محمد هاشمي:
كنارهگيري هاشمي از تريبون نماز جمعه براي پرهيز از درگيري بود
قاب تلويزيون، پوسترهاي سراسر شهرها در روزهاي پس از فوت هاشمي مملو از تصاوير، توصيفات و تحسينهايي از دوران مبارزات اين مرد در ابتداي انقلاب تا ديگر نقشهاي موثرش در طول زمامداري حكومت جمهوري اسلامي است. با اين حال آيتالله در زمان حياتش مورد نقد و البته هجمهها و تخريبهاي برخي از اين جريانهاي سياسي و تريبونهايي بود كه امروز لب به تحسين عملكردش ميگشايند. محمد هاشمي، برادر آيتالله هاشمي پيش از فوت ايشان از روزهاي تلخ تخريب آيتالله تا اثرگذاري اين شخصيت در ادوار انتخاباتي و عرصه سياستورزي يك دهه اخير در گفتوگو با ايلنا حرفهايي دارد، كه در ذيل ميخوانيد:
انقلابي مثل انقلاب ما، دوستان و دشمنان زيادي دارد؛ آيتالله هاشمي يكي از استوانههاي انقلاب هستند، ايشان از ابتداي نهضت تا به امروز حضور داشتند و جايگاهي انكارناپذير دارند و طبيعي است كه مورد هجمه قرار بگيرند و عدهاي دست به تخريب ايشان بزنند.
زماني مطرح كردند ايشان خاكريز اول است و اگر ميخواهيم امام را تخريب كنيم ابتدا بايد هاشمي را مورد حمله قرار دهيم، روز ديگر هم مطرح كردند اگر ميخواهيم رهبري را مورد هجمه قرار دهيم بايد هاشمي را تخريب كنيم.
هميشه به دلايل مختلف آيتالله هاشمي مورد هجمه عدهاي بودند، متاسفانه بايد گفت كساني كه در داخل دست به تخريب ايشان ميزنند از تيپ افراد تند و فاقد اخلاق هستند عده ديگري نيز معلوم نيست از كجا تحريك شدهاند و تازگي هم ندارد تا هاشمي اين شخصيت موثر و تاثيرگذار زنده است هميشه مورد هجمه دشمنان انقلاب و نظام خواهد بود.
آيتالله هاشمي به دليل مسائل شخصي تريبون نماز جمعه را كنار نگذاشت بلكه معتقد بود جايگاه نماز جمعه مقدس است نبايد به صحنههاي درگيري و زد و خوردها تبديل شود. ايشان بنا به مصلحت نظام از حضور در نماز جمعه صرف نظر كردند و تصميم گرفتند براي حفظ جايگاه اين نماز در نظام جمهوري اسلامي ايران ديگر پشت تريبون آن قرار نگيرند. به دفعات به ايشان گفته شد كه به تريبون نماز جمعه بازگردند، بارها مردم و گروههاي مختلف هنگامي كه با ايشان ديدار داشتند اين موضوع را مطرح كردند.
تعامل جريانهاي سياسي از جمله شيوههايي است كه ميتواند آثار مثبت براي مردم و انقلاب داشته باشد. بايد در فضاي داخلي جناحهاي مختلف بتوانند با هم به بحث و تبادل نظر بپردازند و به توافق و تفاهم در راستاي منافع مردم برسند. اختلافات و درگيريها منجر به تفرقه و جدايي ميشود كه اين براي كشور ناپسند است.
اصولگرايان ميخواهند چندين گزينه در انتخابات داشته باشند تا بتوانند از امكانات مناظره استفاده كنند و در مناظرههاي انتخاباتي به قول خودشان ائتلاف كنند و ساير نامزدها به نفع يك نفر انصراف بدهند. اما اگر اصلاحطلبان چنين موضوعي را مطرح ميكنند و ميگويند در كنار روحاني گزينههاي ديگري بايد داشته باشيم به اين دليل است كه اگر بر فرض يك درصد صلاحيت روحاني تاييد نشد افراد ديگري وجود داشته باشند كه در صورت تاييد نيازي نيست در كارزار رقابت نامزد ديگري حضور داشته باشند.
بايد به ياد داشته باشيم از طرفي انتخاب گزينه ديگر در كنار روحاني باعث ريزش راي او ميشود؛ زيرا هر شخصي كه وارد ميدان رقابت ميشود براي خود ميزاني راي دارد كه ميتواند آراي نامزد اصلي را كاهش دهد. درون جناح اصلاحطلب بعضاً اگر چنين مسائلي مطرح ميشود عمدتا توسط اشخاص گفته ميشود. ما نميبينيم در شوراي اصلاحطلبان يا يكي از احزاب آن چنين مطالبي مطرح شود.
تاييد صلاحيت افراد در شوراها بر عهده شوراي نگهبان نيست و چون اين گونه است قطعا با تعدد شركتكنندگان روبهرو هستيم. يك جريان سياسي وقتي ميخواهد پيروز ميدان باشد بايد به صورت منسجم در رقابتها شركت كند. ليستي بايد به مردم ارايه شود كه در آن افراد متخصص و شناخته شده حضور داشته باشند، كساني كه جامعه از آنها شناخت دقيق داشته باشند. نكته ديگر اينكه هر استان به تعداد نيازش نماينده معرفي كند به طور مثال اگر شهري نيازمند ۵ نماينده است ۱۰ نفر را معرفي نكند كه خود اين امر باعث شكسته شدن آرا ميشود، افراد خوشنام معرفي كنند تا به پيروزي اطمينان داشته باشند.
اختيارات و مسوليتهاي يك رييسجمهور محدود به حوزه اختيارات اوست. وي براي تحقق برخي وعدههاي خود بايد با ديگر قوا وارد مذاكره شود. مسالهاي مانندي شكستن و رفع حصر در حوزه اختيارات رييسجمهوري نيست. اگر كسي براي رفع حصر وعدهاي را ميدهد به اين اميد است كه شايد در آينده بتواند با مسوولان ذي ربط به نتيجه برسد.
مگر آيتالله هاشمي ساليان سال مورد تخريب وتهمت قرار نگرفت اما ديديم رويكرد مردم به ايشان چگونه بود.
در طول چندين انتخاباتي كه برگزار شده جريان اصولگرا ضريب نفوذ بيشتر از ۲۰ درصد در جامعه ندارد. اصولگرايان بايد به خاطر داشته باشند كه به تنهايي نميتوانند موفق شوند بنابراين بايد با ساير جريانها ائتلاف كنند.
صدا و سيما در حوزههاي مختلفي فعاليت ميكند، اما آنچه مورد نقد است عملكرد اين سازمان در حوزه سياسي است، صدا و سيما ديگر مانند يك رسانه ملي عمل نميكند و تبديل شده به مخالف قوه مجريه به معني دولت، صفبندي خاصي پيدا كرده است و يك روزنامه متعلق به جريان تند اصولگراي افراطي برنامههاي سياسي آن را هدايت ميكند.