ايرج راد و محمد نادري در گفتوگو با «اعتماد»
مرزبندي بين بازيگري تئاتر و سينما در دهه 50 ايجاد شد
بابك احمدي
نمايش «طپانچه خانم» نوشته محمدامير ياراحمدي و كارگرداني شهاب حسينپور آخرين مراحل تمرين را پشت سر ميگذارد و طبق قرار حدود 10 روز ديگر در مجموعه تئاترشهر روي صحنه ميرود. فريبا متخصص و محمد نادري دو تن از بازيگراني هستند كه در اين نمايش به همراه هنرمندان ديگر تئاتر مثل آرش فلاحتپيشه ايفاي نقش ميكنند. اما گذشته از تجربه بازيگري مانند متخصص، نكتهاي كه بين اين دو و ديگر اعضاي گروه خط تمايز ميكشد، اين است كه هر دو بارها مقابل دوربين آثار تلويزيوني قرار گرفتهاند. اتفاقي كه براي يك بازيگر امري عادي به نظر ميرسد، ولي از سويي زيادهروي در حضور تلويزيوني همواره از سوي هنرمندان و مدرسان تئاتر نيز با نكوهش مواجه شده است. به اين علت كه معتقدند تجربههاي سينمايي و تلويزيوني موجب هرز رفتن تواناييهاي بازيگر ميشود. گرچه افزايش يا كاهش تواناييهاي يك بازيگر از نظر كيفي با رعايت مسائل حرفهاي ارتباط تنگاتنگ دارد ولي شايد نقدهاي موجود نتيجه تجربه هنرمندان جدي تئاتر است.
شهاب حسينپور، كارگردان جوان نمايش «طپانچه خانم» كه در نمايش گذشتهاش - بيوههاي غمگين سالار جنگ - همكاري با گلاب آدينه، يكي ديگر از بازيگران شناخته شده تئاتر و سينما را پشتسر گذاشت درباره تجربه همكاري با هنرمندان با تجربهاي مثل فريبا متخصص ميگويد: «كار كردن با اين بازيگران مزايايي به همراه دارد كه من را هيجانزده ميكند. شايد من با هم دورههاي خودم راحتتر كار كنم ولي وقتي بحث همكاري با هنرمندان با تجربهتر مطرح ميشود، رعايت اخلاق حرفهاي در تمام سطوح يكي از مهمترين ويژگيهاي قابل اشاره اين افراد است.
به طور حتم رعايت همين اخلاق حرفهاي از سوي چهرههايي مثل گلاب آدينه و فريبا متخصص موجب شده صلابت كاري خود را حفظ كنند. حسينپور در همين باره بيان كرد: «در تمام مدت همكاري با اين دو چهره، تلاش كردم آداب حرفهاي را ياد بگيرم كه نقطه پررنگ تمايز بين بازيگران پيشكسوت و نسل خودمان به نظر ميرسد.»
او ادامه داد: «البته در حيطه هنري تواناييها متفاوت است. ممكن است جوانترها با خود، خلاقيت و پيشنهادهاي تازه بياورند و قديميترها تجربه، ولي تاكيد دارم كه نظم و آداب كاريشان متفاوت است.»گذشته از اين اظهارات اما بايد به پرسش نخست بازگرديم. اينكه آيا حضور ممتد مقابل دوربين تلويزيون رابطه معنادار با كاهش كيفيت بازيگر دارد؟ يا رعايت نكردن آداب اصول حرفهاي موجب كاهش توان كيفي بازيگر ميشود و نبايد به مديوم تلويزيون خرده گرفت. محمد نادري، در ماههاي اخير بيشتر هنگام اجراي قطعات نمايشي برنامه دورهمي در تلويزيون ديده شده است. بازيگري كه پيشينه تئاتري دارد، مقطع كارشناسي ارشد را در رشته كارگرداني از دانشگاه تربيت مدرس پشتسر گذاشته و سال 79 نخستين تجربه كارگرداني حرفهاي خود را در سالن قشقايي مجموعه تئاترشهر روي صحنه برده است. نادري در اين باره ميگويد: «چندان به مرزگذاري بين بازيگري در مديومهاي مختلف قايل نيستم چون بازيگر بايد شخصيت را براي مخاطب به شكلي باورپذير ارايه دهد، حالا روي صحنه نمايش باشد يا مقابل دوربين سينما و تلويزيون.»
بازيگر سريال «شمعدوني» در ادامه به سابقه تاريخي مرزبنديهاي پيش آمده اشاره ميكند و ميگويد: «اين مرزبندي بيشتر از اواخر دهه 50 رخ داد. زمانيكه جمعي از هنرمندان در اداره كارمند بودند و از طرفي جريان كارگاه نمايش هم حضور فعالي داشت. آن زمان حضور بازيگران تئاتر در سينما و تلويزيون اتفاق منفي محسوب ميشد و نبايد فراموش كنيم آثار سينمايي آن زمان معروف به «فيلمفارسي» هم خيلي براي هنرمندان تئاتر جذاب نبود.»بازيگر نمايش «طپانچه خانم» گستردگي مخاطبان تلويزيون و سينما در مقايسه با آثار نمايشي را از جمله دلايل علاقه هنرمندان حرفهاي عرصه نمايش در گرايش به تلويزيون و سينما ميداند. به گفته نادري «وجوه اقتصادي ماجرا هم مطرح است چون تئاتر تامينكننده تمام هزينههاي جاري زندگي نيست.» او ميافزايد: «از سوي ديگر ماندگاري تصوير نيز بيشتر از تئاتر است. مرگ در سينما كمتر اتفاق ميافتد مثلا مردم بارها فيلم سينمايي «كازابلانكا» را تماشا ميكنند. ولي هر نمايش بلافاصله بعد از پايان اجراها تمام ميشود و به خاطرات ميپيوندد.»اين بازيگر كه با حضور در نمايش «تبرئهشده» به كارگرداني منيژه محامدي نخستين تجربه همكاري با گروه تئاتر «پيوند» را به فهرست فعاليتهاي نمايشي خود اضافه كرد به قوام آثار سينمايي و تلويزيوني ايران با حضور بازيگران نامدار اين عرصه اشاره كرد. او ميگويد: «پرويز پرستويي، خسرو شكيبايي، پرويز فنيزاده، عزتالله انتظامي، داود رشيدي، علي نصيريان، جمشيد مشايخي و محمدعلي كشاورز تجربههاي درخشاني در عرصههايي جز صحنه تئاتر از خود به يادگار گذاشتهاند.» اين بازيگر ادامه داد: «قصد مقايسه ندارم ولي بازيگراني كه خاستگاه تئاتري داشتهاند و بعد وارد مديومهاي ديگر شدند خيلي خوب خودشان را با ويژگيهاي شرايط جديد وفق ميدهند. ولي بازيگراني كه ابتدا با كار تصوير آغاز كردهاند كمتر چنين توانايياي را به دست ميآورند.» به گفته نادري «برخلاف سينما و تلويزيون شما در تئاتر امكان روتوش كردن ايرادها و برداشت چندباره را نداريد ولي هنگام فيلمبرداري مقابل دوربين سينما و تلويزيون ميتوان بارها تكرار داد.»
بازيگر نمايش «طپانچه خانم» نيز رعايت مسائل حرفهاي مثل حفظ تواناييهاي روحي و جسمي، در كنار مطالعه زياد را از جمله عوامل موثر در افزايش كيفيت بازيگر ميداند. نادري درباره همكاري با هنرمندان باتجربه ميگويد: «مثلا خانم متخصص از جمله بازيگراني است كه برخلاف گروهي از همنسلان خود كه به هيچوجه حاضر به شكستن كليشههاي از قبل شكلگرفته نيست، بسيار از اين امر استقبال ميكند. من بازيگران زيادي را ميشناسم كه وابسته به اندوختههاي قديمي خود هستند ولي ايشان اصلا اينطور نيست. » نادري به برنامه دورهمي، كاري از مهران مديري نيز اشاره ميكند و ميگويد: «اتفاقي كه در برنامه تلويزيوني دورهمي هم ميافتد. فاصله چنداني از نمايشهاي صحنهاي ندارد، چون بايد در برابر تماشاگران اجرا شود و اصلا از كات خبري نيست؛ مگر اينكه مشكل فني پيش بيايد. ويژگياي كه همكاري در برنامه دورهمي را دشوارتر ميكرد اين بود كه متن همان روز به دست ما ميرسيد و فرصت بسيار كمي تا اجرا باقي بود و اين رويكرد چالش جدي براي بازيگر به وجود ميآورد. يكي دو بار هم بازيگران مهمان ما از اتفاقي كه رخ ميداد، تعجب كردند.»
اما ايرج راد كه تا همين چندماه پيش نيز مسووليت خانه تئاتر را برعهده داشت به نكته مهمي اشاره ميكند. اينكه كاستيهاي مالي موجود در عرصه توليد آثار سينمايي و تلويزيوني شرايطي به وجود آورده كه دوباره وضعيت نزول كيفي حاكم شود و بازيگران تئاتر نيز در اين شرايط لطمه ببينند: «كارهاي تلويزيوني چندان مناسب نيست و همان روند گذشته همچنان وجود دارد. اين مسائل موجب ميشود بازيگران همچنان علاقه چنداني به حضور در آثار تلويزيوني نداشته باشند. به دليل كمبود بودجه همه ميخواهند در فرصت كوتاه فيلم يا سريال را به پايان برسانند كه مشكل ايجاد ميكند.»
اين بازيگر پيشكسوت با تاييد گفتههاي محمد نادري درباره مرزبنديهاي به وجود آمده از دهه50 بين بازيگران تئاتر و ديگر عرصهها ميگويد: «در گذشته اگر يك روز 5 دقيقه مفيد ضبط ميشد، ميگفتند راندمان كار خيلي بالا بوده ولي حالا 20 دقيقه ميگيرند از اين بابت بسيار خوشحال ميشوند. به ياد دارم هنگام توليد «سريال اميركبير» كار ما 7 ماه طول كشيد آنهم براي 13 قسمت، اما امروز ماجرا طور ديگري است. »
ايرج راد تاكيد دارد شرايط نزول كيفي آثار در تلويزيون يا سينما موجب شده بعضي پيشنهادهاي ارايه شده در اين دو زمينه را رد كند و ميگويد: «مردم بايد كارهايي با كيفيت قابل قبول ببينند كه خواهان آن باشند ولي در سالهاي اخير چنين اتفاقي كمتر رخ ميدهد.»
با توجه به اين اظهارات به نظر ميرسد گرچه حضور روي صحنه در برابر تماشاگران تئاتر بسيار دشوار است اما مرزبندي بين بازي در تئاتر، تلويزيون و سينما چندان منطقي به نظر نميرسد و بازيگر فقط بايد ويژگيهاي حرفهاي را رعايت كند اما از سويي بيتوجهي به تامين بودجههاي مورد نياز در تئاتر، سينما و تلويزيون نيز شرايطي جز افت كيفي را در پي ندارد.