گوگلپرتره
وقتي باب ديلن نقاشي ميكند
علي مطلبزاده
روزنامهنگار
در گير ودار اعلام خبر اهداي نوبل ادبيات به باب ديلن و درگيريهاي آكادمي نوبل با او به خاطر جواب دادن و ندادن به تماسها، خبر ديگري هم درباره او منتشر شد: «مجموعهاي از آثار نقاشي و مجسمههاي باب ديلن، خواننده و ترانهسرايي كه اخيرا جايزه نوبل ادبيات را از آن خود كرده، در يكي از گالريهاي شهر لندن به نمايش درميآيد.» اين خبر را گاردين منتشر كرد و در توضيحش نوشت كه گالري «هالسيون» در مركز لندن نمايشگاهي به نام «جاده هموارشده» را براي نمايش آثار نقاشي باب ديلن ترتيب داده است. باب ديلن و نقاشي؟ بله، تا آن حد كه در شرح نقاشي كردنش هم گفته «اگر ميتوانستم اين احساسات را با ترانه بيان كنم آن وقت به جاي كشيدن، ترانه مينوشتم.»
اين نمايشگاه ماحصل سفرهاي باب ديلن در امريكا و ديگر كشورها در جريان تور بيپايان كنسرتهايش در طول بيستوپنج سال بود. او در اين مدت حداقل ۲۵۰۰ كنسرت در ۸۰۸ شهر كوچك و بزرگ جهان داشت، اما در كنارش از آنچه در اين سفرها ميديد از راهآهن، آسمانخراش، پلهاي معلق، جادهها، خيابانها و متلها گرفته تا مكانهاي فراموش شده در شهرها و جادههاي دورافتاده نقاشي هم كرد.
با تمام اين احوال، خبر برگزاري نمايشگاه نقاشيهاي ديلن هم از آن دست اخباري بود كه در سايه اهداي نوبل به او نديده و نشنيده، فراموش شد. ديلن بعد از گذشت يكي دو هفته اعلام كرد كه در نخستين فرصت براي گرفتن جايزه نوبل ادبي به سوئد خواهد رفت تا غائله اهداي نوبل به او در ايران تمام شده تلقي شود و در خارج از كشور چطور؟ همان زمان گفته شد كه اين گالري انگليسي بهترين زمان را براي برگزاري نمايشگاهي از آثار باب ديلن آن هم با استفاده از امكان حضور او در كنار آثارش به عنوان بهترين تبليغ براي اين نمايش در نظر گرفته است. يعني واقعا مديران اين گالري اميدوار بودند تا ديلن در توري پس از مراسم نوبل به لندن بيايد و از اين نمايشگاه ديدن كند؟ اصلا و ابدا. اگر آنها هم چنين درخواستي داشتند ديلن كسي نبود كه به اين حضور در نمايشگاهش تن دهد. باب ديلن حتي از حضور در مراسم دريافت جايزه نوبل هم شانه خالي كرد و در عوض ترجيح داد در جريان تمام اين كشمكشها برنامه برگزاري تورش را براي سال آينده در اروپا بچيند. ديلن قرار است در اين تور در فصل بهار در ولز، انگليس، اسكاتلند و ايرلند روي صحنه برود.
نمايشگاه باب ديلن در گالري هالسيون از پنجم نوامبر سال گذشته ميلادي با نمايش مجموعهاي از طراحيها، نقاشيهاي آبرنگ، آكرليك و كارهاي فلزي او كارش را شروع كرد. اين نمايشگاه تا روز يازدهم دسامبر يعني آخرين فرصت برگزارياش براي حضور ديلن در كنار آثاري كه به نمايش گذاشته شده بود انتظار كشيد. ظاهرا «پل گرين» مدير اين گالري كه از او انتظار بيشتري داشت: «مسلما او هر جا تصميم بگيرد ميرود. نميدانيم او به گالري ما ميآيد يا نه، اما اميدواريم اين كار را بكند. او را عميقا در تمام جنبههاي اين نمايشگاه ميتوان ديد.»
اما اين نخستين نمايشگاه ديلن در طول اين سالها نبود. او سالهاست كه نقاشي و مجسمهسازي را به عنوان يكي از علايقش دنبال ميكند و آثار زيادي را هم در اين زمينه خلق كرده است، آثاري كه ديلن تا سالها آنها را حتي به نمايش هم نميگذاشت. از يك منظر برخورد ديلن با نقاشيهايش شبيه همان چيزي بود كه در ترانههايش دنبال ميكرد. او در نقاشيهاي اخيرش برخورد شخصيتري با سوژههايش داشت. صحبتهاي گرين، مدير گالري هالسيون در مورد اين آثار و شخصيت باب ديلن ميتواند بهترين توصيف در مورد او و نگاهش به مقوله نقاشي باشد: «او در يك شهر كوچك امريكا به دنيا آمد و راهش را به سمت نيويورك باز كرد. او در طول اين سالها و در تورهايش صدها كنسرت برگزار كرده است. بنابراين او تمام امريكا را ديده است. گاهي دلش خواسته كه در شهرهاي كوچك بنوازد و نواخته است. پس به معناي واقعي اين مسير توسط او طي شده است. اين عشق او به امريكا را نشان ميدهد. اين آثار نقطه نظر او نسبت به امريكا هستند و رمان «در جاده» جك كرواك در دهه ۶۰ ميلادي را تداعي ميكنند. مانند اهميت جاده و راه براي تمام امريكاييها... .»
آثار باب ديلن، علاوه بر ترسيم اين نقشه از راه، يك چشمانداز كلي از امريكا را هم به بيننده ارايه ميكند. او ترجيح داده درست مثل موسيقي به موضوعات آثارش از ديدگاه متفاوتي نگاه كند. بخشي از اين نگاه به واسطه تجربههاي مختلف ديداري است كه او در طول اين سالها از محيط اطرافش داشته است. او از همان ابتدا، در نقاشي و طراحياش به چنين تجربههايي امكان نمايش و نمود بيشتري داد. اين نقاشيها فارغ از سبك و شيوه اجرا در برگيرنده همان تصورات خلاقي هستند كه در فعاليتهاي موسيقي ديلن هم ديده ميشوند. ديلن در اين بين برخوردها و رفتارهايي كاملا نقاشانه از خود بروز ميدهد. نقاشي در سفر يكي از آنهاست. باب ديلن در حين برگزاري تورش در بين سالهاي ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۲ يك سري نقاشي خلق ميكند كه بعدها (سال ۱۹۹۴) در كتابي به نام «طراحي توخالي» (Drawn Blank) منتشر ميشوند. بيشتر اين آثار ديلن شامل چهرهها و منظرههايي با تكنيك آبرنگ و گواش ميشد كه بعدتر هم ادامه پيدا كردند. در اين نقاشيها آنچه بيش از همه به چشم ميآيد نقش و اهميتي است كه براي عنصر رنگ در نظر گرفته شده است. عجيب اينكه ديلن به راحتي از عهده به كارگيري عنصر رنگ در نقاشيهايش برآمده است. تصويرهاي هرچند ساده او پر از تناليتههاي مختلف رنگي است. ديلن با اين آثار نشان ميدهد كه در رنگشناسي چشمهاي قوياي دارد و دستكم از عهده اين موضوع كه چطور نظر مخاطب را در آثارش به خود جلب كند برآمده است. كتاب «طرحهاي توخالي» او بعدها در سال ۱۹۹۴ منتشر شد و در سال ۲۰۰۷ برخي آثار او در نمايشگاهي در آلمان در كنار آثار نقاشان بزرگ اروپا از جمله پابلو پيكاسو به نمايش درآمد. خب، چه افتخاري بالاتر از اين؟
معروفترين سري نقاشيهاي او در سالهاي 2010 و 2011 در دو نمايشگاهها انفرادي ديگر در گالري ملي دانمارك و مجموعه گالريهاي «آرتيزن» (به بهانه هفتاد سالگي ديلن) در لندن به نمايش در آمدند.
شروع ايده برگزاري نمايشگاه در گالري ملي دانمارك از پاييز سال 2008 بود، وقتي كه اين گالري با ديلن براي برپايي نمايشگاهي از آثارش صحبت كرد. ديلن قبل از پيشنهاد چنين نمايشگاهي به اين نتيجه رسيده بود كه براي هميشه آبرنگ و طراحي را كنار بگذارد. كنار هم گذاشته بود. اين نمايشگاه به تغيير مسير ديلن در راه اين كنار گذاشتن سرعت بيشتري داد. او به كار با اكريليك و نقاشي در مقياس بزرگ روي آورد. بيان بصري او هم عوض شد و حاصل همه اينها مجموعهاي شد به نام «برزيل»؛ نمايشگاهي با حدود 50 تابلو نقاشي و طراحي كه در گالري ملي دانمارك برگزار شد. در اين ميان ديلن انتخاب سوژه اين نمايشگاه را خيلي راحتتر از آنچه به نظر ميرسد انجام داده است: «به گالري ملي دانمارك رفته بودم و واقعا موزه هنري حيرتانگيزي است. وقتي از من خواستند آثاري مختص اين نمايشگاه بكشم خيلي غافلگير شدم. براي من افتخاري بود كه اين كار را انجام بدهم، البته چالشي هيجانبرانگيز هم بود. برزيل را به عنوان موضوع انتخاب كردم چون بارها به آنجا سفر كردهام و فضايش را دوست دارم.»
تابلوهاي جديد ديلن تصويري شخصي از مكانها و افرادي بودند كه او در سفرش به برزيل با آنها برخورد كرده بود. در اين تابلوها با صحنههاي روزمره از شهرهاي كشوري ديگر روبهرو ميشويم. او در اين مجموعه قدرت رنگبندياش را هم دوباره به رخ ميكشد. جدا از همه اينها، اين آثار به يك مورد خاص در مورد باب ديلن اشاره ميكنند: او قدرت خارقالعادهاي در «ديدن» دارد. رفتارهاي نقاشانه ديلن به همين موارد محدود نميشود. باب ديلن در اين سفر، شهرت موسيقايياش را كنار ميگذارد و به كمك اين رفتار زندگي روزمره را به طبيعيترين شكل آن و با دقت و حساسيت نقاشانهاي مجسم ميكند. اين پايان ماجرا نيست. او طرح اوليه اين نقاشيها را با مداد روي هر تكه كاغذي كه دم دستش بوده از يك دستمال كاغذي گرفته تا يك صفحه كاغذ اتود ميزند. كار در آتليه و روي بوم مرحله بعدي است. ديلن در اين مرحله عناصر روايي نقاشيهايش را شكل ميدهد.
و حالا آيا باز هم ميتوان چنين نظري را مطرح كرد كه نقاشيها و ترانههاي باب ديلن مكمل يكديگر هستند؟ شايد! اما در اين ميان نقاشيهاي او مزيتي ويژه نسبت به ترانههايش دارند. اين نقاشيها در دنيايي با قوانين خاص و قراردادي از سوي ديلن كشيده شدهاند. نقاشيها در مقايسه با موسيقي به عنوان پاسخي به نياز شخصي ديلن براي بيان احساساتش عمل ميكنند، اما در نهايت لذت از تجربه بصري را هم با خود به همراه ميآورند. اين چيزي است كه كار مخاطب را در مواجهه با اين آثار راحت ميكند. ديلن در اين شرايط يك نقاش به تمام معناست؛ او خوب ميبيند، انتخاب ميكند و براي شكل بيانش تصميم ميگيرد.