دولت ترامپ رفع تحريمها را ادامه ندهد، نقض فاحش برجام به حساب خواهد آمد
در حال حاضر وضعيت همكاري ما با اتحاديه اروپا در قبال مساله سوريه به چه شكل است؟
موضوع سوريه يكي از موضوعات مهم براي اتحاديه اروپاست كه شامل بحث آوارهها و تروريسم ميشود. با توجه به نزديكي جغرافيايي به اروپا اين مساله براي آنها از اهميت فوقالعادهاي برخوردار شده است. اروپاييها به ايران به چشم كشوري نگاه ميكنند كه ميتواند در حل بحران كمك كند و البته كه در حال كمك كردن هم هستيم.
در جريان سفر خانم موگريني به تهران در اين خصوص گفتوگوهاي خوبي انجام شد؛ ما در بروكسل هم اين گفتوگوها و رايزنيها را ادامه داديم. پرسشهاي بسياري در اين خصوص مطرح است: براي اتمام بحران سوريه چه كاري ميتوان انجام داد؟ اتحاديه اروپا، چه نقشي ميتواند ايفا كند؟ در خصوص آينده سوريه، بحث بازسازي مطرح است كه بعد از اتمام جنگ چه كارهايي ميتوان انجام داد؟ هر چند كه تا آن زمان فاصله زيادي داريم اما بالاخره اين موضوع مهم هست. بحث سوريه يك بحث در حال جريان بين ما و اتحاديه اروپا هست و در هر جايي كه ما با مقامهاي اتحاديه اروپا صحبت ميكنيم، طبيعتا بحث سوريه به دليل حاد بودن قضيه و به دليل بعد انساني موضوع و ابعاد متفاوت آن مانند استفاده از سلاحهاي شيميايي، بحث انساني، كمك به آوارهها و بحث سياسي همواره سوژه رايزنيهاي ما است.
يكي از دلايل تطويل بحران سوريه، اختلاف بر سر دولت آينده اين كشور بوده است. آيا در اين ارتباط بين ما و اتحاديه اروپا نزديكي صورت گرفته است؟
در مورد آينده سياسي سوريه، نظرات مختلفي مطرح ميشود. ما و اتحاديه اروپا در اين موضوع اختلاف نظر داريم و اين يك واقعيت است. اگر چه در گذشته اختلاف نظر بسيار بيشتر بوده ولي الان به نظر ميآيد كه واقعيتهاي صحنه سوريه باعث شده است كه تغييراتي در موضع بعضي از كشورها صورت بگيرد و اي كاش اين تغييرات زودتر صورت ميگرفت. پنج سال است كه ايران ميگويد با مساله سوريه و مذاكرات آن نبايد با پيششرط برخورد شود. اين پيششرط را سالها برخي از كشورها، به شكل بسيار پررنگ و قوي مطرح ميكردند. به مرور زمان وضعيت به جايي رسيد كه يا اين پيش شرط از سوي برخي كاملا از بين رفته يا اينكه برخي كشورها ممكن است ادعاهايي سبكتر داشته باشند.
چه كسي پاسخگوي اين تخريبها و خونريزيهايي است كه در اين پنج سال در سوريه رخ داد و هنوز هم ادامه دارد؟ به هرحال اكنون شرايط فراهمتر است اگر چه پيچيدگيهاي خاص خود را دارد. حضور تروريستها و اينكه چه كسي تروريست است و چه كسي تروريست نيست موضوعات دقيقي هستند و بايد مشخص شوند.
چند روز پس از انتخابات امريكا و مشخص شدن نتيجه، وزراي امور خارجه اتحاديه اروپا در بياينهاي حمايت قاطع خود از توافق هستهاي با ايران را اعلام كردند. معناي اين بيانيه در فضاي نگراني از رفتار رييسجمهور آتي امريكا با برجام براي ايران چيست؟ ميتوان آن را به پيام اروپا به امريكا تعبير كرد؟
زماني كه انتخابات انجام شد، خانم موگريني صحبتي در اين خصوص داشت. اين بيانيه هم در ادامه همان خط است. از ديد اروپاييها و از ديد ما برجام يك سند بينالمللي است يعني سندي است كه فقط بين دو كشور توافق نشده است بلكه هفت كشور به علاوه نماينده اتحاديه اروپا در خصوص آن به توافق و اجماع نظر رسيدهاند. برجام در شوراي امنيت تصويب شده و در حقيقت يك وزن بينالمللي پيدا كرده است. با توجه به چنين فضايي يكنفر نميتواند به نمايندگي از يك كشور بگويد كه برجام را دوست ندارد يا بگويد كه ميخواهد اين پرونده را دوباره باز كند و مورد مذاكره مجدد قرار دهد. هيچ كدام از اين مواضع به هيچوجه قابل قبول نيست. در اين فاصله زماني هم اتحاديه اروپا و هم روسيه، چنين موضعي اتخاذ كردهاند و باراك اوباما، رييسجمهور كنوني امريكا نيز همين موضع را تكرار كرد. تمامي اين مسائل به خودي خود نشان ميدهد كساني كه درگير كار مذاكرات بودند ميدانند اين سند، بالاخره سندي است كه داراي وزن بينالمللي است. بيانيهاي كه اخيرا اتحاديه اروپا صادر كرد نشان ميدهد كه اروپاييها خيلي محكم مخالفت خود را با نقض برجام يا زير پا گذاشتن آن اعلام كردهاند و تاكيد دارند كه همهچيز بايد بر اساس آنچه قبلا توافق شده و به اجماع رسيده جلو برود و اين موضعي است كه مورد استقبال ما هم قرار گرفته است.
آيا با اين رويكرد ميتوانيم بگوييم با توجه به اينكه ما در يك سال گذشته به برجام پايبند هم بودهايم، نگرانيها نسبت به نقض برجام از سوي ساير بازيگران كمكم كاهش پيدا ميكند. به بيان ديگر تا چه ميزان ميتوانيم روي حمايتهاي اتحاديه اروپا از برجام در سايه مخالفتهاي رييسجمهور جديد امريكا حساب باز كنيم؟
زماني كه سه كشور اروپايي به علاوه نماينده ويژه اتحاديه اروپا كه در مذاكرات هستهاي دخيل بودهاند، چنين بيانيهاي صادر ميكنند ميتوانيم بگوييم كه اين بيانيه وزن خودش را دارد. ولي اينكه در آينده چه خواهد شد، قابل پيش بيني نيست. از ديد ما، اين سند، سندي است كه نه قابل مذاكره مجدد است و نه قابل زيرپاگذاشته شدن. اگر فردي يا كشوري بخواهد با برجام به اين شكل برخورد كند ما هم روشهاي خودمان براي مقابله را داريم. رهبر معظم انقلاب هم نظرشان را خيلي صريح در اين قضيه عنوان كردند.
در خصوص تاسيس دفتر اتحاديه اروپا در ايران حاشيههايي درست شده است. برخي از منتقدان ميگويند، با توجه به اينكه هر كشور اروپايي در ايران داراي سفارتخانه است چه لزومي دارد كه در ايران دفتر اتحاديه اروپا ايجاد شود. كاركرد دفتر اتحاديه اروپا در كشورها چيست؟
اتحاديه اروپا داراي چند ارگان مهم است. قسمتي كه بخش اجرايي آن را انجام ميدهد، كميسيون اروپايي است. اين كميسيون در حقيقت مانند وزارتخانههاي مختلف است كه در كشورها وجود دارد. مثلا اين كميسيون اروپا، يك كميسيونر به نام كميسيونر حمل و نقل دارد كه مانند وزير حمل و نقل يك كشور است. يك كميسيونر در ارتباط با محيط زيست دارد كه مانند وزير محيط زيست كشورهاست.
اين كميسيون اروپا براي 28 كشور سياستگذاري ميكند. يعني ميگويد مثلا سياستهاي محيطزيستي مجموعه اين 28 كشور چه بايد باشد. رسيدن به سياست نهايي و اعلام آن در هر حوزه فرآيند خاص خودش را دارد. كشورهايي كه روابط دو جانبه با كشورهاي اتحاديه اروپا دارند، مثلا يك كشور آسيايي با يك كشور اروپايي ميخواهد در زمينهاي توافقي را به امضا برساند؛ آن توافقي كه ميخواهد امضا شود، خود به خود بايد در چارچوب سياستي باشد كه آن كميسيون ذيربط اروپايي، كه در دل اتحاديه اروپا قرار دارد، تاييد ميكند. يعني فلان كشور عضو اتحاديه اروپا نميتواند بگويد كه ميخواهد بر اساس تصميم ملي خودش با يك كشور غير اروپايي به طور مثال يك توافقنامه تجاري يا محيط زيستي امضا كند بلكه بايد در چارچوب سياستگذارياي كه كميسيون اروپا انجام داده عمل كند. پس نقش كميسيون اروپايي در اينجا مشخص ميشود. اروپاييها از اين طريق تلاش ميكنند كه در زمينههاي مختلف به يك سياست واحد برسند.
پارلمان اروپا هم ركن مهم ديگر اتحاديه اروپا است. پارلمان اروپا مستقل است و نظرات آن لزوما نظرات كميسيون نيست. بودجهاي كه توسط پارلمان تصويب ميشود، و اختصاص به يك موضوع خاص دارد، ميتواند مورد توجه و استفاده كشورهاي مختلف هم قرار بگيرد. مثلا ما با كميسيونر انرژي اتحاديه اروپا در سفري كه چند وقت پيش آقاي دكتر صالحي به بروكسل داشتند به تفاهم رسيديم كه در برخي از پروژههاي ايران در موضوع هستهاي از بودجهاي كه به همكاريهاي بينالمللي اتحاديه اروپا اختصاص پيدا كرده استفاده كنيم. يعني يك مبلغي براي اين كار اختصاص پيدا كرده است. اين مبلغ در بودجه كميسيون كه توسط پارلمان تاييد شده آمده است. يا در زمينه همكاريهاي دانشگاهي، در گفتوگوهايي كه با كميسيونر مربوطه داشتيم پروژههايي را تعريف كردهايم يا در زمينه تحقيقات براي همكاري بينالمللي بودجههاي خاصي تصويب شده است كه قابل بهرهبرداري توسط كشورها است.
بنابراين با اين توضيحات ما براي شركت در بسياري از پروژههاي تحقيقاتي - دانشگاهي يا استفاده از بودجههاي مصوب به كار با اتحاديه اروپا در همان سطح و شايد بيشتر از كار با تكتك كشورهاي اروپايي نيازمند هستيم؟
ما ميخواهيم هم با اتحاديه اروپا كار كنيم و هم با تكتك كشورهاي اروپايي. الان اتحاديه اروپا در حدود 140 كشور دفتر دارد و اين دفاتر فقط كارهاي در ارتباط با اتحاديه اروپا را پيگيري ميكنند و نه كارهايي كه مربوط به كشورهاي عضو باشد. يعني كار اتحاديه با كار اين 28 كشور و سفارتخانههاي آنها در داخل كشورها متفاوت است. بعد از برجام كه ارتباطات و رفت و آمدها با اروپا زياد شد، اروپاييها درخواست كردند كه براي پيگيري كارهاي اتحاديه در ايران كه متنوع شده است دفتر اتحاديه در تهران افتتاح شود.
اگر دفتري وجود نداشته باشد اتحاديه اروپا كار خود را چگونه پيش ميبرد؟
در مكانهايي كه دفتر ندارند رييس دورهاي اتحاديه اروپا ميآيد و كارهايي را كه اتحاديه اروپا دارد، با كشور ميزبان انجام ميدهد. در اتحاديه اروپا، رياست هر شش ماه يكبار به صورت چرخشي تغيير ميكند. در ايران كه هنوز دفتر ندارند سفير كشوري كه رياست دورهاي اتحاديه اروپا را برعهده دارد، هر كاري را كه اتحاديه اروپا ممكن است با وزارت خارجه، وزارت صنعت، يا هر جاي ديگري داشته باشد از طرف مجموعه اتحاديه اروپا انجام ميدهد. به گفته آنها زماني كه كارشان كم بود، سفير دورهاي اتحاديه در تهران از طرف اتحاديه اروپا ميتوانست اين كار را انجام دهد اما الان وقت نميكند. مثلا ميگويند هياتي كه از بروكسل به ايران ميآيد و صرفا كارهاي اتحاديه را پيگيري ميكند تشريفات و كارهاي ديگري لازم دارد و ما بايد يك تشكيلاتي را در ايران داشته باشيم كه بتواند اين كارها را راه بيندازد.
پروسه تصميمگيري در ايران براي صدور مجوز دفتر چگونه است؟
تاسيس نمايندگي يك كشور خارجي در كشور ما، فرآيند خاص خودش را دارد. اين كار داراي ابعاد حقوقي، سياسي و شامل جنبههاي مختلف ديگري هم ميشود كه اروپاييها بايد آن را در نظر بگيرند و اين يك پروسه زمانبر خواهد بود. اينكه امروز درخواست تاسيس دفتر را بدهند و فردا مجوز آن را صادر كنيم، ممكن نيست. بر اساس قوانين، هر زماني كه اين مراحل طي شد و به مرحله نهايي خود رسيد، ما اعلام ميكنيم كه اين كار به اتمام رسيده است و هنوز هم نميتوانيم پيشبيني كنيم كه اين اتفاق چه موقع پيش خواهد آمد.
