عزيزان بيجهت و ولي نعمتهاي عزيز
سيدعلي ميرفتاح/ از خدا جوييم توفيق ادب/ بيادب محروم ماند از لطف رب/ بيادب تنها نه خود را داشت بد/ بلكه آتش بر همه آفاق زد...
ملك عبدالله با ما خوب تا نكرده، ما هم با او چندان مهربان نبودهايم. نقار بين ما و سعوديها مال امروز و ارزاني نفت و شيخ نمر و بحرين نيست و ريشه در رويكرد انقلابي ما و گرايش وهابي ايشان دارد؛ البته اگر نخواهيم برايش پيشينه عربي/ ايراني درست كنيم و دعوا و رقابتمان را به گذشتههاي خيلي دور ببريم. آل سعود با ايرانيها خوب نبودند و نيستند و هرجا پا داده، عداوتشان را عيان كردهاند. سر حج خونين واقعيت اين است كه اگر پادرمياني و مصالحهجويي جمهوري اسلامي و شيوخ خيرانديش نبود احتمالا نقار بينمان بيشتر ميشد و درِ حج چه بسا تا سالها به روي ايرانيها بسته ميماند. زحمت هاشميرفسنجاني را در اين باب نبايد ناديده بگيريم. او با عقل و درايتش به عربستان نزديك شد و كمي از عداوت فيمابين را زايل كرد. واقعيت اين است كه دشمني ايران و عربستان به نفع جهان اسلام نيست و عربستان با همه عيب و ايراداتش مسلط بر حرمين شريفين است و نميشود با او همان رفتاري را كرد كه مثلا با طالبان و القاعده. عربستان هم پول دارد و هم نفوذ و از ترس هلال شيعي براي محدود كردن ايران هر كاري از دستش بربيايد ميكند. همين كه در وين مخل توافق هستهيي شد و به كمك امريكا نفت را به زمين گرم 50 دلار زد معنياش اين است كه نبايد دستكماش گرفت و حقيرش شمرد. ضمن اينكه به لحاظ استراتژيك ايران به چيزي بيش از شعار و دعواي لفظي و جنگ سرد با عربستان نياز دارد. دوري و نزديكي به عربستان علاوه بر تمايلات اعتقادي محتاج تدبير و تامل است و تاثيرات سوقالجيشي مهمي ميتواند بگذارد. اين بديهيات را از اين جهت تكرار ميكنم كه بگويم عربستان مهم است و دوستي و دشمنياش را نبايد بياهميت تلقي كرد. به خصوص ادبيات ما در مواجهه با عربستان و كشورهاي منطقه اگر حساب شده نباشد، ميتواند هزينههاي سنگيني روي دستمان بگذارد. خوشبختانه ديپلماسي امروز متوجه اين اهميت هست و با حفظ اصول، نسنجيده و فكر نشده حرفي نميزند و كاري انجام نميدهد. درست است كه بلندگوي بينالمللي نظام وزارت خارجه است و حرف ديگران صرفا نظر شخصي است اما در همه جاي دنيا لحن ژورناليسم را جدي ميگيرند و آن را به نشانههاي خوب و بد تعبير ميكنند. تيتر زشت و زننده و درشت «خبر مرگش» روي عكس ملك عبدالله در صفحه يك روزنامهيي منسوب به طرفداران دولت قبل نه واجد نگاه اعتقادي است و نه با استراتژي جمهوري اسلامي مناسبت دارد و نه جز بيادبي و هتاكي، معنايي را منتقل ميكند. حتي با دشمن نيز بايد مودبانه رفتار كرد و چيزي نگفت كه هزينه روي دست ملت بگذارد. روزنامهها يك ورق پاره خشك و خالي كه نيستند. هر روزنامه مآب و آبشخوري دارد كه تيتر و خبرش به آنجا برميگردد. كسي كه روي صفحه يك روزنامه، «خبر مرگش» را ميخواند اين تيتر را به اردوگاهي وصل ميكند كه خود را انقلابي و ارزشي و اصولگرا و عدالتطلب ميدانند. حال آنكه به تعبير قرآن فحش دادن به دشمن نيز مذموم است. «ولاتسبوا الذين يدعون من دون الله فيسبوا الله عدوا...»؛ بالاخره چيزي را كه بر خود نميپسنديم بر ديگران هم حتي اگر عربستان سعودي باشد نبايد بپسنديم. فحش كه بدهيد راه فحش آنها را باز ميكنيد و يك گره ساده را به دست خود كورش ميكنيد و همه را به دردسر مياندازيد. يادمان باشد كه عربها تعصب عربيشان خيلي شديد و غليظ است و خيلي بلد نيستند كه حساب يك روزنامه را از نظام و بقيه ملت جدا كنند و چه بسا مشت را نمونه خروار بگيرند و براي حجاج ايراني و شيعه دردسر ايجاد كنند و به زحمتشان بيندازند. غير از بحث بيادبي بحث موقعيتشناسي هم مهم است. يعني شما براي اينكه دولت زمين بخورد مرز نميشناسيد و در داخل و خارج حاضريد به درد سرش بيندازيد؟ دود نفت 40 دلار فقط توي چشم دولت نميرود بلكه اين ملت هستند كه بايد هزينهاش را بپردازند. پس عقل حكم ميكند كه مراقب نوشتهها و گفتههايمان باشيم كه متاسفانه نيستيم. وحدت شيعه، سني را خيلي از دوستان متاسفانه فكر ميكنند تعارف از روي تقيه است. وحدت مسلمانان درست است كه استراتژي و مصلحت است اما از روي اعتقاد ضرورت هم هست و مرضي خدا و رسولش هم هست و هر كس در هر مقام و موقعيتي اين وحدت را مخدوش كند تيشه به ريشه دين زده است بيترديد.