• ۱۴۰۳ شنبه ۱۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3717 -
  • ۱۳۹۵ چهارشنبه ۲۲ دي

اينجا حرم امام؛ به وقت وداع

رضوانه رضايي‌پور| با لبخندي بر قاب عكس نشسته، بدرودش گفتند و تا ضريح مطهر، تشييع‌اش كردند. مردماني كه براي بدرقه آيت‌الله سنگ‌تمام گذاشتند و مدت‌ها انتظار ورودش را كشيدند، ساعت كه به 13 مي‌رسد، ديگر بايد رفتنش را مي‌پذيرفتند. حرم مطهر امام، از صبحگاه ديروز جاي سوزن انداختن نبود. مردماني كه از گوشه و كنار ايران خود را به آنجا رساندند تا آيت‌الله را به خانه ابدي بدرقه سازند، چه خوب رسم تجليل از او را به جاي آوردند. رسمي كه اين سال‌ها جايش را، به جفا و بي‌وفايي داده بود، آيت‌الله را همچون گذشته به آغوش ملت رساند. آنها فريادهاي يا «حسين» را سر مي‌دادند و لحظه به لحظه زمان وداع با يار امام را به خود نزديك‌تر مي‌ديدند. كم‌كم كه به جمعيت مقامات و مسوولان كشوري و لشگري در جمع ميهمانان حرم اضافه ‌شد، مي‌شد فهميد كه پيكر آيت‌الله تنها چند قدم ديگر براي همسايگي با امام فاصله دارد. آيت‌الله موسوي‌بجنوردي نخستين چهره‌‌اي بود كه براي حضور در اين مراسم وارد حرم شد. خانواده هاشمي نيز به همراه نوادگان امام خميني(ره) يكي پس از ديگري وارد مي‌شدند تا زمان هرچه بيشتر براي وداع تنگ‌تر شود.  در اين هنگام درهايي كه هميشه به روي خندان هاشمي باز مي‌شدند پس از 27 سال به روي تابوت او باز شدند. آيت‌الله هاشمي از روبه‌روي ضريح امام با مارش نظامي روي دستان دوستداران و وفاداران سال‌هاي دور و نزديك خود به سمت مرقد مراد خود مي‌رود. صحن امام يكپارچه نگران تابوتي است كه از جلوي جمعيتي بي‌شمار طي مسير مي‌كند تا آيت‌الله را به دست خاك بسپارد و چه نيك مجري مراسم خطاب به آيت‌الله مي‌گفت: «بدرودت نمي‌گوييم، مگر امام نگفته است هاشمي زنده است چون نهضت زنده است؟ پس چگونه مي‌توان تو را زنده ندانيم؟». اما درهاي ضريح كه باز مي‌شوند، خاندان هاشمي كه وارد آن مي‌شوند، علي لاريجاني، محمدجواد ظريف، اسحاق جهانگيري، حسن قاضي‌زاده هاشمي، آيت‌الله امجد، آيت‌الله امامي‌كاشاني، آيت‌الله مقتدايي، علي‌اكبر صالحي، محمدرضا عارف، حسين فريدون، مرتضي بانك و حجت‌الاسلام سيدمحمود دعايي كه در برابر ضريح ايستاده به تماشا مي‌ايستند، لحظه خداحافظي چه تلخ رقم مي‌خورد. اين آخرين ديدار با يار امام با چشماني گريان در صفوف به هم تنيده دوستدارانش است. سياستمدار 82ساله، با همه نقش‌آفريني‌هاي پيش و پس از انقلاب و با خاطراتي خوش در اذهان همه مردم ايران همه ما را ترك مي‌گويد و راهي ضريح مي‌شود؛ جايي كه خانواده چندنفره هاشمي انتظار به جاي آوردن مراسم خداحافظي را مي‌كشند. هاشمي اما براي ترك دنيا آخرين حرف‌هاي همسر خود را به گوش دارد. عفت مرعشي كه به راستي نماد جمله «پشت هر مرد موفقي يك زن موفق قرار دارد»، است؛ آخرين سخن خود بر پيكر بي‌جان آيت‌الله را اينگونه ادا مي‌كند: «بي‌معرفت مگر قرار نبود مرا تنها نگذاري؟» تا پيكر يار ديرين امام پس از آخرين ديدار او با خانواده‌‌اش در جوار مرقد مطهر بنيانگذار جمهوري اسلامي در كنار پير و مرادش آرام بگيرد. جمعيت به سوي خانه‌هاي خود بازمي‌گردند و مراسم پايان مي‌يابد. اما آنچه پايان نمي‌گيرد ياد امام و ياران امام است. ياراني چون هاشمي كه زنده‌اند، چون نهضت زنده است.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون