• ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3622 -
  • ۱۳۹۵ شنبه ۲۰ شهريور

محمد مهدي جعفري، سيدعلي مير‌موسوي، سيد ابوالفضل موسويان و محمدعلي مهدوي‌راد در ميزگرد«طالقاني مفسر قرآن»

پرتوي از«پـرتـو»

تفسير رهايي بخش

محمد مهدي جعفري

قرآن پژوه و از ياران طالقاني


پرتوي از قرآن حاصل تلاش‌هاي آيت‌الله طالقاني است. البته ايشان از 1318 تا 1358 چه در زندان و چه در تبعيد و چه بيرون از زندان و... تفسير مي‌گفتند، اما متاسفانه همه اين مباحث جمع‌آوري نشد و ايشان مسووليت‌هاي اجتماعي داشتند كه فرصت نداشتند كه همه را تدوين كنند. اما همين اندازه هم كه براي ما باقي مانده، نشان مي‌دهد ايشان قرآن را نه صرفا به عنوان يك متن مقدس كه بايد به عنوان تيمن و تبرك از آن استفاده كرد، بلكه كتاب راهنماي زندگي عملي و نظري و عقيدتي مي‌خواند و راهنماي اين دنيا و آن دنيا مي‌دانست، آن هم به صورت رهنمودهاي عملي واقعي كه در واقعيت‌ها وجود دارد. مثلا ذيل صورت بينه جايي كه مي‌فرمايد: « وما تفرّق‌الّذِين أُوتُوا الْكِتاب إِلّا مِنْ بعْدِ ما جاءتْهُمُ الْبيِّنةُ (۴)»(و اهل كتاب دستخوش پراكندگى نشدند مگر پس از آنكه برهان آشكار براى آنان آمد) مفسرين عمدتا گفته‌اند مشركين و اهل كتاب بعد از اينكه بينه اسلام آمد، پذيرفتند. آيت‌الله طالقاني در تفسيرشان مي‌گويد نه خير، اينچنين نيست. «درست است كه اسلام مصداق روشني از بينه است. اما اين يك مساله كلي است. كساني هستند كه رو به كفر مي‌روند و بعد از اينكه بينه براي‌شان آمد باز دچار تفرقه مي‌شوند. چنان كه بعد از آمدن بينه كامل و درخشان رسالت اسلام مسلمانان از اهداف و تعاليم اصلي آن دور و رويگردان و متفرق و دچار غرور به انديشه‌ها و پندارهاي محدود خود شدند و قواي خود را براي خالي و نابودي يكديگر به كار بردند و در فروع و فروع فروع فرورفتند و آنها را حجاب دريافت اصول يعني صحف مطهره و كتب قيمه ساختند و در ميان تنيده‌هاي خود خوش به خواب رفتند تا آنكه سيل افكار و عقايد و اوهام ديگران همراه صنايع شان همه‌چيز جوامع اسلامي را به هم ريخت. اكنون كه هراسان و خودباخته و غارت زده چشم باز كرده‌اند، راه چاره از كساني مي‌جويند و چشم ياري به دست كساني دوخته‌اند كه خود بيچاره‌تر يا منشا بيچارگي و پراكندگي باشند. چاره جز اين نيست كه زعما و انديشمندان و مومنين به خدا نخست با نور و بينه قرآن خود را از بندهاي اوهام هول‌انگيز و شرك‌آور برهانند و آن گاه با روح و فكر روشن و انديشه و زبان پاك نماياننده و رسول رسالت اسلام شوند و آيات صحيفه پاك را پي‌در‌پي و در ميان امواج كفر و شرك برخوانند: يتلوا صحفا مطهره. و احكام و اصول برپاي دارنده و انگيزنده اسلام را به پا دارند تا مسلمانان و ملل ديگر را از كفرها و شرك‌هايي كه با رنگ و روغن اصلاحات جالب و فرمول‌هاي ساختگي و منحرف‌كننده علمي آراسته شده و با دميدن بت تراشان قرن بيستم بر فطرت‌هاي پاك چسبيده و جوش خورده است برهانند و انسانيت را از واژگوني و سقوط وارهانند.» آيت‌الله طالقاني نه تنها در الفاظ قرآن دقت داشت، بلكه در ترجمه آن به فارسي نيز بسيار دقيق بودند. بنابراين هدف تفسير ايشان اولا رهايي انسان از غرور و اوهام و افزوده‌ها به وجود اوست و سپس رهايي انسان از غل و زنجيرهايي است كه بر اذهان است.

 

واژه‌شناسي پرتوي از قرآن آيت‌الله

محمد علي مهدوي راد

قرآن پژوه و استاد حوزه و دانشگاه


تاملات عميق و ژرف آيت‌الله طالقاني راجع به واژه‌شناسي، مفردات و تركيبات قرآني مدت‌ها ذهن من را به خود مشغول كرده است. نخستين نكته اين است كه قرآن به زبان عربي نازل شده است، اما در دنياي نزول آن لهجه‌هاي متفاوتي وجود داشته و بين علماي قرآني بحث‌هاي مفصلي در اين باره است كه كدام لهجه از آن لهجه‌ها انتخاب شده است؟ ما فرض را بر اين مي‌گذاريم كه لهجه معيار بوده است. بر اساس اين لهجه معيار واژه‌ها و تعابيري به كار رفته و معناي آنها متفاوت بوده است. مرحوم طالقاني دقت عجيبي در كشف معناي كانوني واژه‌ها داشت. تفسير پرتوي از قرآن را عمدتا در زندان نوشته و جالب است كه با توجه به محدوديت‌هاي زندان ايشان ارجاعات فراواني به آراي ملاصدرا و ديگران داشته است. مثلا در آستانه انقلاب واژه انفاق معناي سياسي، انقلابي و اقتصادي يافته بود و تقريبا همه مي‌گفتند كه نفق به معناي سوراخ است و وقتي به باب افعال مي‌رود، معناي ضدش را مي‌دهد يعني ضد شكاف است. يعني مي‌گفتند انفاق نوعي از بين بردن شكاف است. حتي مرحوم مطهري نيز شبيه اين را مي‌گويد .  

 