آيا در سطح كلان مخالفتي با آن وجود دارد يا خير؟
اين پروسه بايد مسير خودش را طي كند و وقتي كه مسيرآن به انتها رسيد ما به آنها خبر خواهيم داد.
كابينهاي كه به نظر ميرسد توسط آقاي ترامپ در حال طراحي باشد كابينهاي ضدايراني و شايد بهتر باشد بگوييم ضدهرگونه تعامل با ايران است و به نظر ميرسد كه حاضر نيست مانند دولت اوباما واقعيتهاي موجود در صحنه در خصوص جايگاه ايران را بپذيرد. اگر امريكا به هر شكلي و هر قسمي اعم از نقض تعهدهاي برجامي، عمل نكردن به روح توافق هستهاي، تشديد تحريمهاي اوليه، حيات برجام را زيرسوال ببرد آيا ما با مجموع كشورهاي روسيه، چين، سه كشور اروپايي و اتحاديه اروپا قادر به تداوم اجراي برجام خواهيم بود يا خير؟
ليست تحريمهايي كه بر اساس برجام برداشته ميشوند مشخص است. به غير از تحريمهاي شوراي امنيت و اتحاديه اروپا در خصوص موضوع هستهاي، تحريمهاي ثانويه امريكا نيز مطرح است كه بر اساس برجام، امريكا موظف است آنها را رفع كند؛ چه تحريمهايي كه در چارچوب دستورات اجرايي رييسجمهور است و چه تحريمهايي كه مصوبه كنگره را دارد. بر اساس برجام و قطعنامه 2231 شوراي امنيت، دولت بعدي امريكا موظف به ادامه رفع اين تحريمهاست و چنانچه به اين تعهد خود عمل نكند نقض فاحش برجام محسوب ميشود كه اين موضوع بايد در كميته نظارت بررسي و تصميمگيري شود. البته مكانيسم پيشبيني شده در برجام نيز روشن است. اگر امريكا اين نقض فاحش را مرتكب شود در حقيقت در برابر مردم دنيا، آن كشور مسوول عدم اجراي برجام شناخته خواهد شد و پاسخ ما هم به اين موضوع كه در بالاترين سطح نظام مطرح شده است، اجراي كامل تعهدات توسط همه اعضاي برجام، تداوم آن را تضمين ميكند و اگر يك عضو برجام از زير بار اجراي تعهدات خود شانه خالي كند اجراي تعهدات توسط بقيه اعضا بيمعني خواهد بود.
برخي در داخل ايران اعتقاد دارند كه ايران در روزهاي پسابرجام آنچنان كه بايد و شايد از فوايد اجراي آن بهرهمند نشده است. به استثناي امريكا آيا واقعا وضعيت رابطه تجاري ما با اروپا به عنوان نمونه فقط روي كاغذ و قراردادهاي نوشتاري تغيير كرده يا در عمل هم تغييري رخ داده است؟
بعد از روز اجرا، انتظار همه اين بود كه مشكلات اقتصادي مرتبط با تحريم به سرعت رفع ميشود. شايد با اين انتظار در آن مقطع بايد به نحو ديگري برخورد ميشد. ببينيد سالها طول كشيد كه در زمان تحريم، غربيها فضاي منفي در ارتباط با كار تجاري با ايران را بسازند. حالا نميشود انتظار داشت كه يك شبه اين فضاي منفي شكسته شده و با رفع تحريمها كار تجاري با ايران به سرعت روان شود. حالا شما بدعهدي امريكا را نيز به اين موضوع اضافه كنيد كه كار را پيچيدهتر كرده است. در ارتباط با رابطه تجاري با اروپا بايد بگويم كه با رفع تحريمها وضعيت اين روابط فرق كرده و با گذشته قابل مقايسه نيست. علاوه بر آغاز مجدد صادرات نفت به اروپا، قراردادهاي تجاري كه طي يك سال گذشته با اروپا منعقد شده در حال انجام است و كارها به پيش ميرود اگرچه موضوع بانكهاي بزرگ اروپايي به دلايلي كه قبلا عرض كردم هنوز حل نشده است كه اميدواريم آن هم به مرور زمان حل شود.