• ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3593 -
  • ۱۳۹۵ يکشنبه ۱۷ مرداد

بررسي تيپ شخصيتي خبرنگاران در ايران و وضعيت روحي

روزنامه‌نگاران زير تيغ شرايط

عظيم رجب‌پور روزنامه‌نگار و روانشناس باليني

مركز كنترل بيماري‌ها، در سال 2005، روزنامه‌نگاري را در بين مشاغل، هفتمين شغل پر‌استرس نام برده است. دليل اين انتخاب نيز، به خاطر خطرات و آسيب‌هايي است كه متوجه اين شغل و دست‌اندركاران آن است؛ تهديدات شغلي و بيكاري، شرايط سخت كاري، حضور در فجايع و حوادث انساني و طبيعي مانند جنگ و سوانح، مبارزه با مافياي قدرت و گروه‌هاي رانتخوار و همچنين تلاش براي كشف و بيان حقيقت، پاره‌اي خطرات است كه هركدام از اين موارد اضطراب و استرس بسيار زيادي مي‌تواند به همراه داشته باشد. گذشته از خطرات و مخاطرات اين حرفه، امروزه تنوع و گستردگي رسانه‌ها و رقابتي كه بين آنها درگرفته است، باعث تحميل كردن استرس فزاينده بر دست‌اندركاران اين حرفه است. رسانه‌هاي جديد كه به مدد رشد فزاينده تكنولوژي، فضا و سازوكار سنتي رسانه‌ها را درهم نورديده‌اند، اكنون‌ تعريف و شكلي نو به رسانه‌ها داده است. در تعريف و شكل جديد رسانه‌ها، آ‌نچه بيش از همه به چشم مي‌خورد، قرار گرفتن رسانه‌هاي مجازي در برابر رسانه‌هاي مكتوب است. اين رقابت تا آنجا پيش رفته كه ريشه و بقاي رسانه‌هاي مكتوب را هدف گرفته و در نتيجه مشكل اين رسانه‌ها را بيش از پيش كرده است. آنچه مسلم است اينكه چشم‌انداز رسانه‌ها در حال تغيير است؛ اين تغيير افزايش رقابت رسانه‌هاي مكتوب با اينترنت و پذيرش مسووليت كار اضافي را شامل مي‌شود به گونه‌اي كه كار يك روزنامه‌نگار به طور فزاينده دشوارتر شده است. از سوي ديگر كاهش نيرو و منابع براي روزنامه‌نگاران، فشار اضافي بر آنان ايجاد كرده است. كار خبر‌نگاري گاهي با مرگ، خشونت و فاجعه ويرانگر سروكار دارد. اگرچه خود خبرنگاران اين واقعيت‌ها را انكار مي‌كنند و برخلاف هم‌صنفان خود در مشاغلي چون نيروهاي آتش‌نشاني و پليس، نسبت به تاثيرات منفي اين شغل كمتر توجه نشان مي‌دهند. البته اين برداشت بي‌تاثير از يك مساله نيست و آن اينكه تصور عامه، خبر‌نگاري را نسبت به اين موضوعات مقاوم مي‌داند. در حالي كه مطالعات نشان مي‌دهد شغل خبر‌نگاري خط مقدم انجام وظيفه عمومي و متاثر از پاسخ‌هاي عاطفي خود است. روزنامه‌نگاران در نظرسنجي خود‌گزارشي، گفته‌اند كه آنها از برخي مشكلات بهداشتي مربوط به استرس رنج مي‌برند و شغل خود را به عنوان شغلي «بسيار استرس‌زا تلقي مي‌كنند». اين باور بر اساس مطالعات صورت گرفته نشان داده شده كه چگونه روزنامه‌نگاران مستعد ابتلا به فرسودگي شغلي هستند.
