مجتهد با متانت
سيدكاظم اكرمي
آشنايي من با آيتالله موسوياردبيلي به قبل از پيروزي انقلاب اسلامي باز ميگردد. روزي در خدمت شهيد استاد مرتضي مطهري بودم كه ايشان گفتند ميخواهيم به نزد آيتالله موسوياردبيلي برويم. از من پرسيدند كه آيا ايشان را ميشناسيد كه من گفتم نه. به همراه آيتالله مطهري سوار بر موتور شديم و به منزل ايشان رفتيم. در آن جلسه بود كه ايشان را فردي با متانت، متفكر و با اخلاقي پسنديده يافتم. بعد از انقلاب اما اين آشنايي ما در مجلس خبرگان تداوم پيدا كرد. در آن مدتي كه افتخار حضور در كنار آيتالله موسوياردبيلي را داشتم، اظهارنظرات مختلف در خصوص موارد متعددي از ايشان ديدم و شنيدم. اظهاراتي كاملا مستدل كه نشان از فقاهت و اجتهاد ايشان داشت. آيتالله موسوياردبيلي نوعا رفتاري با آرامش داشتند و هيچگاه اهل تندي و خشونت نبودند. يادم ميآيد كه يك بار در حال گفتوگو با دو نفر بودم كه پس از پايان صحبتها ايشان مرا صدا زدند و فرمودند اينها كه بودند؟ پاسخ دادم كه اين دو از مجاهديني بودند كه در دوران زندان با آنان آشنا شدم كه برخورد ايشان در برابر پاسخ من بسيار با متانت بود. از ديگر خصوصياتي كه ميتوان در وصف آيتالله موسوياردبيلي از آن ياد كرد، دوران حضور او در شوراي عالي قضايي بود. يادم ميآيد كه در زمان تصدي بر وزارت آموزش و پرورش خدمت ايشان رسيديم و مسائلي كه بين معلمان و دانشآموزان وجود داشت را با ايشان در ميان گذاشتيم و خواستيم كه اگر نابجا از معلمي شكايتي صورت گرفت، به گونهاي حل و فصل شود. ايشان هم قول مساعد دادند تا بتوانند ما را در اين مشكل ياري كنند. پس از عزيمت آيتالله موسوياردبيلي به قم و استقرار در اين شهر هم همواره ارتباط خود را با ايشان حفظ كردم و بارها خدمت ايشان رسيدم. آيتالله موسوي همواره در زمينه مشكلات سياسي و اجتماعي با اخلاق، تدبير و استدلال مباحثي را مطرح ميكردند. ايشان به راستي يكي از وزنههاي بزرگ انقلاب بودند. روحشان قرين رحمت الهي.