• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۹ خرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3580 -
  • ۱۳۹۵ پنج شنبه ۳۱ تير

مستمع صاحب‌سخن را به بيراهه مي‌برد

سيد علي ميرفتاح

من از سخنراني رييس‌جمهور خيلي خوشم آمد؛ همين سخنراني كه اخيرا در كرمانشاه ايراد شد؛ به نظرم خيلي عالي بود. به‌خصوص آنجا كه دكتر روحاني جلوي شعار‌دهنده‌ها را گرفت و گفت كه «با شعار چيزي حل نمي‌شود»، چنان سر ذوق آمدم كه دست به قلم شدم تا چيزي بنويسم. او حقيقتا رييس‌جمهور فوق‌العاده‌اي است. سه سال پيش انتخابي شايسته كرديم و براي دوره بعد هم بااطمينان خاطر مي‌رويم و به او راي مي‌دهيم.  
باور كنيد جلوي مستمعين درآمدن و آنها را از ادامه شعار منصرف كردن به مراتب سخت‌تر و نشدني‌تر از مقابل نظام سلطه ايستادن است. آنقدري كه جلوي مردم درآمدن سخت است، جلوي ديپلمات‌هاي كاركشته جهان درآمدن سخت نيست. اين رسمي كه همه سخنرانان قربان صدقه مستمعين خود مي‌روند، ممكن است يك‌جاهايي از سر رياكاري و دست به خواب قالي كشيدن باشد اما در اغلب موارد به دليل مغناطيس فوق‌العاده‌اي است كه مستمعين دارند و سخنرانان را دنبال خود مي‌كشانند. اصل، اين جمعيت است كه خواسته و ناخواسته سخنران را مرعوب مي‌كند.   فقط معدودي از آدم‌هاي خودساخته و مومن حقيقي‌اند كه مرعوب جمعيت نمي‌شوند و بي‌مورد دل به دل آنها نمي‌دهند. شما چند نفر را مثل امام علي(ع) سراغ داريد كه وقتي جمعيت مي‌بينند مجيزشان را نگويند و دايم و بي‌مورد آنها را نستايند؟ در ظاهر خيلي‌ها گمان مي‌كنند كه اين سخنران‌ها هستند كه با نفوذ كلام و قدرت سخنوري‌شان مي‌توانند مردم را مسحور كنند و دنبال خود بكشند.
در عمل اما اين مسوولان و اين سخنرانان و اين خطبا هستند كه جوگير مي‌شوند و دنبال مردم راه مي‌افتند. معمولا مردم، سخنران‌ها را جوگير مي‌كنند و آنها را دنبال خود مي‌كشانند. من ديده‌ام مسوولاني كه حرف ديگري مي‌خواستند، چيز ديگري بنا داشتند بگويند، كار ديگري مي‌خواستند بكنند اما همين‌كه چشم‌شان به جمعيت خورد و شعارها را كه شنيدند حرف‌شان را عوض كردند و سريع‌السير خود را با خواست مستمعين تطبيق دادند. امام علي يك استثنا بود در طول تاريخ كه مي‌ايستاد مقابل مردم و حرف دلش را مي‌زد و هيچ اجازه نمي‌داد كه با مداحي و تملق و شعار، خواست‌شان را بر او تحميل كنند.
يادتان باشد امام(ره) هم جلوي تكبير بي‌موقع را مي‌گرفت و نمي‌گذاشت كه شور و حالي بي‌مورد به سخنراني‌اش بدهند. دست مستمعين باشد دوست دارند رييس‌جمهور را بيندازند در موقعيتي كه از خود بيخود شود و داد بزند كه «ما همه اينها راكه حقوق نجومي گرفته‌اند، اعدام مي‌كنيم.» و... همين الان اردوغان جوگير شده و با مردمش همراه شده كه مجازات اعدام بايد برگردد. فردا كه تبش بخوابد تازه مي‌فهمد كه برگشتن اعدام اول مصيبت است براي او و دولتش و به همين راحتي نمي‌تواند رقباي خود را محكوم به اعدام كند. منتها  الان جرات نمي‌كند كه به مستمعين خود حالي كند كه اين درخواست غيرمعقول و غيرضروري است... همين الان در كرمانشاه رييس‌جمهور مي‌توانست مطابق ميل ملت چهارتا فحش بي‌هزينه به حقوق‌بگيران نجومي بدهد و خودش را در دل آنها عزيز كند. اما به جاي اين كار تذكر مي‌دهد كه با شعر و شعار چيز حل نمي‌شود. راست هم مي‌گويد. ما هرچه كم داشته باشيم در اين سي و شش سال شعار كم نداشته‌ايم. با هر موضوع و مساله‌اي سرچ كنيد كلي شعار سفت و سخت مي‌توانيد پيدا كنيد. ما حتي در مورد جنبش وال‌استريت هم شعار ساختيم...  اما اگر بنا بود با اين شعارها مسائل‌مان حل شود خب، تا حالا شده بود. اما نشده منبعد هم نمي‌شود. ما سي و شش سال است كه گرفتار فساد اداري هستيم. اين فساد منحصر به چهارتا، چهل‌تا، حتي چهارهزارتا حقوق‌بگير نيست.
اين فساد جدي است و همان‌طور كه به خاطر داريد آنقدر سيستم نقطه كور زياد دارد كه در يك فقره سه هزار ميليارد خوردند و مدت‌ها بعد لو رفتند.  هنوز هم اشتباه است اگر گمان كنيم كه با «اعدام بايد گردد» و «اصلاح بايد گردد» مشكل حل مي‌شود.
براي خنك شدن دل مستمعين مي‌شود حرف‌هاي شديد و غليظ زد اما آيا دوره حرف‌هاي شديد و غليظ سر نيامده؟ آيا وقتش نگذشته كه به جاي تحريك مردم كارهاي اساسي كرد؟ آيا وقتش نرسيده به جاي جو زده شدن جلوي تكرار فساد را گرفت؟ فساد اداري در ايران ريشه صدساله دارد. شعار اگر كارساز بود امروز بايد ميزان فساد به صفر مي‌رسيد. اما نرسيده. شايد براي اينكه مبارزه با فساد را در حد همين شعار نگه داشته‌ايم و همين‌طوري هيجاني كار را پيش برده‌ايم.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون