تمديد روحاني، « مصلحت ملي»
به نظر شما جلب راي براي روحاني در سال 96 سختتر از سال 92 است يا آسانتر؟
جلب راي براي آقاي روحاني در سال 96 آسانتر از 92 است. آقاي روحاني در 92 با بنبستها و تنگناهاي سنگيني روبهرو بود. او چهرهاي نبود كه در لايههاي مختلف، مورد شناخت جامع مردم باشد. اگر چه سالياني دراز نقش ملي و مهمي در شوراي عالي امنيت ملي ايفا كرده بود، اما در اقشار متنوع جامعه شناخت كافي از او وجود نداشت. آقاي روحاني در سال 92 رقباي نيرومندي داشت.
رقبايي كه هم تجربه حضور و رقابت در انتخابات را داشتند و هم چهرههاي شاخص و سرشناسي بودند. آقاي روحاني در چنين ميدان رقابتي با مشكلات عديدهاي روبه رو بود. اصلاحطلبان در آن دوره از باب «ضرورت» آقاي روحاني را برگزيدند، اما در اين دوره او را از موضع «مقبوليت» مورد حمايت قرار ميدهند. آقاي روحاني فوق انتظارشان ظاهر شده است. اصلاحطلبان نه از باب «اجبار» بلكه از سر «اقبال» به آقاي روحاني روي آوردهاند.
شما قايل به مذاكره اصلاحطلبان با روحاني براي حمايت از او نيستيد؟
نه آقاي روحاني اهل مذاكره است و نه اصلاحطلبان كار خلاف عقل ميكنند. حمايت از آقاي روحاني بدون قيد و شرط و بدون هر گونه مذاكره و سهمخواهي است. اين ديدگاه دلالت بر عقلانيت سياسي اصلاحطلبان
دارد.
اصلاحطلبان در مورد كابينه آقاي روحاني انتقاداتي را مطرح كردند. از اين باب نبايد با روحاني مذاكره كنند؟
تمام نكات مورد نظرشما ممكن است در مقام توصيه مطرح شود اما هيچوقت در مقام شرط نيست. اصلاحطلبان هيچ شرطي براي آقاي روحاني ندارند و چنين انتظاري وجاهت سياسي و عرفي ندارد. بهترين گزينه براي اصلاحطلبان كه مدافع انديشه اصلاحات است و عملكردش نيز اصلاحطلبانه است، آقاي روحاني است.
هر مديري در عرصه عمل سياسي و مديريتي خود ممكن است گرفتاريهايي داشته باشد. چه بسا اين مشكلات ناشي از شرايط باشد. علاوه بر اين شخص آقاي روحاني تجربه 3 سالهاي كسب كرده و در دوره دوم قاعدتا دست به انتخاب كابينه نيرومندتر، توانمندتر و چابكتر خواهد زد.
دولت آقاي روحاني مطالبات اصلاحطلبان را برآورده كرده است؟
گاهي از بالا و كلان به مسائل نگاه ميكنيم و گاهي در جزييات و مفردات به امري توجه ميكنيم. در كلان ايرادي به عملكرد آقاي روحاني نيست و مورد تاييد است اما در مفردات ممكن است مشكلاتي وجود داشته باشد. حتي دوره درخشان دولت آقاي خاتمي نيز در مفردات اشكالات وجود داشت. بايد از افق دور به توفيقات آقاي روحاني نگاه كنيم. از اين زاويه توفيقات دولت آقاي روحاني نسبتا كامل و مثبت ارزيابي ميشود.
مطالبات اختصاصي اصلاحطلبان آيا توسط دولت برآورده شده است؟
چه مطالبهاي؟
آزادي مطبوعات آيا در دولت روحاني به حد رضايت اصلاحطلبان تامين شده است؟
آزادي مطبوعات از حدي كه در دولت آقاي خاتمي بعد از سال 78 بوده، امروز بيشتر است. اين جامعه است كه اقبال جدي نسبت به رسانهها ندارد و مشكلات ديگري وجود دارد كه اقبال كم شده است. اتفاقات ديگري بايد رخ دهد تا رونقي برپا شود. بهطور كلي اصلاحطلبان مطالبه ويژهاي از آقاي روحاني ندارند. همين كه در دولت ايشان اصلاحطلبان اجازه تنفس دارند، خود دستاورد
بزرگي است.
شما در مصاحبه اخيرتان گفتيد همه تغيير ميكنند از جمله آقاي هاشمي. آقاي هاشمي سال 68 با هاشمي سال 95 چه تفاوتي دارد؟
مباني آقاي هاشمي امروز همان اصول ومباني سالهاي 88، 76 و 68 است. اما با گذر زمان و با تحول موضوعات و سرفصلها وتنوع نيازهاي جامعه، مسوولان سخني متفاوت خواهند داشت. تفاوت آشكاري كه از آقاي هاشمي امروز به چشم ميخورد اين است كه از مباني حكمراني و فلسفه سياسي امام خميني با تمام وجود دفاع ميكند. ضمن اينكه آقاي هاشمي با توجه به كبر سني كه آقايان معتقدند پيدا كرده، هوشمندي ايشان از منِ ميانسال هم بيشتر است. او با همه توان تلاش ميكند در بقيه فرصتي كه دارد به جوهر فكري امام در منطق حكومت جمهوري اسلامي لطمهاي
وارد نشود.
در گذشته از مباني فكري امام دفاع نميكرده است؟
در گذشته هم دفاع ميكرده است اما آن زمان درگير مسائل اجرايي و اداره كشور بود و امروز صرفا در مقام نظريهپردازي است. او انحرافات احتمالي را كه از ناحيه برخي صاحب منصبان و مسوولان مطرح ميشود به چالش كشيده است. انديشه هاشمي همزاد نظريه نظام اسلامي است.
اين جمله امام در مورد آقاي هاشمي را بايد به ياد آورد، كه فرمود «اين نهضت زنده است تا هاشمي زنده است» زنده بودن هاشمي صرفا مربوط به زندگي فيزيولوژيك او نيست. از ديدگاه و تحليل بنده بقاي نهضت به زنده بودن پيامي است كه هاشميها و مقام معظم رهبري از آن دفاع ميكنند. نظرياتي كه دلالت بر مفاد دكترين و فلسفه سياسي امام درباره حكومت ديني و اسلامي و ولايت فقيه ميكند. آن بزرگان ميتوانند مردم را از گرفتاري دو ناهنجاري افراط و تفريط تحت عنوان «محّب غال و مبغض قال» برهانند. حكومت اسلامي ازدو خطر همواره بايد پرهيز كند و هاشمي خود را وقف دفع اين خطر كرده است. هيچ مسوولي به هيچ عنوان معصوم نيست. بايد با دوستان نادان نظام كه اصالت و ارزش اين حكومت را ميخواهند زير سوال ببرند يا دخالت مردم را در سرنوشت خود ناچيز بدانند يا رايشان را تشريفاتي بدانند مبارزه شود. هاشمي در اين مقطع سني با توجه به عدم مسووليت جدي اجرايي در كشور خود را وقف دفاع از نظريه سياسي امام كرده است.
پس مقصود شما از اينكه هاشمي تغيير كرده اين است كه امروز بيشتر از مباني فكري امام دفاع ميكند؟چه تغيير ديگري داشته است؟
تحول، تغيير واجتهاد امر ممدوحي است. همه انسانها بايد تحول پيدا كنند. اولا انسانها رشد ميكنند. رفتارها و فضيلتها و تجربههايشان افزوده ميشود و تغييراتي در عملكردشان صورت ميگيرد. كسي كه دلبستگي به نظام داشته باشد و در كارش اخلاص داشته باشد، اجتهاد مستمر را استقبال ميكند.
نگاه آقاي هاشمي به اصلاحطلبان چه تغييري كرده است؟
نگاه آقاي هاشمي به اصلاحطلبان معتدل هيچگاه منفي نبوده است كه حالا مثبت شده باشد. آقاي هاشمي در گذشته هم نسبت به جريان چپ همراهي همدلانه داشت و نسبت به تندروها همواره موضع منفي داشته است.
در دوران اصلاحات هم چنين بود؟
هم در دوره اصلاحات و هم بعد از آن آقاي هاشمي ديد مثبتي به اصلاحطلبان داشت. مطمئن باشيد آقاي هاشمي فراتر از اصلاحطلب و اصولگرا است. اين دو جريان سياسي برادراني هستند كه زير سقف مشترك تنفس ميكنند اما دو نظريه دارند. اين دو نظريه فكري به يك سري مباني معتقد هستند. هاشمي هم نيت، رفتار و دلبستگياش به اصولگرايان و اصلاحطلبان به يك ميزان بوده است. اما از رفتارهاي تند و افراطي هر دو جريان نگران بوده و هميشه نقد ميكرده است. تصور نكنيد اگر نقدي از اصولگرايان كرد به اين معنا است كه اصولگرايي را زيرپا گذاشتهاند. برخي اصلاحطلبان تند كه ميگويند آقاي هاشمي براي نظريه اصولگرايي ارزشي در كشور قايل نيست اشتباه است؛ كما اينكه اگر روزي آقاي هاشمي نقدي نسبت به رفتار تند در بين اصلاحطلبان كرد به معناي ارزش قايل نشدن براي انديشه اصلاحطلبي نيست. جريان اصولگرا در كشور يك قدرت بلامنازع و فراخ براي خود فراهم كرده و در اين قدرت فراخ، اشكالات زيادي رخنه كرده كه نمونه آن دولت آقاي احمدينژاد بود، هاشمي اين زائده را نقد ميكرد. موضع آقاي هاشمي ايستادگي، نقد و مقابله با انديشه
افراطي است.
چرا آقاي هاشمي در سال 92 در كنار اصلاحطلبان قرار گرفت؟
طبيعت اعتدال هاشمي اين اتفاق را رقم زده است. وقتي آقاي هاشمي موضع مقابله با تندروي دارد و اصلاحطلبان هم همين موضع را داشتند، قهرا در كنار هم قرار ميگرفتند. طبيعي است كه روحاني، اصلاحطلبان و هاشمي در اين زاويه ديد، در كنار هم قرار ميگيرند. اگر يادتان باشد نقدهايي كه آقاي هاشمي در دولت اصلاحات مطرح ميكردند باعث ميشد كه تصويري اصولگرايانه از ايشان ترسيم شود. آقاي هاشمي درانحصارهيچ يك از دو جريان سياسي جاي نميگيرد. آقاي هاشمي در ساحل ايستاده است و زورق اصولگرايي و اصلاحطلبي روي آب است. هر يك از دو جريان سياسي زماني به آقاي هاشمي نزديك يا از او دور
ميشوند.