از رنجي كه ظريف ميبرد!
مقاومت بر حق و حق مداري، در سياست خارجي سر لوحه كار است؛ اما نه مقاومت در خانه با به جان خريدن انواع و اقسام تحريمها و قطعنامهها و محدوديتها، مقاومت هست؛ اما ديگر عرصه نبردش ايران و مردمانش نيستند؛ توپ مقاومت در سياست خارجي اينك به هزاران و هزاران فرسنگ دورتر از زمين ايرانيان افكنده شده است؛ نه تنها سايه تهديد و محدوديت از ايران و ايراني دور و دورتر شده است كه وزير خارجه ايران، براي تلاش جهت بهبود روابط بينالملل مورد تشويق و قدرداني هم قرار ميگيرد.
اين روزها به كرات مقامهاي محترم نظامي كشور، در تريبونهاي مختلف، از دلايل حضور ايران در سوريه و عراق و لبنان و... ميگويند و به درستي معتقدند كه اگر با تروريسم و تكفير در خارج از ايران نجنگيم و هزينه ندهيم بايد در داخل ايران با تهديد و خطر تروريسم و تكفير پنجه در پنجه افكنيم... كاري كه اين روزها سياست خارجي كشور انجام داده، به شكل ساده دقيقا همين است؛ دور ودورتركردن تهديد، خطر و محدوديت از كشور و كاهش دايره نزاع و حول ايران و ايرانيان؛ به حدي كه ديگران را مجبور به اين اعتراف كرده است كه ايران بايد به دليل تلاش براي رفع تهديد و خطر در جامعه بينالملل مورد تقدير قرار گيرد و اين، روي ديگر همان مقاومت ميداني، در عرصه سياست خارجي است. كارشناسان نكتهسنج و نازكبيني كه اوضاع حمايت از جبهه مقاومت سه سال پيشتر و اكنون را رصد كنند، ميتوانند ببينند كه چه ميزان تحرك ديپلماتيك اين روزهاي كشور، به كمك جبهه مقاومت آمده است و با چه ظرافتهايي از جبهه مخالفان مقاومت، يارگيريهايي مثال زدني كرده است. اين طليعه خويش را پاس بداريم، مهم نيست جايزه چيست و براي چه كساني است! مهم اين است كه خودمان چشمانمان را باز كنيم و ببينيم چه اتفاقاتي در عرصه منطقهاي و بينالمللي افتاده است؛ ديروز، همين سه سال پيش، كجا بوديم و امروز در كجاي روابط بينالملل ايستادهايم.