كيفيت وحي از ديد طالقاني

سيد ابوالفضل موسويان

عضو هيات علمي دانشگاه مفيد قم

يكي از بحث‌هاي بسيار مفيد در پرتوي از قرآن بحث واژه‌شناسي است كه آيت‌الله طالقاني در اين زمينه نكات ارزنده‌اي را مطرح كرده‌اند. به عنوان نمونه تفسير ايشان از آيه شريفه «واقتلوهم حيث ثقفتموهم» كه بحث جهاد در آن مطرح مي‌شود، آيت‌الله طالقاني با دقتي كه در آن مقطع حساس زماني دارند، بسيار حايزاهميت است. ايشان مي‌گويند با دقتي كه در كلمه ثقفتوهم داريم، غير از كلمه وجدتموهم هست. اگر اين دومي بود، معناي اين مي‌شد كه اگر مسلمين به هر شكلي با مشركين برخورد كرديد، بايد با آنها جهاد كنند. اما ايشان مي‌گويند در ثقافت از ثقف به معناي دستيابي و چيره شدن با آزمون‌گيري است. يعني يك وصف ضمني فاعل يا مفعول است كه از آن چنين بر مي‌آيد كه اگر شما آزموديد و آنها را در موضع مخالف و درگيري با مسلمانان دريافتيد، آن وقت با آنها جهاد كنيد. همچنين در رابطه با مسائل سياسي و اجتماعي دقتي كه در كلمات دارد جالب است.
براي مثال در تفسير آيه شريفه 188 سوره بقره «ولا تاكُلُواْ أمْوالكُم بيْنكُم بِالْباطِلِ وتُدْلُواْ بِها إِلى الْحُكّامِ لِتاكُلُواْ فرِيقًا مِّنْ أمْوالِ النّاسِ بِالإِثْمِ وأنتُمْ تعْلمُون »(و اموال يكديگر را به باطل(و ناحق) در ميان خود نخوريد! و براي خوردن بخشي از اموال مردم به گناه،(قسمتي از) آن را(به عنوان رشوه) به قضات ندهيد، در حالي كه مي‏دانيد اين كار، گناه است نكات جالب در اين بحث دارند كه آيا نكات متفاوتي كه گاه حتي در يك آيه وجود دارد، به يكديگر ربط دارند يا خير. ايشان مي‌گويد ارتباط مهمي ميان مطالب اين آيه هست. ايشان مي‌گويد گروهي در جامعه اموال ديگران را به باطل مي‌خورند و اين را به سمت حكام سوق مي‌دهند و به همين شكل ارتباطي ميان آنها و حكام برقرار مي‌شود. البته اينجا حكام منظور قضات هستند، اما ايشان آن را تعميم مي‌دهند و مي‌گويند كه قضات بخشي از حكومت هستند.  اما در بحث كيفيت وحي كه اين روزها بسيار حساس شده است، بسيار كهن است و بر خلاف آنكه گفته‌اند از سيد احمد خان شروع شد، از گذشته‌ها شروع شده است.
 يعني از همان ابتدا برخي گفتند كه معناي وحي بر قلب رسول اكرم(ص) آمده و ايشان الفاظ را خودش انتخاب مي‌كند. اين بحث‌ها بسيار مفصل است. آيت‌الله طالقاني در پرتوي از قرآن به صراحت در ذيل آيات سوره تكوير «انه لقول رسول كريم(19) ذى قوه عند ذى‌العرش مكين(20) مطاع ثم امين(21) » گفته‌اند كه آيات قرآن از ملكوت يا از جايگاه قدسي وحي به صورت لفظ و معنا با هم به قلب پيامبر(ص) نازل مي‌شوند و پيامبر(ص) بدون آنكه اندكي اختيار داشته باشند، به مردم عرضه مي‌كنند. نظر ايشان درباره وحي كه با ادله لفظي بيان شده را به راحتي مي‌توان فهميد.
 در بحثي هم كه ميان آقاي سروش كه مطرح‌كننده بحث كيفيت وحي هستند با آيت‌الله منتظري در گرفت، پاسخ محكم آيت‌الله منتظري چنين بود كه آقاي سروش هم آن را پسنديده بودند، آيت‌الله منتظري مي‌گويد «قول آن رسول كريم(ص) ذي قوه شعاع اراده و علم اوست كه بر آينه پاك روح رسول امين(ص) تابيده و به عبارت ديگر موجود هر چه بسيط‌تر و برتر از تركيب و مجردتر باشد نيرومند و سازنده‌تر است.» اين نكته مهم است. آيت‌الله طالقاني نيز در صفحات 193-190 پرتوي از قرآن جلد سوم به اين بحث پرداخته‌اند كه وحي به لفظ است و به معنا
 ختم نمي‌شود.

 

روحاني روشنفكر و نوانديش ديني

سيد علي ميرموسوي

مدير گروه علوم سياسي دانشگاه مفيد

مرحوم طالقاني يك روحاني روشنفكر و يك نوانديش ديني بود كه در سنت قرآن‌گرايي قرار مي‌گرفت. اين سنتي بود كه از عصر مشروطه با انديشمنداني چون مرحوم خرقاني و مرحوم شريعت سنگلجي آغاز شد و مرحوم طالقاني نيز در تداوم اين سنت بود. آنچه به‌طور خاص در اين سنت ايشان مطرح مي‌كرد، فهم هدايتي قرآن بود. در آغاز پرتوي از قرآن اين فهم هدايتي را توضيح مي‌دهد. ايشان در فهم اسلام در نهايت اصالت را به قرآن مي‌دهد. البته نه به معناي قرآن‌گرايان معاصر اهل سنت كه حديث را كاملا كنار بگذارند. بلكه از اين جهت كه به قرآن جايگاه والايي مي‌دهند. اين نگاه ايشان به قرآن بر چند اصل مهم استوار بود، نخست رهاسازي قرآن از مجعولات و خرافات و موهومات بود. آن چيزهايي كه استاد مهدوي راد به آن اشاره كردند، اموري كه ساختگي است و ايشان از آنها تحت عنوان اسراييليات
 ياد مي‌كند.
بحث ديگر ايشان رهاسازي قرآن از عمال اموات است. سومين نكته اينكه ايشان معتقد بود كه قرآن متني نيست كه فهم آن مختص طبقه‌اي خاص باشد، بلكه فهم قرآن امري عمومي است. بنابراين ايشان معتقد بود كه قرآن را بايد به گونه‌اي بيان كرد كه همه طبقات بتوانند با وجود آنكه لايه‌هاي معنايي قرآن متعدد است، از آن بهره ببرند. به همين جهت ايشان پرتوي از قرآن را با اين نگاه نوشتند كه عموم طبقات و فارسي زبانان به تعبير خودشان بتوانند لايه‌هاي عميق معنايي قرآن را با زبان ساده‌تري درك كنند. مرحوم طالقاني معتقد بودند در عرصه اجتماع بايد قرآن را زنده بكنيم و يك نوع نگاه اجتماعي و سياسي به قرآن داشتند. در راس و كانون اين نگاه بحث توحيد سياسي و اجتماعي بود. ايشان معتقد بودند آموزه توحيد كه در كلمات فيلسوفان اسلامي عمدتا به توحيد عبادي و افعالي و صفاتي بدل شده، وجه سياسي نيز دارد. ايشان معتقد بودند كه همه انسان‌ها آفريده يك خداوند هستند و آن خداي يگانه است كه بر آنها برتري دارد و هيچ انساني بر انسان ديگر برتري ندارد. از اين منظر ايشان به‌شدت در برابر استبداد به خصوص استبداد ديني موضعگيري مي‌كرد. ايشان در تفسير آيات قرآن بر بحث استبداد به ويژه شكل ديني آن تاكيد داشت و تفسيري دموكراتيك از آيات قرآن ارايه مي‌كرد كه در كانون آن بحث شورا قرار داشت. البته بحث‌هاي مرحوم طالقاني به اينها منحصر نمي‌شد. مثلا ايشان در تفسير سوره نسا بحث حقوق زنان را مطرح كرد.
اما اين مباحث همگي از نگاه ايشان به قرآن بر مي‌آمد و قرآن را الگويي براي زندگي اجتماعي و سياسي مي‌دانست. البته تفاوتي بين اين نوع نگاه و نگاه امثال سيد قطب كه نگاه بنيادگرايانه داشتند، وجود داشت. آن تفاوت اين بود كه بر خلاف امثال سيد قطب كه دستاوردهاي تمدن جديد را به نوعي جاهليت قلمداد مي‌كردند و به آن در مقايسه با آموزه‌هاي ديني ارزش نمي‌دادند، مرحوم طالقاني معتقد بود كه دستاوردهاي علوم جديد در جاي خودش ارزشمند است. ما فقط از قرآن هدايت را به دست مي‌آوريم. بنابراين اگر در پرتوي از قرآن ايشان نگاه كنيم، شاهد استعاره‌هاي علمي هستيم.
مثلا در بحث شفاعت ايشان ضمن نقد برداشت عاميانه از شفاعت، مي‌گويد شفاعت مثل بحث قرار گرفتن در ميدان مغناطيس است. اگر كسي در پرتو اعمال درستش در ميدان مغناطيس قرار بگيرد، آنگاه مركز او را به سمت خودش مي‌كشاند. در حالي كه اگر اعمالش به گونه‌اي باشد كه خارج از ميدان قرار بگيرد، آنگاه ديگر شفاعت شامل حالش نمي‌شود. بنابراين ايشان از استعاره‌هاي علمي به شكل زيبايي استفاده كرده است. در مجموع بحث‌هايي كه مرحوم طالقاني در پرتوي از قرآن در ارتباط با آموزه‌هاي سياسي و اجتماعي كردند، مي‌تواند نقطه شروعي براي بحث جدي‌تري باشد كه در اين حوزه است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون