• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3625 -
  • ۱۳۹۵ چهارشنبه ۲۴ شهريور

«اعتماد » در آستانه سال تحصيلي جديد بررسي مي‌كند

كمبود فضاي آموزشي و تهديد عدالت و كيفيت آموزشي

به‌رغم كاهش يك‌سوم جمعيت دانش‌آموزي

گروه مدرسه اعتماد

وقتي گفته مي‌شود آمار دانش‌آموزان نسبت به اوج آن يك سوم كاهش يافته و امروز به جاي 19 ميليون دانش‌آموز فقط 13 ميليون روانه مدارس خواهند شد، تعجب‌برانگيز خواهد بود كه در آستانه سال تحصيلي جديد از كمبود فضاي آموزشي سخن به ميان‌ آيد.
بي ترديد تامين كلاس و فضاي آموزشي حداقل كاري است كه براي فراهم شدن شرايط آموزش و پرورش بايد صورت گيرد، يعني سقفي كه معلم و دانش‌آموز زير آن بتوانند قرار گيرند و فرآيند آموزشي و اتفاقات تربيتي ميان دانش‌آموز و معلم روي دهد، چيزي كه تمام كارها و برنامه براي آن صورت مي‌گيرد تا در تعامل دانش‌آموز و معلم و در يك فرصت آموزشي و تربيتي اقدامي مفيد و موثر صورت پذيرد.
حال تصور اينكه ما دچار كمبود فضاي آموزشي باشيم بسيار تلخ و دردناك است، اينكه چند روز به آغاز سال تحصيلي برخي مناطق از اين معضل در رنج ونگراني باشند يا مدرسه‌اي وجود نداشته باشد يا مخروبه يا استيجاري و در معرض تخليه يا اينكه دونوبته باشد، قدري باورش سخت است.
در مورد عدم وجود مدارس در مناطق دور افتاده و محروم و مدارس مخروبه و كپري زياد گفته شده و شنيده شده است اما با وجود كاهش چشمگير آمار دانش‌آموزي ديگر تصور نمي‌رفت هنوز هم مدارس دو نوبته داشته باشيم و اينكه به مذاق مسوولان خوش آمده باشد و دونوبته بودن را عادي تلقي كنند و به فكر تامين فضاي مستقل براي مدارس نباشند و از اينكه براي والدين و دانش‌آموزان و معلمان هم عادي شده خوشحال باشند، در حالي كه اين مدارس هم مغاير با عدالت آموزشي است و هم باعث افت كيفيت آموزشي مي‌شود و ازطرفي استاندارد بودن يك فضاي آموزشي را غير ممكن مي‌سازد.
به همين منظور و در آستانه سال تحصيلي تازه گزارشي از حمزه علي نصيري، يكي از معلمان فعال رسانه‌اي را در معرض نقد و نظر مسوولان و فعالان صنفي و رسانه‌اي حوزه آموزش و پرورش قرار مي‌دهيم تا بهانه‌اي باشد براي توجه به اين موضوع مغفول مانده.

مدارس دو نوبته، ارمغان كمبود فضاي آموزشي، مهاجرت و ضعف مديريت
ساليان سال است كه در كشور ما شرايطي به وجود آمده كه تشكيل مدارس دونوبته را اجتناب‌ناپذير كرده است. ايده ايجاد مدارس دونوبته، تا حدود زيادي زاييده بي‌برنامگي در حوزه فضاي آموزشي و عدم اهتمام به ساخت مدرسه، متناسب با آهنگ رشد جمعيت دانش‌آموزي بوده است.
سرعت گرفتن سيل مهاجرت از روستا به شهر از ابتداي دهه 60 به بعد و به هم خوردن توازن جمعيت دانش‌آموزي شهر و روستا نيز در جا ماندن مسوولان از جريان تحولات جمعيتي در آموزش و پرورش و عقب ماندگي آنان در تامين فضا و ملزومات آموزشي بي‌تاثير نبوده است.
خوب يادم هست وقتي كه در اداره آموزش و پرورش يكي از مناطق محروم كشور مشغول خدمت بودم، در بسياري از مدارس روستايي همه ساله در آستانه آغاز تعطيلات تابستاني آمار اجمالي دانش‌آموزان مدارس و نيروي مورد نياز هر مدرسه را برآورد مي‌كرديم تا بتوانيم نقل و انتقال نيرو و ساماندهي دانش‌آموزان و آموزگاران را براي سال تحصيلي پيش‌رو مديريت كنيم. موارد زيادي داشتيم كه آمار واقعي دانش‌آموز در مدارس در پايان شهريور به نصف آمار برآوردي پايان خردادماه همان سال و حتي كمتر از نصف، تقليل مي‌يافت. مثلا در تيرماه، پنج كلاس ابتدايي تك پايه در مدرسه‌اي، دو كلاس ابتدايي چند پايه در مدرسه ديگر، سه كلاس راهنمايي در يك روستا براي سال تحصيلي بعدي پيش‌بيني مي‌كرديم و بر اساس همان پيش‌بيني، آموزگار اختصاص مي‌داديم اما با شروع سال تحصيلي با كمال تعجب متوجه مي‌شديم كه مردم در فاصله بين دو سال تحصيلي (خرداد تا مهر) بار مهاجرت بسته و از روستا رفته‌اند! با رفتن دانش‌آموزان از مدارس كه تعدادشان نيز كم نبود، ما مي‌مانديم و نيروي مازاد و كلاس‌هاي خالي از دانش‌آموز. از طرفي، همين دانش‌آموزان با مهاجرت به شهرها و حاشيه شهرها به جمعيت دانش‌آموزي آن مناطق مي‌پيوستند بدون آنكه كمترين امكاناتي به امكانات آموزشي موجود در آن مناطق اضافه شود. در كنار پديده مهاجرت يك سويه از روستاها به شهرها، شيب تند افزايش جمعيت را نيز در دهه‌هاي 60 و 70 داشتيم كه افزايش جهشي جمعيت دانش‌آموزي در نقاط شهري و حاشيه شهري را به دنبال داشت. اين بود كه همه مدارس شهري و حاشيه شهري در آن سال‌ها و به مدت بيش از دو دهه با خيل عظيم مراجعه‌كنندگان مواجه مي‌شدند و به دليل نبود جا و مكان آموزشي لازم و كافي، ناگزير از تشكيل كلاس‌هاي پرجمعيت و مدارسي دو شيفته و حتي سه شيفته مي‌شدند.
عادي شدن مدارس دونوبته
 البته اين شيوه مديريت جمعيت و فضا در چنين شرايط غافلگيرانه‌اي نه تنها بد نبود بلكه تحسين بر‌انگيز هم بود. اما عادت كردن مدارس و مردم به اين وضعيت و سوءاستفاده فرادستان از آن وضعيت اصلا خوب نبود. عادي شدن مدارس دونوبته در ميان مردم و دولتمردان احساس كمبود فضاي آموزشي را براي هميشه زايل و چرخش كار واحدهاي آموزشي در مدارس دونوبته را به پديده‌اي عادي و قانوني و بي‌عيب و نقص بدل كرد، بدون اينكه كسي يادش بيايد كه مدارس دونوبته مولود ظهور واحدهاي آموزشي فاقد مكانند. نبايد فراموش كرد كه بن مايه شكل‌گيري مدارس دونوبته در واقع ايجاد واحدهاي آموزشي بدون ساختمان و گنجاندن آنها در ساختمان‌هاي مدارس موجود به‌صورت نوبتي بوده و مبناي عمل آن چيزي جز تقسيم روز كاري مدارس به دونيم روز و پذيرش پاره وقت دانش‌آموزان نبوده و چيزي جز اين نمي‌توانسته باشد!! نصف كردن روزكاري مدرسه با استقرار دو واحد آموزشي در يك ساختمان به‌صورت نوبتي و گنجاندن دو روز كاري كوتاه و فشرده در يك روز و پذيرش پاره وقت دانش‌آموز، به معني پذيرش پاره‌وقت معلم نيز هست! و اين، يعني بي‌اعتنايي به پتانسيل عظيم علمي - تربيتي كشور و هدر دادن سرمايه انساني در حد وسيع.
تبعات زيان‌آور مدارس دو نوبته
تبعات منفي و زيانبار چنين وضعيتي بسيار زياد بوده و البته برشماري آن نيز دشوار و ملال‌آور است. بيان تبعات منفي و زيانبار دونوبته‌سازي مدارس نه تنها ممكن است موجب برآشفتگي و موضعگيري گردانندگان دستگاه آموزش و پرورش شود، بلكه ممكن است سبب ناخشنودي بسياري از آموزگاران محترم نيز شود. لذا يادآوري اين نكته لازم است كه هدف اين گزارش خرده‌گيري به كار فرادستان زحمتكش عرصه پهناور آموزش و پرورش يا اشكال‌تراشي به خدمات ارزشمند آموزگاران محنت‌كش مدارس نيست؛ بلكه بررسي و بيان اجمالي زيان‌هاي جبران‌ناپذير دونوبته‌سازي مدارس در كشور و نقد مختصر اين ايده است. باشد كه مسوولان امر گامي عاجل و كارساز براي ايجاد فضاي آموزشي لازم و برچيده شدن بساط مدارس دونوبته و احياي مدارس دو وقته و تمام وقت بردارند.
دونوبته‌سازي مدارس، چيزي جز گنجاندن دو واحد آموزشي در يك مدرسه نيست. اين كار قطعا و قهرا بدون اعمال انقباض در مدت زمان تشكيل كلاس‌ها و فشرده‌سازي برنامه‌هاي درسي، ممكن و ميسر نبوده و نيست. به عبارت ديگر، عملي شدن ايده مدارس دونوبته فقط و فقط از طريق كوچك‌سازي ظرف زمان آموزش امكان‌پذير بوده و ترديدي وجود ندارد كه اين ايده بر‌پايه تقليل زمان حضور دانش‌آموز در واحد آموزشي و متراكم‌سازي برنامه‌هاي درسي شكل گرفته و بعيد به نظر مي‌رسد كه ارايه‌دهندگان چنين طرحي، براي اجرايي شدن آن، راهكاري غير از كوتاه كردن مدت زمان آموزش روزانه، مد نظرشان بوده باشد! بنابر اين، روز كاري واحدهاي آموزشي در مدارس دونوبته از صبح تا ظهر يا از ظهر تا غروب و به ميزان نصف روز، تعريف شده است و برافراشتن تابلوي دو واحد آموزشي بر سردر يك مدرسه به معني قيچي كردن روز و كوچك كردن ظرف زمان و گرفتن نيمي از زمان آموزش از هر دو واحد آموزشي است! اين دقيقا به معني سلب فرصت فعاليت از دانش‌آموزان و معلمان در هر دو واحد آموزشي مستقر در يك ساختمان است.
بي‌انگيزگي مديران مدارس دونوبته
 و مخروبه شدن اين مدارس
در مدارس دونوبته دو مدير مدرسه وجود دارد كه يكي از آنها صبح تا ظهر بر صندلي خدمت مي‌نشيند و ديگري ظهر تا غروب. يكي صاحب ملك است و ديگري مستاجر و هيچ يك از آنها، آن‌گونه كه بايد، احساس تعلق خاطر به آن صندلي و قلمرو پيراموني آن نداشته و انگيزه و علاقه جدي نسبت به ترميم و تجهيز و غني‌سازي قلمرو مشترك‌شان ندارند. در و دستگيره‌هاي شكسته به موقع تعمير نمي‌شوند! ميز و نيمكت شكسته و اسقاطي به موقع تعويض و تعمير و جايگزين نمي‌شوند. هيچ يك از مديران، خرابكاري‌هاي درون كلاس‌ها و محوطه را به نمايندگي از شاگردان خود، گردن نمي‌گيرند و هر دو سعي در فرافكني دارند. اين مدارس كه عمدتا عادي- دولتي‌اند، چند سالي است كه هيچ بودجه‌اي تحت عنوان سرانه دانش‌آموزي دريافت نكرده يا دريافتي‌شان بسيار اندك است و از آنها انتظار مي‌ر‌ود كه به هر نحو ممكن هزينه‌هاي جاري مدرسه را از جيب مردم تامين كنند و به‌صورت خودگردان، اداره شوند. لذا هر مدير مدرسه‌اي، در اين اوضاع بد مالي ناگزير است بدون پشتيباني مالي دولت واحد آموزشي تحت مسووليت خود را سرپا نگه دارد و به هر طريق ممكن و عمدتا با دراز كردن دست نياز به سوي اولياي دانش‌آموزان نيازهاي مالي مدرسه را تامين كند. اما اين كار در روستاها و حاشيه شهرها كه عمدتا فقيرنشين‌ هستند بسيار مشكل است. اين است كه معمولا هيچ يك از مديران واحدهاي آموزشي داير در يك مدرسه دونوبته، دست‌شان به جيب‌شان نمي‌رود و پولي را كه عمدتا از اولياي دانش‌آموزان ستانده‌اند، براي قلمرو شريك‌شان خرج نمي‌كنند. بنابراين استهلاك بدون جبران، محيط مدرسه را هر روز فقيرتر و فقيرتر مي‌كند و كاستي‌هاي آن را عمق و وسعت بيشتري مي‌بخشد و همه مي‌دانيم كه غناي محيط تا چه اندازه مي‌تواند آموزنده باشد! علاوه بر اين هر يك از مديران واحدهاي آموزشي داير در مدارس دونوبته همانند دانش‌آموزان و معلمان خود تنها به اندازه نيمي از روز كاري اجازه و اختيار حضور و فعاليت در محل خدمت خود را دارند و چه بسيار برنامه‌هايي كه سامان دادن آنها حضوري تمام روز مي‌طلبد تا منتج به نتيجه مطلوب شود. اما مدير مدرسه ما در مدارس دونوبته مجبور است صندلي و قلمرو خدمت را هر روز سر ساعت معين به ديگري تحويل دهد و طرح و برنامه‌هاي خود را تمام يا نيمه‌تمام رها و محل خدمت خود را ترك كند! در چنين مدارسي فضاسازي براي آموزش مطلوب نيز كار دشواري است و حتي انجام برخي اقدامات منجر به تامين كيفيت اصلا امكان‌پذير نيست. مثلا اگر در يك واحد آموزشي مدير و تيم همراهش ايده و انگيزه تشكيل كلاس‌هاي تك‌موضوعي و تخصصي را داشته باشند، در يك مدرسه دونوبته موفق به اجراي ايده خود نخواهند شد، چرا كه ممكن است واحد آموزشي داير در شيفت مخالف، هم مقطع با واحد آموزشي آنها نباشد، در اين صورت اين فضاسازي براي آنها نامطلوب خواهد بود يا شايد مسوولان واحد آموزشي داير در شيفت مخالف مشاركت و اهتمام لازم جهت تشكيل چنين كلاس‌ها و همكاري لازم در حفظ و نگهداري امكانات آنها را نداشته باشند. علاوه بر همه اينها در مدارس دونوبته مديران هر دو واحد آموزشي معمولا درگير خرابكاري‌هايي هستند كه دور از چشم آنها و خارج از حيطه قدرت و بيرون از قلمرو حكمراني آنها در شيفت مخالف در گوشه و كنار مدرسه حادث شده است. مديران واحدهاي آموزشي در مدارس دونوبته از اينكه مكان مستقلي براي پياده كردن ايده‌هاي آموزشي خود ندارند، قادر به ايجاد تحول در شيوه‌هاي آموزشي نيز نيستند.
مدارس دو نوبته و اقدام متناقض تعطيلي پنجشنبه‌ها
در همين راستا به طرح تعطيلي مدارس در روزهاي پنجشنبه نيز - كه در زمان وزارت آقاي حاج بابايي مطرح و اجرايي شد - انتقاد وارد است. وقتي كه مدارس دونوبته تا اين حد در سراسر كشور زمان آموزش را تقليل داده و فرآيند كار دستگاه تعليم و تربيت را دچار نقصان كرده است، بدون ترديد تعطيلي پنجشنبه‌ها ظلمي مضاعف به نظام آموزشي بوده است!
هر طور كه بنگريم به اين نتيجه مي‌رسيم كه ايده ايجاد مدارس دونوبته با وجود نقش مشكل‌گشايي‌اش در دوران فقر فضاي آموزشي، همچون تير زهرآگيني قلب كيفيت آموزشي را نشانه گرفته و فرآيند تربيت را دچار كاستي‌هاي فراواني كرده است.
اكنون فوري‌ترين نياز نظام آموزش كشور تدارك فضاي آموزشي كافي و ترميم وقت آموزش است. به نظر مي‌رسد كه احيا و اعتلاي آموزش و پرورش به همان اندازه كه نيازمند تخصيص منابع مادي و تزريق امكانات آموزشي است، نيازمند اختصاص زمان كافي نيز هست و اين مقدور نيست مگر با ايجاد فضاي آموزشي كافي در شهرها و روستاها و برچيدن بساط مدارس دونوبته و احياي مدارس دووقته و تمام روز و ترميم زمان آموزش.
مدارس دو نوبته؛ فضاسازي براي آموزش
 يا فرصت‌سوزي به نام آموزش
درك اين موضوع كه استراتژي اصلي ايده ايجاد مدارس دونوبته، كاستن از زمان آموزش براي افزايش توان پوشش بوده، چندان سخت نيست. نگاهي گذرا بر فعاليت يك روزه مدارس دونوبته نشان مي‌دهد كه نخستين اقدام براي اجرايي شدن اين ايده، همان كوتاه كردن زنگ‌هاي درسي و مشغول كردن دانش‌آموزان با برنامه‌هاي آموزشي متراكم و ناقص و به اصطلاح، بزن در رو است! نيمي از واحدهاي آموزشي كه در مدارس دو نوبته دايرند، در نوبت صبح فعالند و نيم ديگر آنها در نوبت ظهر. بيان ديگر اين سخن اين است كه نيمي از واحدهاي آموزشي كه در مدارس دو نوبته دايرند، قبل از ظهر خواب‌ هستند و نيم ديگر آنها بعد از ظهر. معني اين گفته اين است كه واحدهاي آموزشي نوبت صبح تا قبل از بيداري واحدهاي آموزشي نوبت ظهر بايد به هر طريق ممكن بساط كار خود را پهن و جمع كنند و فضاي كار را راس ساعت مقرر در نيمه روز تحويل همتاي ظهري خود دهند. لذا تمامي واحدهاي آموزشي كه در مدارس دونوبته دايرند - چه نوبت صبح و چه نوبت ظهر - ناچارند به دليل ضيق وقت برنامه‌هاي درسي خود را به‌طور فشرده، با شتاب و عجله، به شكل كاملا تئوري و ناقص و تيتروار ارايه كنند. آموزگاران نيز ناگزيرند تمامي فعاليت‌هاي درسي خود را به‌طور فشرده و شتابزده دنبال و اجرا كنند. واحدهاي آموزشي نوبت ظهر اما علاوه بر محدوديت‌هايي كه بسان همتاي صبحي خود از جنس زمان دارند، با چالش ديگري نيز روبه‌رو هستند و آن اين است كه نوبت بعد از ظهر زمان مناسبي براي آموزش نيست! و امر مسلم اينكه آموزش كيفي هرگز با فشردگي و شتاب‌زدگي و خستگي حاصل نخواهد شد و تقريبا محال است كه تعجيل و رفع تكليف به تامين كيفيت بينجامد! از اين نظر مي‌توان ايده ايجاد مدارس دونوبته را ايده‌اي كاملا رندانه و البته فريبكارانه دانست! هرچند كه طراحان و مجريان آن چنين نيت و نظري نداشته باشند.
واضح است كه گنجاندن دو واحد آموزشي در يك مكان و نصف كردن روز كاري در ميان آن دو، معنايي غير از حفظ ظاهر قضيه در امر پوشش تحصيلي ندارد. ظاهرا همه‌چيز درست و بى عيب و نقص است؛ مدرسه داير است، در مدرسه به روي همگان باز است، دانش‌آموزان مشغول تحصيل‌اند، فرزندان‌مان همه روزه به‌طور مرتب به مدرسه مي‌روند، كلاس‌هاي درسي داراي معلم‌اند، برنامه درسي همه روزه در سه زنگ برگزار مي‌شود كسي نمي‌تواند مدعي شود كه فرزندش به دليل نبود مدرسه از تحصيل باز مانده است. اما هيچ كس متوجه اين نقصان بزرگ نمي‌شود كه همه‌چيز به طرز ماهرانه‌اي طراحي و كلاس‌هاي درسي در واحدهاي آموزشي فاقد مكان مستقل و در فضاهاي عاريه‌اي گنجانده شده و در ظرف زمان ناچيز، به صورت فشرده و متراكم تشكيل مي‌شوند! مردم متوجه نمي‌شوند كه فرزندان‌شان به‌طور نيمه‌وقت در مدرسه پذيرفته شده و سهم شان از مدرسه فقط سرگرم شدن به اندازه نصف روز است! بيسوادي دانش‌آموختگان امروزي به عواملي نسبت داده مي‌شود كه كاركرد خود آن عوامل متاثر از ايده معيوب و زيركانه مدارس دونوبته است. كسي متوجه نمي‌شود كه استفاده دونوبته از مدارس ساده‌ترين و كم‌هزينه‌ترين راهي است كه پوشش تحصيلي حداكثري را ممكن ساخته اما در اين سناريو آنچه بيش از هرچيز ديگري مدنظر بوده، حفظ ظاهر و رفع تكليف بوده و آنچه قرباني شده است همان «آموزش» است! بديهي است كه تشكيل كلاس‌هاي درسي استاندارد و تدارك جو آموزشي پربار و باكيفيت با چنين اوضاعي هرگز امكانپذير نبوده و نيست! در چنين مدارسي همه فرآيندهاي آموزشي با شتاب فزاينده‌اي اتفاق مي‌افتد؛ تدريس و ارزيابي، تفريح و بازي، تغذيه و تنفس و... همه و همه به‌طور فشرده و شتابان انجام مي‌‌شود و حتي بعضي از فعاليت‌هاي علمي و تربيتي به كلي از برنامه آموزشي حذف و از اجراي‌شان -لاجرم– چشم‌پوشي مي‌شود. زمان در واحدهاي آموزشي كه در مدارس دونوبته دايرند چنان كوتاه است كه آموزگار همواره مي‌كوشد تدريس كند تا از بودجه‌بندي عقب نماند. فرصتي براي ارزيابي از آموخته‌هاي دانش‌آموزان و بررسي تكاليف‌شان باقي نمي‌ماند، مجالي براي بازنگري برنامه‌هاي درسي و فعاليت‌هاي اجرا شده و همراهي دانش‌آموزان نيازمند يا براي دعوت از اوليا و ملاقات با آنها متصور نيست. جايي براي فعاليت‌هاي عملي و گردش علمي و پيگيري گزارشات درسي دانش‌آموزان و بررسي پيشرفت تحصيلي و ارايه گزارش آن به اوليا باقي نمي‌ماند. نكته قابل تاكيد اينكه؛ در جاهايي كه مدارس دونوبته شكل گرفته، بسيار پرجمعيت هم هستند و كلاس‌هاي درسي پر ازدحامي دارند و اگر غير از اين بود، مسوولان ما - كه نبوغ شان در زمينه صرفه‌جويي در آموزش و پرورش به اوج رسيده - قطعا كلاس‌هاي درسي را در هم ادغام و دو مدرسه صبح و ظهر را در يك نوبت خلاصه مي‌كردند. در چنين كلاس‌هاي پرجمعيت و در آن ظرف زمان كوچك هيچ آموزگاري فرصت پرداختن به فعاليت‌هاي عملي و انجام آزمايش و كار با دانش‌آموزان و بررسي تكاليف و فعاليت‌هاي آنان را نداشته و هيچ دانش‌آموزي نيز مجال خودآموزي و خودارزيابي و شانس و فرصت آزمون و خطا نخواهد داشت! فرصت و مجال كافي براي رسيدگي به مسائل انضباطي و حل مشكلات رفتاري دانش‌آموزان نيز در اختيار مسوولان واحدهاي آموزشي نخواهد بود! در فضايي كه فرصت و موقعيت آموزش، خلق نشود و امكان بازخواست و پيگيري نباشد، همواره سعي خواهدشد به هر نحو ممكن، زمان، با مسالمت و بى دردسر بگذرد.
با اين وصف مدارس دونوبته علاوه بر هدر دادن وقت و انرژي ميليون‌ها دانش‌آموز و استعدادهاي آنان در بهترين دوران زندگي‌شان – به‌واسطه سازماندهي فشرده برنامه درسي در نصف روز و رها كردن آنان در نصف ديگر روز - باعث معطل ماندن پتانسيل عظيم نيروي آموزشي كشور خواهد شد. به جرات مي‌توان گفت كه ايده مدارس دونوبته با وجود داشتن اهداف متعالي و خيرخواهانه، شيوه‌اي رندانه بوده و در طول زمان تا حدودي موضع در پيش گرفته است. شيوه‌اي كه كاملا مقبول واقع شده و با تمام كاستي‌هايش، ساليان سال در سراسر كشور موفقيت اجرا داشته و به سبكي لاينفك از آموزش و پرورش تبديل شده است. سبكي كه كسي جرأت و قدرت و استدلال لازم را براي نقد و نفي آن نداشته و حتي كمتر كسي متوجه كاستي‌هاي عظيم آن بوده است. حتي افراد بسياري اعم از آموزگاران شاغل در مدارس و كاركنان شاغل در حوزه‌هاي ستادي از كنار اين كاستي‌ها سودها برده‌اند. همچنان‌كه آورده شد همه اين شوربختي‌ها تا حدود زيادي زاييده بي‌برنامگي در حوزه فضاي آموزشي و عدم اهتمام به ساخت مدرسه، متناسب با آهنگ رشد جمعيت دانش‌آموزي بوده است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون