توسعه در گروي
بينش شمولگراست
سومي، شمولگرايي است كه در آن هر فرهنگي ضمن اعتقاد به حقانيت خود جايي براي حقانيت ديگران نيز باز ميگذارد. به اينصورت، به جاي حذف، جذب ميكند. به جاي ستيز وارد گفتوگو ميشود. بخشهايي از دستاوردهاي فرهنگي و تمدني ديگران را ميپذيرد و بهكار ميگيرد و بخشهايي را نه. آنچه جذب ميكند و صادر ميكند را نه به صورت اجباري و تحميلي، بلكه در قالب گفتوگوي تعاملي چه در جغرافياي ملي و چه در جغرافياي جهاني زمينهسازي ميكند. براي مثال، ژاپن يا هند ضمن حفظ هويت بومي خود، داراي نظام حقوقي مبتني بر اعلاميه حقوق بشر جهاني هستند كه سازگار با رويكرد شمولگرايي است. ما نياز به اين رويكرد داريم. نه خودباختگي در برابر غرب و نه ستيز با آن. گفتوگو با آن و پذيرش پارههاي فرهنگي و تمدني جهاني كه موجب توسعه قويتر ميشوند و در عين حال صدور پارههايي از فرهنگ بومي از طريق قرار گرفتن در شبكه مناسبات جهاني.