• ۱۴۰۳ دوشنبه ۳ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 3591 -
  • ۱۳۹۵ پنج شنبه ۱۴ مرداد

يگانه دوست داشتني

محسن استاد علي مستندساز

 


منطقه‌اي نزديك الموت، كشتزارهاي رو به خشكي، وضعيت نا بسامان كشاورزي و دامداري، كمبود آب، بيكاري و نهايتا موقعيت دشواري كه روبه‌روي اهالي روستاست.
 انتخابات شوراي روستا دو سال پيش برگزار شده و از آن زمان تا به حال جلسه‌اي رسمي برگزار نشده است، مردم از وضعيت موجود به ستوه آمده‌‌اند اما كسي جرات بروز آن را ندارد چرا كه قدرت در دست مردي است به نام كمال كه سايه‌اش بر زندگي مردم سنگيني مي‌كند
 و اوست كه بايد در قامت نفر اول شورا تصميم‌گيري كند و دليل او نيز براي عدم حضور در جلسات از دست دادن قدرتي است كه تفكر غلط مردم آن نواحي با راي دادن به اين فرد بر آن صحه گذاشته‌اند.
اين داستان چند هزار سال پيش يا چند قرن گذشته در كشور ديگري نيست، قصه در سال 1380 خورشيدي و در منطقه‌اي نزديك الموت قزوين و پيش روي دوربين زنده‌ياد «محمدرضا مقدسيان» در فيلم مستندي به نام «گفت‌وگو در مه» رخ داده است.
حاج كمال پيرمرد استواري است كه با كهولت سن همچنان قدرت جواني را در خود احساس مي‌كند و همين امر باعث وجه تمييز او با ديگر اهالي روستاست، او رييس وقت شوراست و احتمالا قبل از برگزاري انتخاباتي از اين دست، بزرگ و كدخداي منطقه بوده و حالا وقتي قرار است قدرتش را با ديگران سهيم شود، همه بازي را برهم مي‌زند.
آذر، ديگر عضو شورا زني جوان، امروزي، آشنا با وضعيت زنان كه در شهر تحصيل كرده و حالا براي كمك و بهبود به روند امور به زادگاهش بازگشته و باعضويت در شورا درصدد ايجاد تغييرات است.
بحث از همينجا آغاز مي‌شود، جلسات شورا به علت عدم حضور حاج كمال رسميت ندارد و دست و بال آذر براي انجام كارها كاملا بسته است.
اما هرچه جلوتر مي‌رويم در مي‌يابيم كه حضور يك زن در قامت يك عضو شورا، دليل اصلي عدم حضور كمال در جلسات نيست و هر فردي اعم از زن ومرد كه باب گفت‌وگو و چالش را با او باز كند؛ به يقين مقابل اوست حال چه كارگردان باشد، چه بخشدار و چه مردم.
اما چرا حاج كمال را دوست داريم و از حضورش جلوي دوربين لذت مي‌بريم؟
حاج كمال يكي از معدود ضد قهرمان‌هاي سينما و تنها ضدقهرمان سينماي مستند ماست كه دوستش داريم و نفوذ ناپذيري‌اش را و صد البته سرسختي‌اش را باصداقتش عجين مي‌دانيم، او قاطع است و لاپوشاني نمي‌كند يا همه قدرت را مي‌خواهد يا هيچ و از بيان اين امر واهمه‌اي ندارد؛ زماني كه دوربين به دنبال پاسخ مدلل مردم براي چرايي راي دادن به اوست همه از ترس او سكوت مي‌كنند و همين امر است كه اورا براي مبارزه با تنها مخالفش و حفظ امپراتوري‌اش سوق مي‌دهد و احتمالا همين دليل است براي شروع همراهي او.
صداقت موجود در بيان افكار، ابرام بر درستي و صحيح بودن انديشه‌ها و عمل به آنها، سرسختي براي اينكه «راه حق همين است و بس» در كنار روزمرّگي و سادگي در قامت يك كشاورز روستايي، بي‌پروايي و واكنش لحظه‌اي، ابراز احساسات در حال و شيرين‌كاري‌هاي خاص اين فرد از او ديكتاتوري دوست‌داشتني و كوچك ساخته كه مابه‌ازاي آن به شكل نابش كم ولي برش‌هايي از ويژگي‌هاي اورا با چاشني دوري از انسانيت و به شكل خام و ناشيانه در سطح كلانشهرها و به صورت پراكنده در آدم‌هاي اطراف‌مان زياد
 مي‌بينيم.
احتمالا درون هريك از ما يك كمال خاموش حضور سيالانه دارد كه در جاي جاي زندگي روزمره بخشي از آن فرصت بروز پيدا كرده و بنا به رفع حاجت اجازه عمل به خود مي‌دهد.
حاج كمال شخصيت منفي دوست‌داشتني است چون خود ما است، خود ما نه به جهت همسويي عقيده با ايشان (كه تازه اين هم نيستيم) بل به اين خاطر كه خودكامگي ويژگي ازلي ابدي است براي برخي مردم و حال چون او آينه مي‌شود، پس حيرت‌زده
 مي‌شويم.
حاج كمال به دنبال قدرتي است براي تسلط بر جزيره‌اي كه ديگران ساخته‌اند و اوهم احتمالا يكي از ديگران بوده و حالا نيست، پس تقسيم صندلي به صلاح نيست؛ چون بالا بودن لذت‌بخش است و از قضا گفت‌وگو براي از دست دادن جايگاهي كه حس قدرت را كم مي‌كند، براي حاج كمال، محال است.
در انتهاي فيلم و پس از كش و قوس‌هاي فراوان و پادر مياني كارگردان و بخشدار وايجاد صلح نسبي، از او پرسيده مي‌شود كه جلسه بعدي شورا چه زماني بر پا مي‌شود، حاج كمال مي‌گويد: «من مردم و با مردها جلسه مي‌زارم»
بحث مذكر و مونث بودن پوششي است براي تكيه زدن بر مقام رياست و همين لذت احساسي مردانه كه توام با توهم و تحكم و غرور و لجبازي است به ماندگاري شخصيت منفي كار كمك بسياري مي‌كند و همين امر باعث مي‌شود تاگفت‌وگويي حداقلي و راجع به مسائلي مردمي كه اين افراد براي همين امر وارد شورا شوند، در نابخردانه‌ترين شكل خود عقيم باقي بماند و وقتي فرصت گفت‌وگو كه مهم‌ترين پل ارتباطي ميان ماست از بين مي‌رود، چه جايگزيني را براي آن مي‌توان يافت؟

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون