حميدرضا ترقي در گفتوگو با «اعتماد»:
استراتژي انتخاباتي اصولگرايان مشخص نشده است
مريم وحيديان
سناريوي انتخابات رياستجمهوري 96 امروز بيش از هر چيزي در انتظار حركت مهره اصولگرايان است اما حميدرضا ترقي، عضو شوراي مركزي حزب موتلفه حاضر نيست تحليلي از سناريوي انتخابات ارايه دهد چرا كه معتقد است از اين طريق اسرار پشت پرده شان بازگو ميشود. به گفته ترقي استراتژي انتخاباتي اصولگرايان مشخص نشده است.
از زبان آقاي سبحاني نيا اعلام شده كه آقاي قاليباف براي حضور در صحنه انتخابات براي اصولگرايان شرط گذاشته كه در صورت اجماع كامل اصولگرايان بر كانديداتورياش به صحنه ميآيد. شما فكر ميكنيد اين شرط آقاي قاليباف از سوي اصولگرايان پذيرفته ميشود؟
هنوز اصولگرايان به مصداق نرسيدهاند كه درباره شرط و شروط و اين نوع مسائل بحثي داشته باشند.
روند وحدت و اجماع اصولگرايان چطور پيش ميرود؟
روند رسيدن به وحدت در حال پيشرفت است. اينكه به چه جمعبندياي برسند نيازمند گذر زمان است. ليكن روند همگرايي و هماهنگي آنها به خوبي پيش ميرود. بحثهاي جدي در اين مورد در حال پيگيري است. محوريت كار وحدت اصولگرايان نيز با جامعه روحانيت مبارز است.
آيا جلساتي با تشكلهاي مختلف از سوي جامعه روحانيت مبارز گذاشته شده است؟ آيا جامعه روحانيت با نماينده همه تشكلها جلسه مشترك براي رسيدن به وحدت تشكيل داده است يا تلاش ميكند يك به يك با تشكلها جلسه بگذارد و آنها را براي حضور در ائتلاف راضي كند؟
اين مسائل چون حالت چراغ خاموش دارد اگر هم قرار باشد صحبتي در اين زمينه شود سخنگوي جامعه روحانيت بايد توضيح دهد.
آيا اصولگرايان كانديدايي دارند كه روي آن اجماع صورت بگيرد؟
بله. اصولگرايان قطعا كانديدا براي معرفي در انتخابات رياستجمهوري سال 96 دارند.
احتمال كانديداتوري آقايان حدادعادل، جليلي و قاليباف را چقدر ميدانيد؟
هنوز روي مصاديق بحثي انجام نشده است كه بتوان راجع به فردي اظهارنظر كرد.
شما كه از اوضاع اردوگاه اصولگرايي با خبر هستيد آيا ميبينيد كه افرادي خودشان را براي انتخابات در كنار زمين گرم كنند و به نظر برسد كه آمادگي براي حضور در انتخابات داشته باشند؟
در همين حدي كه در خبرها مطرح ميشود و در حد گمانهزنيهاست، اطلاع دارم.
موتلفه، ايثارگران و رهپويان اعلام كردهاند كه قرار است كانديداي مستقل ارايه كنند. اين مساله به ضرر اصولگرايان خواهد بود؟
شما سعي ميكنيد به زور حرف بكشيد.
سوال ميپرسم. حرفي را تحميل نميكنم.
شما ميخواهيد همان چيزي را كه مايليد از حرفها نتيجه بگيريد.
اين مساله كه برخي تشكلها اعلام كردهاند كه ميخواهند كانديداي حزبي معرفي كنند، آيا با روند وحدت اصولگرايي در تضاد خواهد بود يا خير؟
هنوز ائتلافي در اردوگاه اصولگرايي صورت نگرفته كه اين اقدامات مغايرتي با سياستهاي ائتلاف داشته باشد. ضمنا هنوز استراتژي اصولگرايان مشخص نشده كه آيا با يك نامزد ميخواهند به صحنه بيايند يا چند نامزد. بنابراين وقتي اين مساله قابل ارزيابي است كه اصولگريان ائتلافشان شكل گرفته و قرار باشد نامزد واحدي معرفي شود. هنوز تكليف استراتژي اصولگرايان براي نحوه ورود به انتخابات مشخص نشده است. وقتي استراتژي معلوم باشد ميتوان تحليل كرد كه آيا معرفي نامزدهاي حزبي خلاف ائتلاف است يا خير. ضمن اينكه هميشه همينطور بوده كه قبل از اينكه ائتلاف صورت بگيرد تشكلهاي مختلف پيشنهادات خودشان را مشخص ميكردند و به ائتلاف اعلام ميكردند. ائتلاف نيز موارد پيشنهادي را بررسي ميكرده و تصميم نهايي را ميگرفته است. الان معرفي نامزدهاي حزبي در راستاي همان ائتلاف و وحدت مشروط بر اينكه تصميمگيري آينده مشخص شود كه آيا با يك نامزد در انتخابات حاضر شوند يا چند نامزد.
اين احتمال وجود دارد كه اصولگرايان با چند نامزد در انتخابات حاضر شوند؟
اين هم يك احتمال است. به هر حال اين نوع احتمالات در گذشته هم وجود داشته است و بايد ديد در شرايط كنوني كدام گزينه مورد تصويب نهايي قرار ميگيرد.
با چند نامزد در انتخابات حاضر شدن براي اصولگرايان ميتواند سودمند باشد؟ اگر با يك نامزد در انتخابات حاضر شوند چه اتفاقي ميافتد و چه سودي براي اصولگرايان ميتواند داشته باشد؟
ديگر وارد اين مسائل پشت پرده نميشوم.
تحليلتان از دو راه موجود پيشپاي اصولگرايان چيست؟
اين مساله تصميم جمعي است. پشت هريك از تصميمات جمعي نيز يك تحليلي نهفته است. هنوز هيچ يك از اين فرضيهها به تصميم نرسيده است.
نقاط مثبت و منفي اين دو راهكار چه ميتواند باشد؟
بالاخره اين تحليلها جزو اسرار پروژه است. استراتژياي كه يك جناح پشت پرده براي ورود به انتخابات تعيين ميكند، اعلام نميشود.
به عنوان يك فعال سياسي اصولگرا چه توصيهاي به همفكرانتان داريد؟
توصيهاي ندارم. معلوم نيست كدام يك از اين فرضيات مورد قبول همه قرار بگيرد. اينكه با يك كانديدا وارد صحنه انتخابات شوند يا چند كانديدا.
حدود شش ماه مانده به انتخابات آيا اصولگرايان بايد براي معرفي نامزد يا نامزدهاي انتخاباتي خود عجله كنند يا خير؟
طبق زمانبندي تا دي ماه زمان ديري نيست كه اين تصميم نهايي شود. از دي ماه فرصت كافي براي زمينهسازي ورود نامزدها در انتخابات وجود دارد.
يعني معتقديد بايد تا دي ماه كانديدا يا كانديداهاي اصولگرايان معرفي شوند؟
بله. تا دي ماه بايد نامزد اصولگرايان نهايي شود.
از نظر زمانبندي آيا اصولگرايان نسبت به رقيب خودشان عقب هستند؟
اصولا دور دوم هر دولتي همين شرايط را هميشه داشته است. رييسجمهوري كه سر كار است بهطور طبيعي جلوتر از رقباي خود است و امكانات بيشتري هم براي فعاليتهاي تبليغي دارد. بقيه نامزدها بايد طبق قانون در همان مقطع زماني فعاليتهاي تبليغاتيشان را انجام دهند اما رييسجمهوري كه در حال فعاليت و كار است هر روز و هر برنامهاي كه دارد به حساب انتخابات گذاشته ميشود. طبيعي است كه در دور دوم هر دولتي بيعدالتي در استفاده از امكانات تبليغاتي براي افراد جديد وجود دارد. در اين مساله بهطور طبيعي عدالت وجود ندارد.
تغيير نام اصولگرايي به نيروهاي انقلابي چه اثراتي بر افكار عمومي ميتواند داشته باشد؟
اين هم از مسائلي است كه فعلا جواب نميدهم.
چرا؟
اين جزو بحثهايي است كه اصولگرايان در مورد آن تصميم نگرفتهاند.
چقدر معتقديد نوسازي و بازسازي اصولگرايي ضرورت دارد؟
همه جريانهاي سياسي در كشور بايد متناسب با شرايط روز خودشان را بازسازي و نوسازي كنند. اگر جرياني در طول فعاليت سياسياش نيازي به بازسازي نميبيند از حركت سياسي مناسب در كشور عقب ميافتد. لازمه حيات و بقاي هر جرياني است كه نوسازي مستمري درون خود طراحي كند.
اين بازسازي بايد تشكيلاتي باشد يا گفتماني؟
هر دو مورد بايد صورت بگيرد. به هر حال مردم هم به لحاظ فرهنگي و هم به لحاظ ذايقهها و مطالبات و تغييرات نسلي تغيير ميكنند و بازسازي در همه عرصهها را لازم ميكنند.
اگر فرض كنيم اصولگرايان به اجماع كامل در انتخابات برسند، آيا همه مشكلات اصولگرايي از اين طريق حل خواهد شد؟
ابزارهاي لازم براي موفقيت اصولگرايان بايد فراهم شود. اينها بحثهاي درون تشكيلاتي است و بحث بيروني نيست.
نامزد اصولگرايان بايد نامزد اصلح نامقبول باشد يا صالح مقبول؟
در مورد اين مساله متناسب با شرايط آرايش سياسي انتخابات بايد تصميم گرفت. يكي از معيارهاي رسيدن به نامزد مشخص توجه به بعد محبوبيت نامزد انتخاباتي است اما معيارهاي ديگري هم بايد لحاظ شوند كه از نظر اهميت ويژه هستند. مثل اينكه اصلا ما بايد يك نفر را معرفي كنيم يا يك تيم كاري را به همراه يك نفر معرفي كنيم. اينها روشها و معيارهاي انتخابش فرق ميكند. اصلح و صالح بودن نامزد انتخاباتي در هر يك از اين موارد قابل بحث است. به هر حال برنامه فرد بسيار اهميت دارد. ما بايد جامعه را به سمتي ببريم كه به برنامه راي دهند. حتما نبايد به شخصيتهاي مشهور و كساني كه هميشه روي آنتن بودهاند براي كانديداتوري روي آوريم. اگر فردي معرفي ميشود بايد با پشتوانه و برنامه به مردم معرفي شوند. همچنين بايد پس از پيروزي پاسخگوي خواستههاي مردم باشد. نامزد انتخاباتي بايد راه برونرفت از مشكلات اقتصادي و آسيبهاي اجتماعي را در برنامههايش بيان كند و بتواند سياستهاي بر زمين مانده نظام را دنبال كند.
مهمترين مخالفان نوسازي جريان اصولگرايي چه افراد و گروههايي هستند؟
نوسازي جريان اصولگرايي مخالفي ندارد. همه به چنين ضرورتي اعتقاد دارند.
براي عملي كردن اين ضرورت چه كاري انجام شده است؟
بايد آسيبشناسي نسبت به انتخابات گذشته صورت بگيرد و در كنار آن براي بازسازي و رفع اشكالات هم راهكارهايي ارايه شود.