ابتذال پاياننامهها
در دانشگاههاي معتبر بينالمللي
آشفتهبازار نشر دانشگاهي
مجله هاروارد با انتشار مقالهاي به قلم كريگ لمبرت به معضلات و مشكلات نشر دانشگاهي در دنياي امروز پرداخته است. لمبرت در مقاله مفصل خود به تشريح مبسوطي از وضعيت نشر دانشگاهي در دورهاي كه كتابهاي ديجيتالي مخاطبان كتاب را قبضه كردهاند پرداخته است. بخشهاي كوتاهي از اين مقاله كه به تازگي توسط نجمه رمضاني به فارسي برگردانده و در وب سايت «ترجمان» منتشر شده را ميتوانيد در ذيل بخوانيد. نشر الكترونيك كه در حال دگرگونسازي نشر تجاري است، به دنياي چاپ آسيب رسانده و ناشران كتابها و مجلات پژوهشي را نيز تحت تاثير قرار داده است. همچنين در ساختارهاي تدريس، تحقيق و استخدام و ارتقاي استادان نيز تغيير ايجاد ميكند. گويا سنتهايي كه بهخاطر قدمتشان محترماند، در معرض بازنگري يا حتي نابودياند. سارا توماس، نائبرييس كتابخانه هاروارد و مسوول كتابخانه لارسن در دانشكده علوم و هنرهاي زيبا ميگويد: «هنوز در اين آشفتهبازار در تلاش براي يافتن راهي هستيم كه بتوانيم بهشكلي موثر به تبادل پيشرفتهاي دانشگاهي خود بپردازيم.»
وضعيت ناشران دانشگاهي را ملاحظه كنيد. بهگفته رابرت دارنتِن، استاد دانشگاه فورزهايم و مسوول كتابخانه دانشگاه: «خيلي سخت است كه بتوان پيشبيني كرد كه چه زماني كتابي دانشگاهي گُلميكند». دارنتن كولهباري از تجربه دارد. وي عضو هياترييسه نشر دانشگاه پرينستون و نشر دانشگاه آكسفورد بوده و هماكنون عضو هياتمديره نشر دانشگاه هاروارد است. «پيش از اين، تا نيمه دهه ۱۹۸۰ كه در پرينستون بودم، پيشبيني ميكردم كه كتابخانههاي دانشگاهها هشتصد نسخه از يك كتاب را خريداري ميكنند. ميشد روي اين عدد حساب كرد. حالا اين رقم به حدود سيصد نسخه كاهش يافته است و در موارد خاصي مانند تاريخ استعمار امريكاي لاتين حتي به نصف اين رقم تقليل پيدا ميكند. معمولا تعداد بسيار كمي از نسخهها، به خريداراني غير از كتابخانهها به فروش ميرسند. با فروش سيصد كتاب نميتوان از پس هزينهها برآمد.»
نسخههاي آنلاين و چاپي يك كتاب، بيش از آنكه دشمن هم باشند، حامي يكديگرند
براساس نظر سيسلر، نتيجه اين امر اين است كه «از نظر اقتصادي بيشترِ كتابها با شكست مواجه ميشوند. درخصوص بيشترشان درآمدها و هزينهها سربهسر هم نميشوند. براي ادامه راه، هر چند وقت يك بار به موفقيتي بزرگ نياز داريد.»در امريكاي شمالي، ۱۰۵ عضو وابسته دانشگاهي در انجمن ناشران دانشگاهي امريكا حضور دارند. از اين ميان تنها 9 ناشر فروش سالانهاي بيش از ششميليون دلار دارند. طبق گزارشي از هفتاد ناشر عضو، درآمدهاي بودجهاي اغلب آنها كمتر از 5/1 ميليون دلار است. سيسلر ميافزايد: «احتمالا ناشران كوچكتر نميتوانستند بدون حمايت دانشگاه يا حكومتهاي ايالتي به حيات خود ادامه دهند؛ اما تا زماني كه موسسات، همانطور كه حامي تيم فوتبال هستند، مايل به حمايت از آنها هم باشند، اين ناشران هم به كار خود ادامه ميدهند. هنوز فكر ميكنم كه اين ناشران نميتوانند دوام بياورند؛ اما تعداد كمي از آنها تعطيل شدهاند. آنها در همان منطقه خود، از محبوبيت خوبي برخوردارند.» در سال ۲۰۱۲ كه دانشگاه ميزوري تصميم گرفت حمايت ۴۰۰هزار دلاري خود را حذف كند و نشرش را تعطيل كند، چنان جنجالي برپا شد كه دانشگاه از تصميم خود منصرف شد و انتشارات را با تغييراتي احيا كرد.
فوايد نشر الكترونيك
نشر الكترونيك بيشك ميتواند هزينهها را كاهش داده و دسترسي بازار را گسترده سازد. اخيرا نشر دانشگاه هاروارد با پروژههاي عظيمي مانند نسخه ديجيتال كتابخانه كلاسيك لوب و آرشيو اميلي ديكينسون كه در سال ۲۰۱۳ بهطور مشترك با كتابخانه هوتون و كتابخانههاي هاروارد منتشر شد، در حال گسترش خدمات الكترونيك خود است. اما هنوز 90درصد درآمدهاي بودجهاي نشر دانشگاه هاروارد از فروش كتابهاي چاپي حاصل ميشود. سيسلر ميگويد: «قرار نيست هميشه همهچيز ديجيتال شود.» دارنتن حتي اينگونه اظهارنظر ميكند كه «كتابهاي فيزيكي باقي ميمانند و دلايل كافي وجود دارند كه نشان ميدهند نسخههاي آنلاين و چاپي كتابها، بيش از آنكه دشمن هم باشند، حامي يكديگرند.» وي ميگويد خوانندگاني كه نسخه ديجيتال كتابي را در اختيار دارند، شايد كتاب چاپي را هم بخرند تا بر آن حاشيه بنويسند و آن را در قفسهاي در كنار كتابهاي مربوط قرار دهند.» سادهتر اينكه بسياري تجربه خواندن از روي برگه را بر صفحه نمايشگر ترجيح ميدهند. سيسلر توضيح ميدهد: «حرف اول و آخر ما و بسياري ديگر از همكارانمان كيفيت است. شايد بتوان با اهمال در اين امر مهم، پول خوبي به دست آورد؛ اما كسي كه مزخرفات چاپ ميكند، كار خودش را درست انجام نداده است.» هر كتاب پژوهشي جايگاهِ خود را در تلاش وسيعتري كه براي دستيابي به دانش درجريان است، تصور ميكند. وي ميافزايد: «بيشتر كتابها تكههايي از كاشيكارياي هستند كه هرگز تمام نميشود.»اما تغيير شكل انتشارات دانشگاهي نهتنها براي ناشران كتاب، بلكه براي پيشرفت پژوهش نيز اهميت دارد؛ مثلا كاهش كنوني خريد عناوين تخصصي براي كتابخانهها، مونوگرافيها را از بازار بيرون رانده و بدين شكل بر بازار كار دانشگاهي تاثير گذاشته است. عمدتا مونوگرافي نخستين كتاب پژوهشگري جوان است كه اغلب از رساله دكتري وي بيرون آمده است. مونوگرافيها اگرچه پيش از دهه ۱۹۲۰ در فضاي دانشگاهي چندان رواج نداشتند، در نيمه دوم قرن بيستم در دانشگاههاي امريكايي و بهويژه در علومانساني به عنوان منبع اصلي گزارشهاي استخدام رسمي بهكار گرفته ميشدند. حالا ناشران دانشگاهي كمتر به چاپ چنين آثاري دست ميزنند و نبود آنها، پژوهشگران تازهوارد را نگران كمبود شغل ميكند: اگر مونوگرافي نباشد، براي نشاندادن صلاحيت خود در استخدام رسمي، فرد چه شواهدي را ميتواند ارايه كند؟سيسلر خاطرنشان ميكند: «مدتهاست كه مونوگرافي در خطر است. مجلات، بهويژه در علوم طبيعي، بودجه دانشگاهها را ميخورند؛ بودجهاي كه پيشازآن صرف مونوگرافيهاي علوم انساني و علمياجتماعي ميشد. هرچه تعداد واحدهاي چاپي كمتر ميشود، قيمت هر تك كتاب افزايش مييابد و كمتر به فروش ميرود. اين دور باطل است.»
توسعه دانش يا تربيت نيروي كار؟
وي ادامه ميدهد: «دانشگاهها تعيين ميكنند كه چه كسي ارتقاي شغلي پيدا كند و استخدام رسمي شود و چگونه. ميتوان بهجاي يك كتاب، سه مقاله چاپ كرد؟ چرا اينهمه هزينه كنيم و سازوكاري راه بيندازيم تا ۲۵۰ نسخه از يك كتاب را به فروش برسانيم؛ آنهم كتابي كه هيچكس انتظار ندارد كتابخانهها آن را بخرند و سي سال هم كه بگذرد، كسي آنها را از كتابخانه قرض نميگيرد؟ ما اين چيزها را براي تاثيرگذاري بر گزارشهاي استخدام رسمي افراد چاپ نميكنيم. ماموريت ما توسعه دانش و پژوهش است.»سيسلر داستاني فرضي را به هم ميبافد كه تنشها و تناقضهاي بين نشر و انتصابهاي دانشگاهي را نشان ميدهد. وي ميگويد: «شما رسالهاي درباره جيمز جويس نوشتهايد و من ناشري هستم كه خواهان آنم؛ اما اخيرا سه كتاب درخصوص جويس چاپ شده و ديگر در بازار جايي براي كتاب جديد نيست؛ پس آن را رد ميكنم. بااينهمه تنها چيزي كه كميته استخدام رسمي ميشنود، اين است كه «آنها كتاب شما درباره جويس را نپذيرفتند». اين اتفاق شايد با مراجعه به ناشران مختلف تكرار شود. شايد استاد راهنماي رساله، شما را به حوزهاي سوق داده كه ديگر بازار نشر از آن اشباع شده است. اين خطاي كيست؟ شايد استاد راهنمايي در سطح بالاتر ميتوانست شما را به سوي موضوع بهتري هدايت كند. اين مسالهاي كاملا واقعي و ملموس است و نقش مهمي در رسيدن به شغل دارد.» احتمالا لازم است كه روند استخدام رسمي با مسئله كاهش چاپ مونوگرافي سازگاري بيشتري پيدا كند و رسانههاي ديجيتال را نيز پذيرا شود.