هيلاري هم به برجام متعهد است هم به تشديد تحريمها
افرادي مثل آقاي جان كري چطور در كابينه خانم هيلاري جايي خواهد داشت؟
به نظر من جان كري فردي مانند هيلاري بود ولي در طول زمان تغيير كرد. اگر او در سال 2004 رييسجمهور امريكا ميشد قطعا راه اوباما را در پيش نميگرفت و مذاكرات را دنبال نميكرد. ولي وقتي كه وارد تيم اوباما شد رفتهرفته قانع شد و سياستهاي اوباما را دنبال كرد و منافع را فهميد و تغييري در آن ايجاد شد. جان كري امروز به خاطر باراك اوباما متفاوت است با جان كري هشت سال پيش و شايد افرادي مثل جان كري جايي در كابينه نداشته باشند. البته معمولا افراد سرشناس را وارد كابينه ميكنند ولي جان كري كنوني خيلي با فضاي هيلاري همخواني ندارد. ما تصور نميكرديم كه مذاكرات با ايران با وجود فشارها و لابيها موفق شود. جان كري و اوباما اقدامي كه انجام دادند اين بود كه سياستمدارهاي ارشد اروپا را مخفيانه به امريكا آوردند و به كنگره بردند و جلسات خصوصي را ترتيب دادند و سياستمداران اروپايي اعلام كردند كه برجام را قبول كنيد در غير اين صورت ما با شما همراهي نميكنيم و تحريم ايران را دنبال نميكنيم. اين موضوع شرايط را تغيير داد.
يكي از نگرانيهاي كلينتون در انتخابات حملات هكري است آيا هيلاري بايد نگران افشاگريهاي مجدد در اين چارچوب باشد؟
بله! اما بستگي دارد به اينكه چه اتفاقات و چه اسنادي منتشر شود. اين موضوع دو وجه دارد، در حال حاضر اگر آسانژ و ويكيليكس بتواند موضوعات تكاندهنده منتشر كند بسيار تاثيرگذار خواهد بود. شايعه بود كه هيلاري قصد داشت آنها را از بين ببرد، بستگي دارد وزن اين مدارك چه چيزي باشد. اگر مهم باشد ميتواند بهشدت تاثيرگذار باشد، اما اگر وزن چنداني نداشته باشد مردم تصميم خود را گرفتهاند و از ترس ترامپ به هيلاري راي خواهند داد. اما اتفاق ديگري كه در اين بين رخ داده اين است كه در زماني كه كنوانسيون دموكراتها آغاز شد آسانژ و ويكيليكس مداركي را منتشر كردند كه نشان داد چگونه حزب دموكرات كارهايي انجام داد كه سندرز را كنار بگذارند. اما حزب دموكرات چنان با اين موضوع مديريت و بازي كرد كه مردم چندان به آن توجه نكردند هرچند كه كار آنها غير اخلاقي و غيردموكراتيك بود. قدرت سياسي و مانور سياسي و پروپاگاند سياسي در تشكيلات حزب به حدي موثر بود كه افشاگري چندان تاثيرگذار نبود.
خانم كلينتون براي رسيدن به كاخ سفيد مسير همواري پيش روي خود ميبينيد؟
مسير براي خانم هيلاري هموار نيست بلكه چالشآميز است به اين دليل كه سنت در امريكا تا حدودي اينگونه است كه بعد از دو دوره پشت سر هم حضور يك حزب در قدرت حزب مقابل بر مسند قدرت قرار خواهد گرفت، مگر اينكه شرايط اضطراري رخ دهد كه اين موضوع برعكس شود. چون در يك دوره هشت ساله مردم از يك نسل خسته ميشوند و ميخواهند تغيير ايجاد كنند. هرچند اكنون ترامپ به عنوان « نماد تغيير» شناخته ميشود اما گزينه مناسبي نيست. طبيعتا هيلاري كلينتون عامل تغيير محسوب نميشود چرا كه نظام كنوني را نمايندگي ميكند و اين موضوع كار مشكلي است كه بخواهيد خود را در اين شرايط به مردمي بقبولانيد كه خواهان تغيير هستند. اوباما در دور اول انتخاباتش عامل تحول Agent of Change محسوب ميشد. مشكل هيلاري اين است كه در دوره سوم دموكراتها وارد رقابت شده و سنجاق نظام كنوني را روي سينه او ميزنند از همين رو ممكن است براي او مشكل ايجاد كند. از طرفي او سالهاي زيادي است كه در قدرت حضور دارد. امريكا يك اشكال دموكراتيك اساسي دارد و مردم آن را درك نميكنند و اعتراض خود را به نحو ديگري بيان ميكنند ولي متوجه نميشوند اشكالات ريشهاي وجود دارد، نارضايتي به گونهاي ديگري بروز پيدا ميكند و طرفداران ترامپ نيز در حقيقت نارضايتي خود را ابراز ميكنند. اين مشكل را هيلاري پيش روي خود دارد اما به دليل رفتارهاي ترامپ وضع هيلاري بهتر شده است.
احتمال حضور كلينتون در كاخ سفيد چقدر است؟
به نظر بنده 55درصد ايشان رييسجمهور خواهند شد.