گفتوگوي «اعتماد» با برگزيده جايزه افتخاري تئاتر كلن آلمان
تئاتر بايد مثل سيلي عمل كند
بابك احمدي
عليرضا كوشك جلالي به عنوان الگوي بينالمللي هنر، جايزه افتخاري تئاتر كلن در سال 2016 را دريافت كرد. اين جايزه روز پانزدهم آذرماه (پنجم دسامبر) در مراسمي در شهر كلن به اين هنرمند اهدا ميشود. كارگردان بيحاشيهاي كه در خلال همين سكوت و منش آرام، جامعه را به دقت زيرنظر ميگيرد و با وجود زندگي در ايران و آلمان بر سوژههايي دست ميگذارد كه تماشاگر هردو كشور با آثار ارتباط برقرار ميكند. او اين روزها نمايش «موسيو ابراهيم» را با ايفاي نقش اشكان خطيبي و رضا مولايي روي صحنه برده است اما پيش از سفر به ايران نمايش «من نفرت نميورزم» را كارگرداني كرد كه مورد توجه مخاطبان و منتقدان تئاتر شهر كلن قرار گرفت. دكتر عزالدين ابوالعيش در سالهاي 2010، 2011 و 2013 كانديداي جايزه صلح نوبل شد.
رنجهاي فلسطيني در نمايش هنرمند ايراني
نمايشي كه كوشك جلالي روي صحنه برد استقبال چشمگير منتقدان، جامعه تئاتري و تماشاگران را به همراه داشت. روزنامه «كلنيشه روند شاو» در اين باره نوشته است: «اشكهاي زيادي در شب اول اجرا ريخته شد. اشكهايي از سر همدردي، خشم و استيصال. اشكهايي كه در برابر پيام مافوق بشري صلح خواهانه ابوالعيش، نميشد جلويش را گرفت. با كارگرداني دقيق كوشك جلالي... بازيگر نمايش، مورگن اشترن، با چنان قدرتي به آفرينش نقش ميپردازد كه به سرعت بازيگر بودنش را فراموش ميكنيم... طراحي مينيمال صحنه بوسمن... استفاده دقيق و به جا از ويديو پروژكشن... در انتها سكوتي طولاني، سپس تشويق بيامان تماشاگران. » ژوليت كارل و فولكر ليپمن، مسوولان هنري تئاتر تيف روت كلن با ستايش از نمايش «من نفرت نميورزم» هيجان خود از تماشاي اين نمايش را اينگونه ابراز كردهاند: «هيجان مطلق!!! قطار وحشت پر از احساسي كه بايد سوارش شد! كارگرداني پرقدرت عليرضا كوشك جلالي، بازي با شكوه ميشاييل مورگن اشترن و متن پرصلابت عزالدين ابولعيش كه از نخستين لحظه نمايش ميخكوب و تا ساعتها درگيرت ميكند! تئاتري بزرگ!»
اهميت روابط ميان فردي انسانها ، دغدغههاي اصيل انساني فراموش شده در جهان معاصر مسائلي از اين دست در نظر او به حدي است كه حالا جامعه تئاتري شهر كلن – هنرمندان، منتقدان و كارشناسان- را به تكاپو واداشته تا از يك دهه ممارست كارگردان ايراني و توجهش به دغدغههاي انساني، به ويژه مسائل جامعه معاصر آلمان تقدير كنند.
كوشك جلالي در گفتوگو با خبرنگار «اعتماد» در اين باره توضيح ميدهد: «شهرهاي معتبر تئاتر آلمان مثل برلين، هامبورگ و كلن هرسال در مراسمي آثار و هنرمندان برگزيده را معرفي ميكنند. البته ابتدا معرفي كانديداها صورت ميگيرد و سپس از ميان آنها بهترينهاي يك سال گذشته تئاتر هر شهر در زمينههاي گوناگون معرفي ميشوند. انتخاب هم برعهده منتقدان و خبرنگاران تئاتر است. »
جلالي ميافزايد: «هنرمندان آلماني زيادي هستند كه آثار خود را با محوريت اختلافات فرهنگي و مسائل ناشي از مهاجرت خلق ميكنند. فقط هم بحث فرهنگي مطرح نبوده بلكه به توان كارگرداني هم توجه ميشود. قطعا كارگردان بايد از نظر هنري صاحب اعتبار باشد كه نامش براي دريافت اين جايزه مطرح شود. »
واكنش تئاتر آلمان به موضوع مهاجرت
مشكلات ناشي از مهاجرت ويژگي مهم نمايشهاي اخير كوشك جلالي است نكتهاي كه احتمالا مورد توجه خبرنگاران و جامعه تئاتري آلمان قرار گرفته است. كوشك جلالي در همين ارتباط ميگويد: «احزاب دست راستي آلمان در سالهاي اخير منتقد ورود مهاجران بودهاند و معتقدند فقط ديدگاههاي اقتصادي بر اين افراد حاكم است كه ادامه چنين روندي نابودي فرهنگ جامعه آلماني را در پي دارد. مخالفان اين ديدگاه در مقابل معتقدند مهاجران دستاوردهاي فرهنگي به همراه دارند كه موجب قوام فرهنگ كشور ميشود. هيات ژوري نمايشهاي من را به عنوان نمونهاي در همين زمينه مطرح كرده است. »
اشاره جلالي به متن هيات داوران جايزه تئاتري شهر كلن است كه در آن علاوه بر سوابق هنري و فعاليتهاي كارگردان ايراني آمده است: «علي جلالي، كارگردان و نويسنده تئاتر و شهروند ايراني تبار كلن، در بيست سال گذشته الگوي تلاش براي تبادل بينالمللي فرهنگ و هنر بوده است. او در دو قاره فرهنگي متفاوت براي پذيرش، احترام و تفاهم متقابل ميكوشد. در اين عرصه، موقعيتهاي دشوار سياسي نيز او را از تلاش باز نميدارند. او يك نمونه برجسته هموندي (در آلمان) است. »
هيات داوران جايزه افتخاري تئاتر كلن درباره كيفيت كارهاي جلالي گفته است: «او به گونهاي تحريكآميز، آشكار و پرهيجان به سراغ احساسات انساني ميرود كه در نسخههاي متناسب با رويدادهاي معاصر ميگنجند. » جلالي ميگويد همواره متنهايي را انتخاب ميكند كه بين سنتهاي تئاتر ايراني و آلماني در حركت است: «اين شانس را دارم كه از دو فرهنگ تغذيه ميشوم و همواره متنهايي را انتخاب ميكنم كه يك نگاه انتقادي به مسائل اجتماعي دارد. موسيو ابراهيم را نخستين بار در آلمان اجرا كردم و از شيوههاي ايراني مثل پردهخواني بهره گرفتم؛ همينطور تكنيك فاصلهگذاري برشت نيز در كار وجود داشت. فكر ميكنم همين رويكرد در كنار داستان نمايش استقبال تماشاگران را به همراه داشت. »
تئاتر بايد مثل سيلي عمل كند
او درباره ميزان توجه هنرمندان آلماني به موضوعهايي از اين دست بيان كرد: «يك كارگردان آلماني به نام كارين بايا نيز نمايشي براساس نمايشنامه «توفان» اثر ويليام شكسپير روي صحنه برد كه بازيگراني از 13 مليت مختلف داشت كه هريك روي صحنه به زبان مادري صحبت ميكردند. اين نمايش به بحث مهاجرت ميپرداخت. » جلالي جملهاي از يك هنرمند آلماني نقل ميكند: «تئاتر بايد مثل سيلي عمل كند و مخاطب را به خودش بياورد. شيوه من انتخاب موضوعهاي تلخ زندگي و روايت شيرين است، اما در مقاطعي از اجرا سعي ميكنم كاري كنم تماشاگر به خودش بيايد. به قولي با يك چشم بخندد و با چشم ديگر گريه كند. مثل آثار چارلي چاپلين. »
سياستهاي جنگطلبانه غرب و
ژست انساندوستانه
ماجراي عزالدين ابوالعيش يك درد از هزاران مهاجراني است كه در سالهاي اخير گريبانِ ساكنان خاورميانه را گرفته و اروپاييان نيز از حواشياش در امان نماندهاند. كوشك جلالي نيز ديدگاه واقعبينانهاي دارد: «دلايل مهاجرتها سياستهاي جنگ طلبانه غرب است. شما وقتي به آمار فروش اسلحه آلمانيها دقت كنيد متوجه مطالب زيادي ميشويد. جالب است ژست انساندوستانه هم ميگيرند كه خب ايرادي ندارد به كشور ما مهاجرت كنند. تا زماني كه اين سياست جهاني در ارتباط با فروش اسلحه و تقويت گروههاي تروريستي را شاهد هستيم مسائل مرتبط با مهاجرت سامان نمييابد. چون اين مردم مثل بسياري ديگر خواستار آرامش، امنيت و آينده بهتر براي فرزندانشان هستند. »
كارگردان نمايش «خداي كشتار» ميافزايد: حالا عنوان ميشود خيلي از اينها پناهنده اقتصادي هستند. اگر همين هم باشد بايد ديد نتيجه چه سياستي است؟ متاسفانه اقداماتي كه صورت ميگيرد راهحل بدبختي كره زمين نيست و روز به روز شاهد هستيم انسانها بيشتر مجبور به فرار از كشورهايشان ميشوند. »
جلالي كه بارها از سوي جامعه تئاتري شهر كلن مورد تقدير قرار گرفته، اظهاري اميدواري كرد كه «فرصتي پيش بيايد نمايش من نفرت نميورزم در تهران به صحنه برود. » چون نتيجه اجراي اين نمايش در آلمان را بسيار رضايتبخش ميداند. او ميگويد: «اتفاق عجيبي در آلمان رخ داد و 10 دقيقه پاياني تمام تماشاگران مثل مجلس روضه اشك ميريختند! اما مخاطب هنگام تماشا و در لحظههايي از خنده رودهبر ميشد. »
گلايه كارگردان بيحاشيه از مميزي
اين هنرمند اما گلايههايي هم دارد. گلايههايي كه بيشتر جريان نظارت و ارزشيابي را هدف ميگيرد. تجربه نشان داده كوشك جلالي در دوران فعاليت خود همواره در قبال ماجراي نظارت از خود انعطاف نشان داده و اهل حاشيهسازي نبوده است. اما ظاهرا اينبار دل پري دارد. او ميگويد: «گرچه علاقهمند به اجرا هستم ولي در ارتباط با كاري كه الان در تهران روي صحنه دارم – موسيو ابراهيم- ميبينم فشار مميزي بيش از گذشته شده است. چون قديم هم اين نمايش را اجرا كرده بودم ولي نسبت به امروز تجربه متفاوتي داشتم. »
او با تاكيد براينكه «مسائلي از اين دست هنرمند را آزار ميدهد» بيان ميكند: «دو صفحه اصلاحيه براي ما نوشته شد كه تلاش كرديم با حفظ هسته اصلي داستان در نهايت كار را به صحنه ببريم. اين ماجرا انرژي زيادي از گروه گرفت. به همين دليل در اين فكر بوديم با توجه به مسائل ايجاد شده و تغييرات اصلا بايد نمايش را اجرا كنيم يا نه. »