تلاش در جهت حل تناقضها
كاظم چليپا
نقاش
اظهارنظر در مورد وزرا، استعفا و انتخاب آنها به نظرم يك بحث تخصصي است و در اين بين به موارد ديگري هم بايد توجه داشت. اول اينكه بايد اطلاعات دقيقي در مورد استعفاي آقاي جنتي داشته باشيم. در اين بين بايد خواستههاي مجموعه وزارت ارشاد از ايشان و خواستههايي كه از بيرون اين مجموعه مطرح ميشود و حتي درخواستهاي جامعه هنري را هم در نظر بگيريم. به ظاهر اينطور به نظر ميرسد كه علت اصلي در استعفاي آقاي جنتي برگزاري كنسرتهاي موسيقي بوده است. اما دليل اين اتفاق و استعفاي ايشان هرچه باشد در مورد درستي يا نادرستي آن به خاطر اينكه در مورد چند و چون آن اطلاع زيادي نداريم نميتوانيم قضاوتي داشته باشيم.
در طول اين سالها در تمام جامعه شاهد يك تناقض بزرگ هستيم و بخشي از اين تناقضها به حيطه فرهنگ و هنر هم وارد شده و بنابراين هر وزيري در اين حوزه هميشه بايد با اين تناقضها سر و كله بزند. اين تناقضها حاصل دو نگاه سنتي و امروزي است كه نسبت به مسائل مختلف در جامعه ما وجود دارد. در اين بين در فرهنگ و هنر يك سري مسائل هم هستند كه همچنان بلاتكليف هستند. موسيقي و شكل برخورد با آن يكي از آنهاست. به عقيده من بايد قبل از هر چيز تكليف اين تناقضها را مشخص كرد. تناقضهايي كه نه تنها در حوزه موسيقي بلكه در ديگر حوزههاي هنري از سينما گرفته تا حتي برگزاري يك شب شعر هم امكان دارد خودش را نشان بدهد. ما ناگزيريم كه بپذيريم يك فرهنگ عمومي و قانوني در اين مورد وجود دارد. نسل امروز اين توانايي را دارد كه اين فرهنگ را به شكل مطلوبي بسازد و ادامه دهد. اگر قرار باشد نسبت به اين موضوعات تعريف شده در فرهنگ و هنر قضاوتي صورت بگيرد و اعمال نظر شود مساله با آمدن و رفتن وزير حل نخواهد شد و هر كس ديگري هم كه بيايد باز زير فشار خواهد بود.
اما تا آنجا كه من شاهد بودهام در حوزه تجسمي تا به حال مشكل آنچناني در مجموعه وزارت ارشاد نداشتيم. هر چند اينطور مطرح ميشود كه وزارت ارشاد به اين حوزه توجهي به اندازه ديگر بخشها نميكند اما در عمل شاهديم كه اين طور نيست. چنين توجهي نسبت مستقيمي با فضايي دارد كه بعد از حاشيهها در حوزه فرهنگ و هنر به وجود ميآيد. همين حاشيهها باعث ميشود تا به آن موضوع رسيدگي بيشتري شود كه در نهايت به توجه بيشتر وزارت ارشاد به آن حوزه خاص و مسائل مرتبط با آن تعبير ميشود. فضا و جوي كه در موسيقي شكل ميگيرد تحت هيچ شرايطي با فضاي هنرهاي تجسمي قابل مقايسه نيست. حتي در خود موسيقي هم در دورههاي مختلف فضاهاي متفاوتي تجربه شده است. شما در نظر بگيريد كه در دورانهايي آقايان شجريان، سراج و اصفهاني كنسرتهايي برگزار كردند و اين كنسرتها هيچ مساله و حاشيهاي در پي نداشت و در دورههاي ديگري اين امكان فراهم نميشد. تمام اينها موارد حساسي هستند كه بايد به آنها توجه كرد و نگاه موشكافانهاي به آنها داشت. اينكه تنها تابع يك موج باشيم و به حاشيهها بپردازيم گرهي را باز نخواهد كرد. به هر حال هر وزيري جداي از سمتي كه پذيرفته يك انسان است و با شرايط و نگاه خاص خودش به موضوعات نگاه ميكند و در اين بين چيزهاي زيادي هستند كه دست به دست هم ميدهد تا در نهايت او تصميم بگيرد فلان كار را بكند يا نه.
در مجموعهاي مثل وزارت ارشاد مشاوران يك وزير و ارتباطاتي كه او با تك تك هنرمندان ميتواند داشته باشد خيلي مهم است. اهميت اين موضوع در مواردي كه حساسيت خاصي روي بعضي از مسائل وجود دارد دو چندان ميشود. از ياد نبريم كه انقلاب ما يك انقلاب فرهنگي بود و در طول اين سالها همين نگاه فرهنگي را به مسائل ادامه داده است و به نظر ميرسد وجود حساسيتها روي بعضي از مسائل طبيعي است. با اين حساب ارتباطات، رايزنيها و مشاوران وزير ارشادي كه انتخاب ميشود خيلي مهم و تاثيرگذار است. همه اينها موجب ميشود كه او به قول معروف بتواند در آينده مسير درست را طي كند.
متاسفانه تا به حال با آقاي صالحي اميري برخوردي نداشتهام اما به نظر ميرسد كساني كه براي سمت وزارت پيشنهاد و انتخاب ميشوند افرادي هستند كه به اصطلاح آبديده و پخته شدهاند. اميدواريم كه آقاي صالحي اميري هم همين گونه باشد و بتواند مشكلات را حل كند و ارتباطاتش را با هنرمندان ادامه دهد.