• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3721 -
  • ۱۳۹۵ دوشنبه ۲۷ دي

نگاهي به رويدادهاي خصوصي موسيقي با تمركز روي «شب‌شنبه‌ها»

مستقل ماندن دشوار است

سيامك قلي‌زاده

1- اصولا هر كنسرتي در ايران برگزار شود و از هفت‌خوان رستم عبور كند باعث خوشحالي اهالي موسيقي خواهد شد؛ فارغ از سبك و سياقش. همين كه گروهي روي صحنه مي‌رود و مخاطبي دارد باعث رونق موسيقي در جامعه خواهد شد. حال آنكه فرقي نمي‌كند كنسرت درجه 3 پاپ باشد يا درجه 1 كلاسيك، تنها رفع محدوديت و داشتن حقوق ابتدايي براي هر هنرمند (در تعريف عام) مطرح است و در ارتباط با چنين موضوعي بحث بر سليقه‌سازي يا كيفيت موسيقي نيست. در بدترين حالت هر اجرا تعدادي مخاطب و اجرا‌كننده‌ دارد كه از داشتن چنين فرصتي راضي هستند. در چنين وضعيتي اگر شرايط براي اجراي هنرمندان «مستقل» فراهم شود اين خوشحالي دو چندان مي‌شود. مستقل به معناي كسي كه تنها از روي علاقه و بدون در نظرگرفتن بازار كارش را مي‌كند. البته كه چنين هنرمنداني در بيشتر موارد در جهت مخالف با جريان اصلي و بازار حركت مي‌كنند بنابراين خود به خود اسپانسري هم ندارند. دليل هم واضح است با چنين روند بيماري كه ممكن است كنسرتي يك ساعت پيش از شروع كنسل شود كدام تهيه‌كننده يا سرمايه‌گذار دغدغه سرمايه‌گذاري روي هنرمندي را دارد كه از پيش در بازار فروش شكست خورده است.
2- مدتي است كه جدا از مهم‌ترين فستيوال موسيقي ايران يعني جشنواره موسيقي فجر، رويدادهاي خصوصي هم در حال شكل‌گيري است: هفته موسيقي تلفيقي، شب‌هاي جز، فستيوال موسيقي معاصر، شب‌هاي بارانا، فستيوال صت، تهران سشنز، شب‌شنبه‌ها و چندين نام كوچك و بزرگ ديگر. هركدام از اين رويدادها امكاني فراهم مي‌كنند تا موزيسين‌ها راحت‌تر روي صحنه بروند و كم‌ترين كمك‌شان به گروه‌ها، گرفتن مجوز اجرا و سالن اجرا است. در عمل برگزار شدن چنين فستيوال‌هايي نه‌تنها هيچ ضرري ندارد بلكه سراسر سود است. همچنين دست‌اندركاران اين كنسرت‌ها براي بليت‌فروشي راحت‌تر و رقابت با همديگر قيمت‌ بليت‌ها را در پايين‌ترين سطح ممكن حفظ مي‌كنند. راه انداختن هر كدام از اين جريان‌ها، سختي و دردسر كمي ندارد و با وجود بازدهي مالي اصولا درآمد چشمگيري هم در كار نيست. اينكه چه دلايلي باعث برگزاري اين فستيوال‌ها مي‌شود هم، هميشه جاي سوال است چراكه تقريبا هيچ كدام هدف‌گذاري و قاعده قابل دفاعي ندارند. بيشتر از هر رويكردي به نظر مي‌رسد به راه انداختن يك جريان هنري «مُد» شده است. در ايران هنر بيشتر از رنگ لباس‌ها، با مد سروكار دارد و اين موضوع به راحتي به تمام بخش‌ها سرايت مي‌كند. براي نمونه تاسيس سالن خصوصي در تئاتر مد شد و حالا تقريبا در هر كوچه و خيابان نزديك به مركز شهر يك سالن خصوصي داريم كه هيچ كدام هم استاندارد نيستند. گويا اين مد‌ها ربطي به جايگاه افراد هم ندارد و از ويژگي‌هاي خو گرفته با ايرانيان است: از مخاطب موسيقي گرفته كه بر اساس مد يك روز «آناتما» گوش مي‌دهد و روز ديگر «پالت» تا موزيسين‌ها كه يك شبه همه «تلفيقي» مي‌شوند. حالا هم مديريت يك رويداد هنري مد شده است و هركسي از هرجايي مي‌خواهد كنسرت و فستيوال برگزار كند. برخي از اين رويدادها هم به هيچ عنوان يك شبه و ناگهاني آغاز نشدند و فكر و ايده‌اي پشتش بوده اما بازهم در رويكرد و جزييات اجرا دچار ضعف‌هايي هستند. براي نمونه «شب‌هاي جز» كه يكي از معقول‌ترين رويدادها است براي دعوت از گروه‌ها كاملا انتخابي عمل مي‌كند؛ «سازباز» كه شب‌هاي جز را برگزار مي‌كند هيچ فراخواني براي دعوت از گروه‌ها منتشر نمي‌كند. با چنين رويكردي بوده كه در دو سال گذشته تنها افراد محدود و مشخصي در اين رويداد حضور داشتند. گروه‌هاي شركت‌كننده دقيقا همان‌ جزمن‌هايي هستند كه در هفته «موسيقي تلفيقي» هم اجرا مي‌كنند و در عمل موزيسين‌هاي محدودي كه در سبك جز مي‌شناسيم بازهم روي صحنه مي‌روند. هفته موسيقي تلفيقي تهران هم بسياري از گروه‌ها را كنار هم جمع مي‌كند و امكاني براي‌شان فراهم مي‌كند كه راحت‌تر و در فضاي مناسب كنسرت داشته باشند اما باز هم مانيفست يا هدف‌گذاري مشخصي ندارد. براي نمونه از اجراي موسيقي فيلم‌هاي «كريستف رضاعي» گرفته تا تريوي «امير دارابي» با كلمه تلفيقي دور هم جمع مي‌شوند و البته آثاري كه اجرا مي‌شود هم تفاوتي با ديگر اجراهاي اين هنرمندان ندارد. «فستيوال موسيقي معاصر» كه از بزرگ‌ترين اتفاقات آرتيستي در چند سال گذشته بود گروه‌هاي مختلفي را به ايران دعوت كرد و همچنين بسياري از موزيسين‌هاي مدرن ايران را معرفي كرد. با اين حال هدف اصلي آنها هم در اين فستيوال مشخص نشد و سردرگمي در اجراها مشهود بود. «شب‌هاي موسيقي بارانا» هم تركيب مورد پسند و پرفروش از گروه‌هاي جشنواره فجر را دور هم جمع كرد تا از تجربيات جشنواره بهترين استفاده را كرده باشد. چنين نقص‌هايي در تمام اين رويدادها وجود دارد و مشخص نيست چرا به رويكرد و هدف‌گذاري دقيق‌تري فكر نمي‌كنند. به هر حال هر كدام از اين رويدادها اتفاق ميمون و خوشايندي محسوب مي‌شود چرا كه سطح كيفي مناسبي دارند و به موزيسن‌ها و مخاطبان‌شان كمك مي‌كنند.
3- چندي پيش جريان تازه‌اي با نام «كج‌شنبه‌هاي حافظ» به راه افتاد كه به مرور تغييراتي در تيم اجرايي آن و البته نامش اتفاق افتاد كه در حال حاضر با نام «شب‌شنبه‌ها» برگزار مي‌شود. شروع اين رويداد، نويد يك اتفاق كاملا مستقل و هدف‌دار را مي‌داد. در سه برنامه اول «ماكان اشگواري»، «نيما رمضان» و «فرشاد فزوني» در سالن حافظ و با عنوان كج شنبه‌هاي حافظ به اجراي برنامه پرداختند. هيچ كدام از اين نام‌ها البته هنرمندان ناشناخته يا حتي مهجور مانده‌اي نيستند كه امكان اجرا نداشته باشند اما هر سه نفر، پروژه‌هاي جانبي خود را كه تا به حال اجرا نشده بود روي صحنه بردند. با تمام كم و كاستي‌ها در اين برنامه‌ها مخاطب با آثاري جديد و جسورانه روبه رو مي‌شد. بسياري از مخاطبان و طرفداران دو آتشه ماكان اشگواري از آن اجرا به‌شدت ناراضي بودند يا مخاطباني كه نيما رمضان را با گروه «كامنت» مي‌شناسند و اصولا همين موضوع آنها را به سالن كشانده بود، از ديدن و شنيدن اجرايي آرام‌تر با مايه‌هاي پررنگ الكترونيك راضي نبودند؛ اما هر حركت جديد و جسورانه‌اي كه با روند هميشگي هنرمند متفاوت است صداي عده‌اي را هم در مي‌آورد. فرشاد فزوني هم كه با گروه «كاربن» و آلبوم «من و دوست غولم» شناخته شد آثاري كاملا متفاوت، بر اساس ايجاد حس حركت در بدن مخاطب اجرا كرد و بسيار هم موفق ظاهر شد. تا اينجاي كار به نظر مي‌رسيد با رويدادي طرف هستيم كه هرچند سراغ آرتيست‌هاي شناخته شده مي‌رود و با اينكه دغدغه فروش هم دارد اما رويكرد هنري مشخصي را دنبال مي‌كند: حضور موزيسين‌هاي شناخته شده با پروژه‌هاي جديد. برنامه بعدي به تولد استاد «حسين عليزاده» اختصاص يافت و اصولا يك سورپرايز براي ايشان بود كه حضار هم همگي دعوت شده بودند. هيچ‌وقت هم كسي اعلام نكرد كه اين اتفاق خجسته در قالب كج شنبه‌هاي حافظ بود يا نه. به هر حال از آن تولد يك فايل صوتي 10 دقيقه‌اي بيرون آمد كه بداهه نوازي استاد عليزاده است و به معناي كلمه به اندازه يك دنيا ارزش دارد؛ حسين عليزاده پس از مدت‌ها تمام حسش را روي سازش آورده بود. اما اينكه چنين مراسمي چه خط و ربطي به كج‌شنبه‌ها داشت هنوز هم كسي نمي‌داند.
4- پس از آن با تغييراتي در تيم اجرايي، سري جديد اين رويداد با نام شب‌شنبه‌هاي حافظ شروع شد و با چهار برنامه ديگر ادامه پيدا كرد. ابتدا كنسرت «علي قمصري» برگزار شد كه در راستاي پروژه‌هاي جانبي و اجرا نشده بود. شب‌شنبه‌ها با اين برنامه نشان داد كه سياست كاري دوره قبل را حفظ كرده اما اجراهاي بعدي اين‌گونه ادامه پيدا نكرد. پس از آن «پيروز بشردوست» قطعات آلبومش را اجرا كرد و شايد به دليل همراه داشتن محسن شريفيان در كنسرتش فروش خوبي كرد. سپس گروهي تلفيقي و نو پا با نام «10: 10» كه اتفاقا در سبك‌شان از بهترين‌ها هستند، باز هم قطعات آلبوم‌شان را اجرا كردند. در آخرين برنامه سالن حافظ هم «ميلاد درخشاني»، در دو سانس روي صحنه رفت و قطعاتي از آلبوم افشارستان و اشارات نظر را به همراه چند قطعه منتشر نشده و بي‌كلام با سازهاي ايراني اجرا كرد. برنامه اول كاملا همسو با همان ديدگاه هنري بود يعني آرتيستي شناخته شده و حتي پرفروش با پروژه‌هاي جانبي و جديد. در دو برنامه بعدي با هنرمنداني تازه كار و كمتر شناخته شده روبه رو هستيم كه فرصتي براي اجراي آلبوم‌شان پيدا كردند. تغيير روندي كه ايجاد شد اين بود كه به جاي گروه‌هاي ديده شده كه پروژه جانبي اجرا مي‌كردند گروه‌هاي كمتر ديده شده كه قرار است آلبوم رسمي خود را اجرا كنند جايگزين شدند. نكته ديگر اينكه حتي اين گروه‌ها الزاما‌ از جريان فرعي هم نبودند. آيا گروه 10‌10:1 در جريان اصلي موسيقي نمي‌گنجند؟ شايد امروز كه گروه‌هاي تلفيقي نبض اصلي بازار را در دست دارند برگزاري كنسرت براي چنين گروهي كمك به جريان فرعي و مستقل موسيقي نيست. در آخر هم ميلاد درخشاني كه آلبوم اشارت نظرش نماد موسيقي پاپ با كيفيت و پرفروش در سال‌هاي گذشته است آيا نياز به شركت در چنين رويدادي داشت؟ حتي آثاري كه اجرا كرد هم جديد يا پروژه‌هاي جديد نبودند. تنها نكته مهم در اجراي درخشاني استفاده از گروهي جوان بود كه اجراي با‌كيفيتي داشتند و از فرصتي كه داشتند بهترين استفاده را كردند. تا همين جا روند شب‌شنبه‌ها از آنچه در ابتدا وجود داشت به اندازه كافي فاصله گرفته بود.
5. در دوره جديد اين رويداد كه ديگر در سالن حافظ برگزار نمي‌شود ضربه نهايي به رويكرد هنري اين جريان زده شد. نخستين برنامه از اين دوره به اجراي اشكان خطيبي اختصاص يافت. خطيبي پيش از اين در گروه «ترافيك» فعاليت كرده، چند تك آهنگ موفق و با كيفيت منتشر كرده، در كارهاي محمد رحمانيان آواز خوانده و در تمام اين فعاليت‌ها نشان داده كه يك شبه وارد عرصه موسيقي و خوانندگي نشده است. او در شب‌شنبه‌ها آثار گروه‌هاي بزرگ راك جهان را كاور كرد و با تمام نقص‌هايش باز هم از پس اين اجرا برآمد چرا كه گروهي تمام عيار همراهش بود. اصولا پديده كاور در همه جاي جهان وجود دارد و كار كم اهميتي هم نيست (البته كه بزرگان موسيقي در كاور كردن هم نوآوري دارند) . اما آيا شب‌شنبه‌ها با آن رويكرد جاي كاور كردن پينك فلويد و رولينگ استونز بود؟ آهنگ‌هايي كه هر گروه تازه كاري براي پيشرفت و يادگيري مي‌نوازند بدون هيچ تغيير خاصي، چگونه و چرا در اين رويداد جاي مي‌گيرد. جالب اينجاست كه حتي سايت بليت‌فروشي هم براي اين اجراي خاص تغيير مي‌كند. نكته ديگر اين است كه اعضاي بند خطيبي از بهترين‌هاي نوازندگي در استايل راك بودند و اجراي محكم و سرپايي داشتند اما چرا اعضاي «كامنت» يا «آرش سعيدي» بايد با خواننده‌اي كه هنوز نياز به آموزش دارد كار كنند؟ چرا نبايد از چند نوازنده جوان استفاده مي‌شد كه اتفاقا هم از پس اجرا بر مي‌آيند و هم به جامعه موسيقي معرفي شوند؟ همه اينها نشان مي‌دهد اوضاع موسيقي در ايران بسيار آشفته است. تركيبي از «درآمد»، «رفاقت»، «آينده نگري»، «شهرت»، «ديدگاه ترويجي»، «ديدگاه هنري» كه شايد گاهي در معناي مثبت و گاهي منفي باشند چنين اوضاع قمر در عقربي را مي‌سازد. حالا اشكان خطيبي در جشنواره فجر هم با همين پروژه حضور خواهد داشت. اجرا در اين برنامه به فاصله يك ماه از جشنواره فجر براي خطيبي هم تمرين بود و هم سابقه كاري.
6. پس از اشكان خطيبي هم «عليرضا تهراني» در شب‌شنبه‌ها به اجرا پرداخت و قطعاتي از آلبوم «مرد خواب آلود» و «در كنار ماه دودي» اجرا كرد. با اجراي عليرضا تهراني رويكرد اين رويداد به دوره پيش نزديك شد چرا كه اين اجرا نخستين كنسرت عليرضا تهراني بود و اصولا آلبوم مرد خواب آلود در طيف آلترنيتيو و مستقل جاي مي‌گيرد. همچنين او هم از گروه بسيار جوان و تازه كاري استفاده كرد، از اين منظر حركت مثبتي انجام شده است. در دو اجراي بعدي شاهد حضور همايون مجدزاده (اعضاي كهت ميان) و چند گروه راك ديگر بوديم كه تعدادي كاور كردند و تعدادي هم آهنگ‌هاي خود را نواختند. در ادامه مشخص نيست اين برنامه چه رويكردي را پيش مي‌گيرد ممكن است سراغ آرتيستي‌هاي مستقل، كمتر ديده شده و لايق برود يا اين سكه روي ديگرش را نشان دهد و بازهم هنرپيشه‌هاي ديگري كه آواز مي‌خوانند در اين برنامه قرار بگيرند. همين نامشخص بودن و احتمال حضور جريان‌هاي بي‌ربط و حتي متناقض در شب‌شنبه‌ها است كه آن را فاقد جهت‌گيري هنري مي‌كند. در نهايت هرچه تعداد چنين فستيوال‌ها و رويداد‌هايي بيشتر شود فضاي بازتري خواهيم داشت و آرتيست‌هاي بيشتري روي صحنه مي‌روند اما وقتي يك روند و رويكرد هنري مشخص وجود داشته باشند مخاطب خاص خود را هم پيدا مي‌كند، مي‌تواند تاثيرگذاري و سليقه‌سازي داشته باشد و البته كه در چنين شرايطي باز هم مي‌توان درآمد مالي مناسبي داشت.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون