فريبكاري دولتها
و رسانههاي غربي
وقتي كه به صراحت گفته ميشود كه اقدامات ناتو نه در دفاع از مردم ليبي كه نوعي تسويهحساب با معمر قذافي بود زيرا هنگامي كه او را كشتند، در حالي كه زنده دستگير شده بود، جامعه و مردم ليبي را به فراموشي سپردند و هر قطعه از خاك اين كشور را در تيول يك قبيله مسلح قرار دادند و اين جامعه را كمكم وارد عصر پيش از تمدن كردهاند و بعيد نيست كه كمكم ليبي به سطح كشور آفريقاي مركزي برسد!
ليبي فقط يك شاهد است و نه چيز ديگري. ولي آيا وقت آن نرسيده كه برخي افراد خوشبين نسبت به انگيزههاي غربيها در دخالتهاي منطقهاي و سياستهاي تبليغاتي آنان حساس شوند و در صداقت آن شك كنند؟ آنان كه گمان ميكنند با رفتن فلان حاكم ولو مستبد، مشكلات حل ميشود، نوعي بلاهت را به نمايش ميگذارند. مساله فقط رفتن اين حكام نيست، بلكه مساله اصلي چگونه رفتن آنهاست. اگر قرار باشد حتي فردي چون قذافي به عنوان روانيترين رهبر در منطقه با آن وضع برود، نتيجه رفتن آن همين وضعي است كه ميبينيم، كه قطعا بهتر از دوره قذافي نيست. شايد در دوره قذافي چشمانداز مثبتي براي تحول وجود داشت، ولي الان كدام چشمانداز ميتواند اميد را زنده كند؟ اوضاع منطقه خاورميانه و عراق و سوريه نيز از اين نظر حساستر و حادتر از ليبي است. اگر خلأ قدرت مركزي در منطقه ايجاد شود، تمامي منطقه را تروريسم به تصرف خود درميآورد. همچنان كه در سقوط صدام حسين هم با وجود حضور قدرتمند و تمامقد امريكاييها اين اتفاق ناخوشايند رخ داد.
نكته جالب ماجرا اين است كه اتفاقات رخ داده، موجب بروز مشكلات جديدي شده كه حل مساله را سختتر كرد. نخستوزير سابق ليبي در اين مورد گفته است كه: «حالا بايد يك برنامه واقعي باشد كه تضمين كند براي مثال، بعضيها تحت تعقيب نخواهند بود هرچند حق وليدم را بايد حفظ كرد. همچنين تضمين دهد كسي به دولت ديگري تحويل داده نخواهد شد. يا اطمينانخاطر دهد كسي را تحويل دادگاه بينالمللي نخواهد داد. چون بيش از ٤٨٠ اسم هست كه تابهحال به دادگاه لاهه تحويل داده شده است.» خوب خيلي روشن است كه اين 480 نفر كه مرتكب جنايات جنگي و ديگر اتهامات مشابه شدهاند، مطلقا حاضر نيستند كه زير بار اين اتهام و دادگاه بينالمللي لاهه بروند به اين خاطر اوضاع را بدتر از پيش خواهند كرد. در نتيجه نخستوزير سابق پيشنهاد ميدهد كه: «آنها تحت تعقيب هستند. سپس بايد به جامعه بينالمللي تضمين داده و درنهايت ارتشي را تشكيل دهد كه در سياست دخالت نكند.» خوب اگر اين گذشت را ميتوان با 480 نفر كه تعدادشان طبعا در حال افزايش است انجام داد، چرا پيش از اين، همين كار را با قذافي و نزديكان او انجام ندادند، تا دچار اين همه مشكلات نشوند؟ چرا بايد قذافي و خانوادهاش حتما و حتما مجازات شوند ولي جنايتكاران ديگر رها از مجازات شوند؟
هدف اصلي اين يادداشت ذكر اين نكته است كه آزموده را آزمودن خطاست. بايد نسبت به مداخلات اينچنيني در منطقه بهشدت مخالفت كرد و مانع از انجام آنها شد؛ راهحلهاي دروني حتي اگر طول بكشد، پايدارتر و كمخطرتر است.