفر از نمايندگان دهمين دوره مجلس شوراي اسلامي فضا را از هرجهت مساعد ديد تا جايگزين فردي شود كه هيچ تعلق خاطري به صندلي سخنگويي نداشت. پست سخنگويي در شوراي نگهبان، مهمترين نهاد نظارتي ايران، ماههاست كه خالي مانده است. در بحبوحه انتخابات يا دقيقتر بخواهيم از آن ياد كنيم، در روزي كه ليست تاييد صلاحيت شدهها براي ورود به انتخابات مجلس از سوي شوراي نگهبان اعلام شد، تنها خبر استعفاي نجاتالله ابراهيميان بود كه براي دقايقي همه را از ردصلاحيتها غافل ساخت. ابراهيميان از سخنگويي شوراي نگهبان استعفا كرد اما از سوي اعضاي اين نهاد مورد پذيرش قرار نگرفت. عدم پذيرش اين استعفا اما سببي براي اعلام حضور او در سمت سخنگويي نبود. از آن روز به بعد اگرچه همه او را سخنگو ميدانستند اما تنها ابراهيميان بود كه تمايلي به ناميدن خود به اين عنوان نداشت. اين عدم تمايل همچنان با او همراه ماند تا او عرصه را براي كسي كه ميخواهد جانشينش شود خالي كند. اگرچه تاكنون خبري در مورد جزييات جلسه ديروز مخابره نشده اما آنچه كه از اتفاقات چند وقت اخير و از همه مهمتر عدم تمايلي كه بارها از سوي ابراهيميان براي بازگشت به اين سمت، ميتوان دريافت اين است كه عباسعلي كدخدايي ديروز بدون رقيب توانست با راي اكثريت اعضا به عنوان سخنگوي شوراي نگهبان براي يك دوره يك ساله انتخاب شود. دورهاي كه با اين تركيب شورا، شايد به هر شش سال حضور او در شورا هم قد دهد.
دو چهارشنبه متوالي و بازگشتهاي كدخدايي
دو چهارشنبه متوالي با خبر بازگشت كدخدايي، رقم خورد. نخستين چهارشنبه كه او در قامت كانديداي اعضاي حقوقدان شوراي نگهبان در مجلسي پشت تريبون رفت كه قرار بود معادلات بازگشت اين عضو سابق را بر هم زند، اما تصوير خاطرات تيرماه 92 را براي او پاك كرد. كدخدايي كه با وعدهاي در قالب قوانين انتخاباتي سعي در جذب آراي نمايندگاني از هر دو طيف سياسي مجلس داشت، در آن چهارشنبه برنامههاي خود را اينگونه اعلام ميكند: «اين قوانين امروزه تاحدودي كارايي خود را از دست داده، بايد هرچه زودتر قانون جامع انتخابات تدوين شود تا مشكلات انتخابات حل شود و انجام اين مهم مستلزم حمايت نمايندگان مجلس است. » سخناني كه اگرچه او به عنوان يك حقوقدان بهخوبي بر آن واقف است كه وظيفه تقنيني بر عهده نهاد ديگري قرار دارد، اما بهطور ضمني وعده اثرگذاري در مرحله نظارتي را اعلام ميكند. وعدهاي كه در نهايت توانست 203 راي از نمايندگاني از هر دو طيف اصلاحطلب و اصولگرا را كسب كند او را اميدوار به هفته ديگر ساخت تا دومين چهارشنبه هم براي كدخدايي با انتخابي ديگر پايان يابد. اينبار او براي تصاحب صندلي سخنگويي اعلام آمادگي كرد و توانست راي اكثريت اين نهاد را هم از آن خود كند.
بازگشت به گذشته
با انتخاب كدخدايي به سخنگويي شوراي نگهبان، همهچيز به سابق بازميگردد. به همان سال 92. جاييكه انتخابات رياستجمهوري وقتي در حال انجام بود كه كسي اتفاقات دو ماه بعد اين شورا را پيشبيني نميكرد. يازدهمين دوره انتخابات رياستجمهوري، جايي كه خالي از اتفاقات عجيب و غريب نبود، آراي نمايندگان مجلس نهم را بهشدت براي كدخدايي كاهش داد. او در رقابت با ساير كانديداهاي حضور در شوراي نگهبان كمترين آرا را از آن خود كرد تا براي رسيدن دوباره به آن، سه سال را به انتظار بنشيند. اكنون و در هفتمين دوره از آغاز بهكار شوراي نگهبان همهچيز به آن سالها بازگشته است. حتي اگر در اين ميان دو نفر جاي خود را به شخصيتهاي ديگري داده باشند اما اين كدخدايي است كه چهره اصلي شوراي نگهبان نام ميگيرد. فردي كه اگرچه اين روزها از اختلافنظرها با دبير اين شورا ميگويد اما همچنان ميتوان از او به عنوان چهره محبوب اين نهاد ياد كرد. چهرهاي كه در 9 سال حضور خود در شورا، در صدر خبرهاي انتخاباتي زيادي قرار گرفت تا آنچنان كارنامه مقبولي از خود برجاي گذارد كه بتواند براي سالها حضور خود را تمديد كند. واقعيت اين است كه عضويت او در اين نهاد طي سالهاي 83 تا 92 كه انتخابات زيادي را به چشم ديد، از كدخدايي چهرهاي انتخاباتي ساخت؛ چهرهاي كه در برابر همه اتفاقات پيشآمده در عرصه انتخابات بايد جوابگوي اقدامات نظارتي اين نهاد ميشد، حالا كولهباري از تجربه است؛ تجربياتي از انتخابات رياستجمهوري نهم در سال 84، انتخابات مجلس هشتم در سال 86، انتخابات رياستجمهوري دهم در سال 88، انتخابات مجلس نهم در سال 90 و انتخابات رياستجمهوري يازدهم در سال 92؛ اما آيا اين تجربيات از او مقامي پاسخگو ساخته است؟ پاسخگو نه به معني آنچه مورد نظر چهرههاي سياسي خاص است از زبان او مطرح شود، بلكه پاسخگويي براي تنوير افكار عمومي. جاي دوري نرويم. انتخابات 92 و رد صلاحيت آيتالله هاشميرفسنجاني مهمترين اتفاقي است كه ميتوان در كنار نام كدخدايي از آن ياد كرد. موضوعي كه نه تنها در دو ماهه باقيمانده عمر او در شوراي نگهبان از او پرسيده شده و جواب متقني يافت نشد، بلكه پس از آن هم ادامه يافت. اما تنها او بود و جواب مشتركي كه به آن سوال ميداد و آن چيزي نبود غير از پيش كشيدن مشكل كهولت سن. حال كمتر از يك سال به انتخابات رياستجمهوري دوازدهم فرصت باقي مانده است؛ فرصتي كه البته براي كدخدايي هم هست كه نوار سلسله مراتب انتخابات رياستجمهوري از دوره نهم به بعد را براي او قطع نكند، چقدر براي ديگران و البته شخص حسن روحاني اميدواركننده خواهد بود؟ در روزهايي كه خبر از بازگشت به عرصه مديريتي چهرههايي كه سابقه خوبي در مقام اجرايي ندارند، يكي از اين آزمونها است. البته با تاكيد بر اين نكته كه نميتوان تصميمات شورا را كه با تصميم جمعي اعضاي آن صورت ميگيرد، به تنهايي به پاي كدخدايي نوشت اما گزارش درست از عملكرد آن نهاد، يكي از انتظارات از فردي است كه به نظر ميرسد شروع كار خود را با وعدههايي كه نشان از تغيير دارد، آغاز كرده است.