وضعيت رسانه‌ها و خبرنگاران شاغل در كشور، اگرچه از زمان شكل‌گيري تا به امروز، هم به لحاظ نگاه حرفه‌اي به‌كار و هم به لحاظ نيروهاي حرفه‌اي درگير در آن، افت و خيز‌هاي زيادي را پشت سر گذاشته و مورد نقد و بررسي‌هاي زيادي نيز بوده است، اما تا به امروز اين وضعيت از نظر روانشناختي و بررسي شخصيت خبرنگاران شاغل در آن كمتر و شايد حتي اصلا مورد كنكاش قرار نگرفته است. تا جايي كه اطلاعات زيادي در منابع تحقيق و پژوهش‌هاي آماري از اين جامعه در دست نيست. اين كمبود ما را در بررسي همه‌جانبه و تاثيراتي كه وضعيت شغلي بر نيروهاي حرفه‌اي اين گروه مي‌گذارد يا تاثيري كه ويژگي‌هاي شخصيتي خبرنگاران در نوع و چگونگي گزينش و ارسال و پردازش اخبار دارد، ناكام مي‌گذارد؛ چرا كه جان هالند، روانشناس شخصيت كه در زمينه شغلي، نظريه‌ معروفي هم دارد، معتقد است كه افراد مشاغلي را انتخاب مي‌كنند كه با شخصيت آنان هماهنگ باشد و پس از انتخاب شغل، انگيزه‌ها، شخصيت، توانايي و پنداره شخص از خود را منعكس مي‌كنند. البته اين تاثير دوسويه است؛ همان‌طور كه ويژگي‌هاي شخصيتي بر عملكرد فرد تاثير مي‌گذارد، فرآيندهاي شغلي يا سختي كار نيز بر كاركرد جسم و روان و در نتيجه سلامت روان افراد تاثيرگذار است. به‌ويژه كه تاثير روان بر عملكرد جسماني افراد بر كسي پوشيده نيست. با همين پيش‌زمينه و براي بررسي شخصيت خبرنگاران رسانه‌هاي گروهي و وضعيت سلامت روان آنها، سال گذشته پژوهشي بين خبرنگاران رسانه‌هاي گروهي صورت گرفت و با كمك آزمون تيپ نماي شخصيت مايرزـ بريگز (MBTI) و آزمون سلامت عمومي روان (GHQ28)، نوع و فراواني تيپ شخصيتي و همچنين وضعيت سلامت عمومي روان خبرنگاران سرويس‌هاي 6گانه خبري (سياسي، ورزشي، اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و حوادث) مورد كنكاش قرار گرفت.
در اين پژوهش 279 نفر از خبرنگاران از 37 رسانه (شامل روزنامه‌ها 68درصد، خبرگزاري‌ها 31درصد و تلويزيون با 1درصد) شركت كردند كه از اين تعداد 113 نفر (5/40درصد) زن و 166 نفر (5/59درصد) مرد بودند. علاوه بر اين، بر اساس اين پژوهش از مجموع نمونه آماري، حدود 60درصد زنان مجرد هستند، در حالي كه 40درصد مردان متاهل‌اند. تحصيلات نمونه آماري نيز شامل 56درصد كارشناسي، 29درصد كارشناسي ارشد، 7درصد فوق ديپلم، 5درصد ديپلم و 3درصد دكترا بود. از آنجا كه هدف اين پژوهش بررسي و مقايسه ويژگي‌هاي شخصيتي و وضعيت سلامت روان در بين گروه‌هاي خبري بود، در نتيجه تلاش شد تا با حفظ تناسب؛ 59 نفر (حدود 21درصد) در گروه سياسي، 45 نفر (حدود16درصد) در گروه ورزشي، 57 نفر (درحدود 20درصد) در گروه اجتماعي، 43 نفر (حدود 15درصد) در گروه اقتصادي، 53 نفر (19درصد) در گروه فرهنگي و 22 نفر (حدود 8درصد) در گروه حوادث حضور پيدا كنند. در اين تحقيق در بررسي ويژگي‌هاي شخصيتي خبرنگاران، (بر اساس تيپ نماي مايرز ـ  بريگز) 4 محور (8 ترجيح) ويژگي شخصيتي برون‌گرايي- درون‌گرايي، حسي- شهودي، تفكري- احساسي و ادراك‌كننده- قضاوت‌كننده سنجيده شد. در آيتم برون‌گرايي- درون‌گرايي (اينكه افراد انرژي‌شان را از كجا مي‌گيرند و آن را به كجا هدايت مي‌كنند؛ دنياي بيروني يا دروني؟) اگرچه رابطه معناداري بين محورها حاكم نيست اما، خبرنگاران رسانه‌هاي گروهي در مجموع برون‌گرا (52درصد) هستند. در عين حال محور برون‌گرايي- درون‌گرايي در بين گروه‌هاي 6گانه خبري كمي متفاوت است: به اين ترتيب كه گروه سياسي، درون‌گرا (56درصد)، گروه‌ ورزشي، برون‌گرا (57درصد)، گروه اجتماعي، برون‌گرا (59درصد)، گروه اقتصادي، برون‌گرا (58درصد)، گروه فرهنگي، درون‌گرا (56درصد) و گروه حوادث، نيمي برون‌گرا و نيمي درون‌گرا هستند. در محور حسي- شهودي (اينكه ما معمولا چه نوع اطّلاعاتي را متوجه مي‏شويم؛ اين محور 2 شيوه متضاد درك يا اكتساب اطلاعات را توصيف مي‌كند) نيز خبرنگاران بيشتر (حدود53درصد) شهودي هستند. يعني كسب اطلاعات آنان از طريق شم ‌آنان و نه حواس پنجگانه است. در بين گروه‌هاي خبري نيز اين آيتم به ترتيب گروه سياسي، شهودي (54درصد)، گروه‌ ورزشي، حسي (60درصد)، گروه اجتماعي، شهودي (63درصد)، گروه اقتصادي، شهودي (58درصد)، گروه فرهنگي، شهودي (52درصد) و گروه حوادث نيز حسي (54درصد) هستند. در محور تفكري- احساسي (اينكه افراد چگونه تصميم‌ مي‌گيرند. اشخاص با ترجيح فكر، تمايل دارند كه منطقي باشند و تصميم‌گيري‌هاي ذهني داشته باشند. در حالي كه اشخاص با ترجيح احساسي، بيشتر هماهنگ‌ساز هستند) نيز خبرنگاران بيشتر تفكري (حدود61درصد) هستند. يعني بر اساس تفكر تصميم مي‌گيرند. در بين گروه‌هاي خبري نيز اين آيتم به ترتيب گروه سياسي، تفكري (69درصد)، گروه‌ ورزشي، احساسي (51درصد)، گروه اجتماعي، تفكري (52درصد)، گروه اقتصادي، تفكري (72درصد)، گروه فرهنگي، تفكري (64درصد) و گروه حوادث نيز نيمي (50درصد) تفكري و نيمي احساسي هستند.
در محور ادراك‌كننده- قضاوت‌كننده (سبك زندگي كه افراد چگونه با دنيا برخورد مي‌كنند؛ اشخاص با ترجيح قضاوتي، معمولا سازماندهي شده با ساختار و منظم هستند ولي افرادي كه ترجيح ادراكي دارند، عملكرد لذت‌جويانه، خودبه‌خودي و گزينه‌هاي باز نگه داشته شده را تا زماني كه ممكن است، ترجيح مي‌دهند) بيشتر خبرنگاران قضاوت‌كننده (حدود60درصد) هستند. يعني در انتخاب و كسب اطلاعات بيشتر نتيجه‌گرا هستند. در بين گروه‌هاي خبري نيز گروه سياسي، قضاوتي (55درصد)، گروه‌ ورزشي، قضاوتي (57درصد)، گروه اجتماعي، ادراكي (60درصد)، گروه اقتصادي، قضاوتي (67درصد)، گروه فرهنگي، قضاوتي (68درصد) و گروه حوادث نيز قضاوتي (64درصد) هستند.
علاوه بر اين در اين پژوهش، در مجموع بين ويژگي‌هاي شخصيتي خبرنگاران زن و مرد، در برخي صفات تفاوت معنادار ديده شده است. بر اساس اين تحقيق زنان خبرنگار، برون‌گراتر از مردان هستند، در حالي كه تيپ شخصيتي مردان درون‌گراتر از آنان است. اين مساله مي‌تواند با تفكر و احساسي بودن دو جنس ارتباط مستقيم داشته باشد. چرا كه همان‌طور كه در محور بعد گفته مي‌شود، مردان تفكري و زنان احساسي هستند. همچنين بر اساس اين تحقيق خبرنگاران زن در ويژگي شهودي (شمي)، نمرات بيشتري نسبت به مردان به دست آورده‌اند و برعكس خبرنگاران مرد در مقياس صفات شخصيتي حسي بودن، نسبت به زنان خبرنگار نمرات بيشتري به دست آورده‌اند. يعني زنان بيشتر از طريق شم و حس ششم و مردان بيشتر از طريق حواس پنجگانه اطلاعات از پيرامون خود كسب مي‌كنند.
در زمينه ويژگي شخصيتي تفكري بودن و احساسي بودن نيز اين تفاوت معنادار است. مردان خبرنگار تفكري و زنان خبرنگار احساسي تصميم مي‌گيرند. يعني زنان در ويژگي شخصيتي احساسي، نمره بيشتري نسبت به مردان خبرنگار كسب كرده‌اند. تنها در ويژگي شخصيتي قضاوت‌كننده و ادراك‌كننده است كه تفاوت معناداري بين خبرنگاران زن و مرد ديده نمي‌شود و اين به آن معناست كه هر دو جنس از هر دو توانايي براي تصميم‌گيري استفاده مي‌كنند. علاوه بر بررسي ويژگي‌هاي شخصيتي خبرنگاران، وضعيت سلامت روان عمومي آنان نيز از طريق پرسشنامه 28 سوالي سلامت روان (GHQ28)، در 4 مقياس علايم جسماني، اضطراب، اختلال در عملكرد اجتماعي و همچنين مقياس افسردگي اساسي، مورد كنكاش قرار گرفت و در 4 سطح «در حد كمترين علايم، علايم خفيف، علايم متوسط و علايم شديد» نمره‌گذاري شد. در اين پژوهش در مقياس علايم و نشانگان جسماني (شامل وضعيت سلامت عمومي و علايم جسماني فرد، در يك ماه گذشته) 66درصد خبرنگاران كمترين ميزان علايم، 32درصد علايم خفيف و 2درصد علايم متوسط را نشان داده‌اند. در اين مقياس هيچ خبرنگاري نمره شديد در نشان دادن علايم جسماني كسب نكرده است. در مقياس اضطراب (علايم و نشانه‌هاي باليني اضطراب شديد، تحت فشار بودن، عصبانيت و دلشوره، بي‌خوابي و داشتن وحشت و هراس)، 61درصد خبرنگاران، علايم كمترين ميزان، 34درصد علايم خفيف و 5درصد علايم متوسط نشان داده‌اند. در اين مقياس نيز هيچ خبرنگاري در نشان دادن علايم شديد نمره‌اي به دست نياورده است. در مقياس اختلال در عملكرد اجتماعي (توانايي فرد در انجام كارهاي روزمره، داشتن قدرت تصميم‌گيري، احساس رضايت در انجام وظايف، احساس مفيد بودن در زندگي و لذت بردن از فعاليت‌هاي روزمره) نيز 62درصد خبرنگاران علايم كمترين ميزان، 35درصد علايم خفيف، حدود 2درصد علايم متوسط و 4درصد نيز علايم شديد اختلال در عملكرد اجتماعي نشان داده‌اند. در آخرين مقياس؛ يعني در مقياس افسردگي اساسي (احساس نااميدي، احساس بي‌ارزش بودن زندگي، داشتن افكار خودكشي و آرزوي مردن، احساس بي‌ارزشي و ناتواني در انجام كارها) نيز 83درصد خبرنگاران كمترين علايم، 14درصد علايم خفيف و 3درصد علايم متوسط گزارش كرده‌اند. در اين مقياس نيز هيچ كس علايم شديد افسردگي اساسي گزارش نكرده است. در مجموع مي‌توان چنين نتيجه گرفت كه خبرنگاران رسانه‌هاي گروهي به لحاظ سلامت عمومي روان، وضعيت سالمي دارند. بر اساس پژوهش انجام‌شده در بين 6 گروه‌ خبري، مقياس‌هاي 4گانه سلامت روان، نتايج قابل تاملي را نشان مي‌دهند. از جمله اينكه خبرنگاران سرويس ورزشي در مقياس نشانگان بدني، در گزينه كمترين ميزان علايم، نمره بالا (73درصد) را نشان مي‌دهند. يعني وضعيت سالم‌تري نسبت به بقيه گروه‌ها نشان مي‌دهند. درحالي كه گروه اجتماعي در اين گزينه، نمره پايين (58درصد) دارند؛ يعني نسبت به باقي گروه‌هاي خبري در سطح پايين‌تر به لحاظ كمترين علايم نشانگان بدني قرار دارند. از سوي ديگر در مقياس اضطراب نيز گروه خبري سياسي، نمره بالا (69درصد) و گروه حوادث پايين‌ترين نمره (36درصد) در گزينه كمترين علايم به دست آورده‌اند. در مقياس بدكاركردي اجتماعي نيز، بالاترين نمره (71درصد) گزينه كمترين علايم به گروه ورزشي و پايين‌ترين نمره گزينه كمترين علايم به گروه سياسي اختصاص دارد. همچنين در مقياس افسردگي اساسي، بالاترين نمره (91درصد) گزينه كمترين علايم افسردگي را گروه سياسي و پايين‌ترين نمره (72درصد) گزينه كمترين علايم را گروه اجتماعي نشان مي‌دهند.
در اين پژوهش، اگرچه بين گروه‌هاي خبري از نظر سلامت عمومي روان، تفاوت معنادار وجود ندارد اما بررسي‌ها نشان مي‌دهد كه اين تفاوت به لحاظ جنسيت، در بين زنان و مردان خبرنگار، در برخي از مقياس‌ها معنادار است. طبق نتايج اين پژوهش، تفاوت معناداري در نشانگان جسماني، بين خبرنگاران زن و مرد وجود دارد؛ به اين معنا كه زنان خبرنگار بيشتر از مردان خبرنگار از نشانگان بدني و علايم جسماني شكايت دارند. اين نتايج با ديگر دستاوردهاي روانشناختي درباره زنان و مردان همسو است. چرا كه زنان اگرچه قدرت تحمل بالاتري در پذيرش اضطراب دارند، اما علايم رواني اضطراب در آنان به شكل نشانگان بدني ظهور و بروز مي‌كند.
در 3 مقياس‌ ديگر؛ يعني اضطراب و بي‌خواب، بدكاركردي اجتماعي و افسردگي نيز اگرچه تفاوتي معنادار آماري بين خبرنگاران زن و مرد ديده نمي‌شود، اما زنان نمرات بالاتري در هر 3 مقياس نسبت به مردان خبرنگار كسب كرده‌اند.
وضعيت خبرنگاران دنيا
بررسي و تحقيق درباره وضعيت خبرنگاران در دنيا، سال‌هاست كه در انواع و اشكال مختلف و به ويژه به لحاظ روانشناختي صورت گرفته و اطلاعات و منابع تحقيقي غني از اين نظر وجود دارد. يكي از مهم‌ترين بحث‌هايي كه در حوزه شغل خبرنگاري بسيار به آن پرداخته شده، موضوع اضطراب كاري و فرسودگي شغلي و همچنين سختي كار خبرنگاران است كه با آن درگيرند. فرسودگي شغلي نوعي احساس خستگي عاطفي است؛ نوعي نگرش و احساسات بدبينانه منفي (مسخ شخصيت- توجه نكردن به هويت خود) كه نسبت به ديگران و در ارتباط با آنها توسعه مي‌يابد. در اين حالت فرد تمايل به ارزيابي منفي از (دستاوردهاي شخصي) خود دارد و از خود و دستاوردهاي كاري خود ناراضي است. در تحقيقات انجام شده افرادي كه به لحاظ خستگي عاطفي و مسخ‌شخصيت، نمرات بالايي كسب مي‌كنند، در موفقيت شخصي، به فرسودگي شغلي تمايل نشان مي‌دهند. فرسودگي شغلي مي‌تواند به وخامت در كيفيت كار منجر شود و با گردش مالي پايين، غيبت، روحيه پايين، پريشان حالي شخصي از جمله خستگي بدني، بي‌خوابي، افزايش استفاده از الكل و مواد‌مخدر  و مشكلات زناشويي و خانوادگي همراه باشد.
بي شك تركيب استرس و عجله‌اي كه خبرنگاران (براي شركت در جلسات) در كار خود، دارند، خود باعث اختلال در عملكرد آنان شده و در نتيجه وقتي كه استرس هم با آن جمع مي‌شود، خطر فرسودگي شغلي را افزايش مي‌دهد.
مطالعات در اين زمينه نشان داده است فرسودگي شغلي خبرنگاران جوان كه جديدا به اين حرفه روي آورده و كم‌تجربه‌اند يا در روزنامه‌ها و رسانه‌هاي كوچك مشغول به كارند و چند مسووليت را با هم دارند، نسبت به همكاران قديمي‌تر خود كه باتجربه‌تر هستند، بالاتر است. چرا كه كسب متوسط به پايين حقوق و دستمزد، تصميم به ترك كار و رضايتمندي كمتر از همكاران از ويژگي‌هاي اين خبرنگاران است.
علاوه بر اين اگر خبرنگاران نمرات بالايي در خستگي و بدبيني كسب كنند، بي‌شك درجه بالايي از فرسودگي شغلي را تجربه مي‌كنند و در نتيجه در كارايي حرفه‌اي نمره پايين‌تر به دست خواهند آورد. يكي از مسائلي كه عموما روزنامه‌نگاران با آن دست و پنجه نرم مي‌كنند، از دست دادن شغل و نارضايتي از وضعيت حاكم بر كارشان است. البته از دست دادن شغل و نارضايتي شغلي چيز جديدي در ميان روزنامه‌نگاران نيست.
علاوه بر اين، خبرنگاران رسانه‌هاي گروهي، عموما با عوامل استرس‌زايي چون ضرب‌الاجل‌ها و جلسات خبري، فشار براي توليد مطالب خوب، دستمزد پايين، رقابت رسانه‌اي، ساعت‌هاي طولاني كار، كاركردن و به‌كارگيري فناوري‌هاي جديد و دوري از خانواده دست و پنجه نرم مي‌كنند.
بر اساس تحقيقات صورت گرفته اين شرايط براي روزنامه‌نگاران ورزشي، شامل زمان دور بودن از خانواده‌شان؛ روزهاي كاري طولاني- كه شب، تعطيلات آخر هفته و روزهاي تعطيل را شامل مي‌شود- و همچنين رقابت 24 ساعته با تلويزيون، راديو و رسانه‌هاي اينترنتي، بسيار نفسگير است. علاوه بر اين، روزنامه‌نگاران ورزشي اغلب به صورت علني و خصوصي از سوي برخي منابع، سفارش و توصيه مي‌شوند.
 در بررسي روزنامه‌نگاران ورزشي، سردبيران ورزشي از ميزان بالاتري از فرسودگي شغلي نسبت به نويسندگان ورزشي و افراد تحريريه رنج مي‌برند. آسيب‌هاي كار روزنامه‌نگاري براي 2 جنس يكسان نيست. بررسي وضعيت زنان روزنامه‌نگار نيز نشان مي‌دهد اين جنس نسبت به مردان در برخورد با آسيب‌هاي حرفه روزنامه‌نگاري، سطح ديگري را تجربه مي‌كنند. ولفر روانشناس عقيده داشت، زنان اگرچه ممكن است با افزايش فشار زندگي مدرن و در روبه‌رو شدن با پيچيدگي زندگي، خود را به سادگي پيدا كنند، اما اين مساله هزينه‌اي جز شادي آنان ندارد. بر اساس مطالعات صورت‌گرفته روزنامه‌نگاران زن كمتر احتمال دارد كه ازدواج كنند و نسبت به مردان نيز فرزندان كمتري دارند. در تحقيقي با استفاده از پرسشنامه فرسودگي شغلي ماسلاچ (MBI)، مشخص شد بين زنان و مردان در خرده مقياس خستگي و موفقيت فردي، تفاوت معنا‌داري وجود دارد. زنان در مقياس مسخ شخصيت نسبت به مردان نمرات پايين‌تر كسب كرده‌اند. در واقع، زنان اگرچه سطوح بالاتري از استرس را تجربه مي‌كنند، اما در مقايسه با مردان، سطوح پايين‌تر از فرسودگي شغلي را نشان مي‌دهند. علاوه بر اين، زنان فشار كار بيشتري را براي تداخل كار با زندگي شخصي‌شان گزارش مي‌كنند كه اين مساله بازتابي از مسووليت بيشتري است كه زنان در امور داخل منزل بر عهده دارند. مطالعات همچنين نشان داده‌اند كه زنان نسبت به مردان سطوح پايين‌تري از موفقيت شخصي را تجربه مي‌كنند. قصد ترك حرفه روزنامه‌نگاري از سوي خبرنگاران، ممكن است نشان‌دهنده نارضايتي شغلي در آنان باشد. به طور كلي، مواردي چون پايين بودن دستمزدها، امنيت شغلي (20 درصد) و استرس، فرسودگي شغلي يا شرايط نامناسب كار (25 درصد) را از دلايل اصلي براي ترك اين حرفه، مي‌توان بيان كرد. زنان (21 درصد) در مقايسه با مردان (16 درصد) بيشتر مي‌گويند كه حاضرند در بيرون از رسانه‌ها مشغول به كار شوند. اين تعجب‌آور نيست كه زناني كه قصد ترك حرفه روزنامه‌نگاري را دارند، نسبت به آنهايي كه قصد ماندن دارند، در حال تجربه سطوح بالاتري از فرسودگي شغلي هستند. بنابراين با توجه به احساس خستگي كه زنان در محل كار دارند، اين احساس ممكن است باعث كاهش احساس اثر بخشي حرفه‌اي در كار زنان شود، درحالي‌ كه آنها حمايت سازماني دريافت نمي‌كنند. از سوي ديگر مطالعات نشان داده است زنان داراي فرزند، در درجه نخست، مسووليت نگهداري از كودكان را بر عهده مي‌گيرند و اين مساله باعث كاهش يا مانع از فرصت‌هاي پيشروي آنان مي‌شود. موضوع ديگر كار خبرنگاري بدبيني حاكم در ميان صاحبان آن است. بدبيني نشان‌دهنده مقابله ناكارآمد (به معناي بي‌تفاوتي نسبت به كار) است كه براي ايجاد فاصله بين فرد و خواسته‌هاي طاقت فرساي كار ايجاد مي‌شود و با خستگي شغلي همبستگي مثبت دارد. بدبيني هم مي‌تواند نقش كاهشي در اثربخشي حرفه‌اي بازي كند. در اينجا نيز تفاوت‌هاي جنسيتي ديده مي‌شود. زنان نسبت به مردان سطح بدبيني كمتري را تجربه مي‌كنند. همچنين زنان روزنامه‌نگاري كه قصد ترك حرفه خود را دارند، نسبت به افرادي كه مي‌خواهند در كار خود بمانند، سطح بالاتري از فرسودگي شغلي را نشان مي‌دهند. موضوع بسيار مهم ديگري كه كار خبرنگاري را در زمره مشاغل پر خطر قرار مي‌دهد، ارتباط مستقيم با حوادث و وقايع از سوي آنان است. اين مساله تا آنجا مهم است كه بر اساس مطالعات صورت‌گرفته، بين خبرنگاراني كه در معرض اثرات روحي رنج‌آور و خطر مرگ قرار دارند ولي از ناراحتي خود صحبت مي‌كنند و كساني كه آن را انكار مي‌كنند، شكاف وجود دارد. تحقيقات كمي به چگونگي استرس خبرنگاران و عكاساني كه در معرض خشونت، مرگ و آسيب فيزيكي قرار مي‌گيرند، مرتبط است. با اين حال، تحقيقات روانپزشكي و روانشناختي، ادبيات گسترده‌اي براي پاسخ به تعدادي از پرسش‌هاي آسيب‌زا در افراد فراهم كرده است، از جمله افراطي‌ترين شكل باليني تحقيقات روانپزشكي و روانشناختي، اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) است. اوتبرگ عقيده داشت: روزنامه‌نگاران نامزدي براي دريافت اختلال ثانويه استرس پس از سانحه (STSD) هستند. اختلال ثانويه استرس پس از سانحه، مفهومي است كه پژوهشگران، به دنبال بررسي اثرات تخريبي اين اختلال روي خانواده‌هاي آسيب‌ديدگان انجام داده‌اند. آنها در بررسي خود به اين نتيجه دست يافتند كه نهاد خانواده اين افراد از كاركرد مطلوبي برخوردار نيست. در اين شرايط افراد PTSD اطرافيان خود را تحت تاثير قرار مي‌دهند و آنها را نيز به دنبال روابط طولاني‌مدت، دچار مشكلات روانشناختي عديده‌اي مي‌سازند. وجود اين علايم موجب بروز اختلالي در اين افراد مي‌شود كه به آن اختلال پس از ضربه ثانويه (STSD) مي‌گويند. از نظر محققان نشانه‌هاي باليني ضربه‌هاي ثانويه، مشابه نشانه‌هاي موجود، در افرادي است كه به طور مستقيم در معرض مواجهه با آسيب قرار گرفته‌اند؛ همانند افكار و تصورات مزاحم وابسته به رويداد ضربه‌اي، پاسخ‌هاي اجتنابي، برانگيختگي‌هاي جسماني (فيزيولوژيكي)، هيجانات استرس‌زاي منفي و ضعف و نقص عملكردي. اين نشانه‌ها متعاقبا ميزان بالايي از علايم افسردگي، اضطراب، خشم و خصومت، نگرش‌هاي ناكارآمد و افكار خودآيند منفي را در اين افراد به همراه خواهد داشت. مطالعه درباره علايم تروماتيك در بين خبرنگاران نشان مي‌دهد، اين افراد از دو روش، علايم تروماتيك از خود بروز مي‌دهند؛ يكي قرار گرفتن در معرض وقايع آسيب‌زاي ثانويه مانند مصاحبه با قربانيان يا بازماندگان حوادث و ديگري مشاهده كردن وقايع آسيب‌زا، حتي از موقعيت امن؛ البته ممكن است علايم و نشانه‌هاي قرار گرفتن در معرض حوادث آسيب‌زا، براي ماه‌ها يا سال‌ها، در فرد باقي بماند و باعث شود تا با برخي يادآوري‌هاي غيرمنتظره اين نشانه‌ها رخ دهند يا دوباره عود كنند. گزارشگران خبري ممكن است قربانيان مستقيم وقايع آسيب‌زا باشند و نشانه‌هايي از نمونه الگوي آسيب قربانيان را داشته باشند. علاوه بر اين خبرنگاران و عكاسان خبري نيز ممكن است پس از شاهد بودن يك رويداد خشونت‌زا، علايم تروماتيك ثانويه از خود نشان دهند. حداقل يك مطالعه نشان مي‌دهد زماني كه خبرنگاران شاهد يك محاكمه اعدام بوده‌اند، براي مدت كوتاهي از علايمي مانند تروما رنج برده‌اند. پژوهشگران در مطالعه‌اي دريافتند خبرنگاراني كه شاهد اعدام يك جنايتكار بودند، «از شيوع بالاي» علايم تجزيه‌اي رنج مي‌بردند. حالت تجزيه شامل واكنش‌هاي شبيه به PTSD مانند بي‌حسي و بازگشت به خاطرات رنج‌آور گذشته است. علاوه بر اين در تحقيقي از خبرنگاراني كه پس از سقوط هواپيماي سانحه لاكربي براي مصاحبه به آنجا رفته بودند، گفته شده همه اين افراد، برخي علايم استرس رواني را نشان داده‌اند. برخي محققان نيز اثرات رواني طولاني مدت خبرنگاران جنگي در ويتنام را توصيف كرده و مي‌گويند: محرك‌هاي حافظه مانند صداي هليكوپتر و ترقه هميشه خاطرات ويتنام را براي خبرنگاران زنده مي‌كند. تحقيقات يك محقق و مطالعه او روي روزنامه‌نگاراني كه در هنگام خودكشي يا حملات انتحاري شاهد اين صحنه‌ها بودند، نشان مي‌دهد كه اين افراد آن وقايع را بخشي از تجربه زندگي خود مي‌دانند و با مشكلات عاطفي آن درگير شده‌اند. علاوه بر آسيب‌هاي رواني و تاثيري كه شغل خبرنگاري براي متوليان آن دارد؛ نوع كار رسانه‌اي نيازمند پشتكار و سخت‌كوشي است. اگرچه سخت‌كوشي و اعتياد به كار يك موضوع رايج در مطبوعات است، اما محققان نگاهي متفاوت به تاثير آن بر كاركرد افراد دارند: به عقيده برخي پژوهشگران، چنين وضعيتي براي يك سازمان مي‌تواند بسيار مطلوب باشد. برخي ديگر اما بر اين باورند كه اين واژه معنايي منفي دارد و عموما افراد معتاد به‌كار، افرادي وسواسي هستند كه كارشان را خوب انجام نمي‌دهند؛ آنها از خود ناراضي هستند و در محيط كار نيز با همكاران‌شان مشكلاتي دارند. طبق بررسي‌هاي انجام شده، موضوع اعتياد به كار در فضاي رسانه‌اي قابل توجه و تامل‌بر‌انگيز است و حتي برخي گفته‌اند ميزان آن رو به افزايش است. برخي يافته‌هاي پژوهشي، رابطه معناداري بين اعتياد به كار با تجربيات كاري و رضايتمندي شغلي نشان مي‌دهد. گفته شده است كه معتادان به‌كار، بيشتر كمال‌گرا هستند و استرس شغلي بيشتري را تجربه مي‌كنند. برخي محققان گزارش كردند كه معتادان به‌ كار به ‌شدت از كار و حرفه خود رضايت دارند؛ در حالي كه برخي ديگر يك تصوير بيشتر منفي از آن ارايه مي‌كنند و اعتقاد دارند كه اعتياد به كار به احتمال زياد با عواقب سوء بهداشت در ارتباط باشد و اين افراد از با خانواده بودن و روابط با ديگران رضايتمندي كمتري دارند. با توجه به اهميت موضوع، برخي پژوهشگران بر اساس استعداد افراد، سوابق كاري، نوع رابطه كاري، سلامت روان و در نتيجه وضعيت رابطه خانوادگي، انواع مختلف الگو‌هاي رفتاري افراد معتاد به كار را گزارش كرده‌اند؛ پژوهشگران 3 نوع الگوي رفتاري «معتاد به‌كار» گزارش مي‌كنند كه شامل وابسته به كار وسواسي، كمال‌گرا و دستاوردگرا هستند. اين پژوهشگران نشان مي‌دهند كه افرادي كه معتاد به‌كار و وسواسي مي‌شوند، گرايش آنها به اضطراب، استرس، مشكلات جسمي و رواني مثبت خواهد شد. از سوي ديگر سطح عملكرد شغلي، كار و رضايت از زندگي در آنها منفي است.
همچنين افراد معتاد به كاري كه كمال‌گرا خواهند شد، در زمينه‌هاي استرس، مشكلات فيزيكي و رواني، روابط ميان فردي خصمانه، رضايت شغلي عملكردي پايين و حجم معاملات داوطلبانه و غيبت، رابطه مثبت خواهند داشت. در نهايت، افرادي كه دستاوردگرا هستند، به لحاظ سلامت جسمي و رواني، شغل و رضايت از زندگي، عملكرد شغلي، گردش مالي داوطلبانه پايين و رفتارهاي اجتماعي پسند مثبت خواهند داشت. بررسي گسترش رابطه الگوي اعتياد به‌كار نشان مي‌دهد كه اين افراد با اقداماتي چون فرسودگي شغلي و غيبت در كار، محل كار را تحت تاثير قرار مي‌دهند. گزارش‌ها نشان داده است كه افراد معتاد به‌كار، بيشتر زماني كه به‌كار علاقه‌مند هستند، در مقايسه با زماني كه معتادان مشتاق به‌كار هستند، رضايت شغلي و استرس شغلي كمتري را گزارش مي‌كنند. بنابراين معتادان به‌كار روزنامه‌نگاري نسبت به ديگر انواع اعتياد به كار، ميل منفي بيشتر و تغيير مثبت كمتر و همچنين فرسودگي شغلي بيشتر را تجربه مي‌كنند.
 اين تحقيق در سال 1394 با حضور در دفتر تحريريه 37 رسانه خبري (شامل روزنامه، خبرگزاري و تلويزيون) و با مشاركت 279 خبرنگار (113 خبرنگار زن و 166 خبرنگار مرد) براي تحقيق پايان نامه كارشناسي ارشد انجام شده است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون