خاطراتي از روزهاي آخربازرگان
محمود فاضلي
نخستين بار با نام مهندس بازرگان پيش از پيروزي انقلاب اسلامي در يكي از كتابخانههاي مساجد تهران آشنا شدم. تحولات پرشتاب سالهاي نخست انقلاب را به دليل علاقه بهشكل ويژه دنبال ميكردم. سالها گذشت تا روزي يكي از دوستان نزديكم خاطرات روزهاي آخرين بازرگان در سوييس كه براي معالجه به اين كشور رفته بود را نقل ميكرد. طبق اظهارات همراه بازرگان، وي در پرواز پنج ساعته به سمت سوييس بيشتر مطالعه ميكرده است. كتابي درباره دموكراسي در تاريخ معاصر كشورهاي جهان آخرين كتابي بوده است كه وي آن را ساعتها مطالعه كرده است. در مدت پرواز به مدت يك ساعت و نيم با يكي از دوستان خود كه بهطور اتفاقي داخل پرواز بوده است در مورد مسائل مختلفي صحبت كرده است. شايد آخرين مطلبي كه وي با دست و قلم خود نوشتند پاسخ به سوالات شركت هوايي سوييساير درباره كيفيت خدماتش به مسافران بود. در ابتداي ورود بازرگان به فرودگاه، نماينده سفارت تاكيد ميكند ماموريت دارد هر نوع كمك و همراهي لازم را انجام دهد. در همين فاصله سفير ايران در سوييس، تلفني با بازرگان گفتوگو كرده و از ايشان دعوت ميكند كه به شهر «برن» محل سفارت بروند. زماني كه بازرگان وهمراهان به طرف گيشه كنترل پاسپورت، حركت و مجبور بودند از پلكان برقي استفاده كنند و زماني كه پاي خود را روي پله قرار ميدهند كمي تعادل خود را از دست ميدهند و ناچار به ديواره پلكان تكيه ميدهد كه همين امر به علت حركت پلهها و ثابت بودن ديواره دو طرف پلكان موجب عدم تعادلشان ميشود كه در نهايت با كمك همراهان به انتهاي پلكان ميرسند، احساس درد در ناحيه سينه ميكند. پاهاي ايشان به لرزيدن ميافتد و بيهوش ميشوند. همراهان ايشان موضوع را به اورژانس پزشكي فرودگاه خبر ميدهند. پس از چند دقيقه با پيگيري همراهان ايشان با هليكوپتر به بيمارستان دانشگاه زوريخ منتقل ميشود. بازرگان در اتاق آيسييو بيمارستان گويا به خواب ميرود. دستگاههاي پزشكي هنوز كار ميكردند و قلب ايشان ضربان ضعيف ولي منظمي را نشان ميدهد. ضربان قلب ضعيفتر و گردش خون به حد ناچيزي رسيده بود. پس از لحظاتي قلب از حركت ايستاد و ضربات قلب مردي كه اسوه تلاش و مبارزه و خدمتگزاري بوده در سن 87 سالگي از كار افتاده بود. در جريان سفر بازرگان به سوييس نمايندگان وزارت خارجه با خانواده بازرگان نهايت همكاري را كرده و حتي گفته ميشود شخص دكتر ولايتي و آقاي هاشميرفسنجاني پس از دريافت خبر درگذشت بازرگان از مسوولان سفارت ميخواهند همكاريهاي لازم را با خانواده وي به عمل آورند. بهقول مهدي چهلتني در مقالهاش در كتاب «بازرگان در انديشه فرهيختگان»، «مهندس يادگار ديگري نيز باقي گذاشت. اين يادگار، صداقت، خلوص، صفا، سادگي و انصاف آن مرد بود. زبان را به دروغ نيالود... بيمروتيها، بيانصافيها و تهمتهايي كه اين مرد آبرومند از رقيبان سياسي حريص و در طول سالهاي پس از انقلاب شنيد تحمل كرد، اما هرگز نديدم و نشنيدم كه نسبت به رقباي سياسي خود سخني دور از انصاف بگويد، يا اگر خصال نيكويي دارند انكار كند، يا اگر خدمتي داشتهاند ناديده گرفته و كتمان نمايد. »