دموكراسي، خوب است
امير مقامي
استاديار مدعو دانشگاه اصفهان
فاجعه ريزش ساختمان پلاسكو تاكنون دستمايه نقدهاي فراواني شده است كه از حيث علوم اجتماعي و فرهنگي واجد اهميت است. در اين ميان، پلاسكو به عرصهاي نيز براي رقابتهاي سياسي و متلكپراكني و «مقصريابي» تبديل شد. بعضي حاميان جناحهاي سياسي بسته به موقعيت خود تقصير را به گردن دولت يا شهرداري انداختند و در خيابان گلآلود، صيد ماهي ميكردند. بعضي نيز به درستي گروههاي سياسي و رايدهندگان را به علت بيدقتي در گزينش اعضاي شوراي شهر تهران، شماتت كردند. در چنين آشفته بازار تحليلهاي عميق و سطحي و... ادعا شد كه پيگيريهاي ميداني، ژست سياسي رقباي انتخابات شوراي شهر و رياستجمهوري سال آينده است. اما اجازه دهيد تعبير مثبتي نيز از اين نمايش سياسي داشته باشيم. دولت و شهرداري هر يك تلاش كردند خدمات مناسب را ارايه دهند.
شهردار در ميان معركه در كنار امدادگران و آتش نشانان ايستاد، دولت به مساعدت كارگران و كارفرمايان متعهد شد و حتي جامعه مدني براي كمك به اشتغال كارگران فعال شد. به نظر ميرسد اين همه تكاپو ولو رياكارانه را بايد به حساب دموكراسي گذاشت. درست است كه ريا از نظر فلسفه اخلاق مطلقگرا، فضيلت نميآورد اما دست كم در اينجا به كاهش جراحت اجتماعي و بهبود هر چه سريعتر اين زخم كمك ميكند؛ وانگهي باور اينكه فعل سياسي، فضيلتگراست مشكل است. در واقع در اينجا ضروري است بار ديگر به ديدگاه اقتصاددان معروف هندي، آمارتيا سن ارجاع دهم كه در كتاب «توسعه به مثابه آزادي» مدعي ميشود كه «مردم سالاري حتي ميتواند در پيشگيري از وقوع قحطي و ديگر منابع اقتصادي كاركرد داشته باشد. رهبران سياسي، تماميت خواه ـ كه خود اغلب از قحطي يا ديگر منابع اقتصادي در امان هستند- هيچ انگيزهاي براي پيشگيري از وقوع اينگونه مصايب ندارند. در مقابل، دولتهاي مردم سالار، به خاطر پيروزي در انتخابات و مواجهه با نقدهاي عمومي، انگيزههاي بسيار قوي براي ريشه كن كردن قحطي، بدبختي و ديگر مصايب دارند.»
او حتي از تجربيات واقعي در كشورهاي نسبتا دموكراتيك غني يا فقير مثل كشورهاي اروپايي و هند مثال ميآورد.
دموكراسي به عنوان ابزار رقابت مسالمتآميز براي كسب يا حفظ قدرت، مقامات عمومي منتخب را وادار ميسازد كه تصميمات مورد انتظار رايدهندگان را اتخاذ كنند. گرچه فرضيه سن، جنبه پيشگيرانه نيز دارد اما در همين چند روز، بعضي شهرداري را به دليل عدم قاطعيت در اجراي قانون و مماشات با مالك پلاسكو، سرزنش كردهاند. در مرحله بعد از فاجعه نيز مردم در انتظار تصميمات مناسب و ترميمكننده نهادهاي انتخابي هستند.
بازپسگيري استعفاي تقريبا قطعي آقاي مسجدجامعي را نيز از همين منظر ميتوان تحليل كرد كه منتخب مردم، در ميانه بحران شانه خالي نميكند. با وجود اين، بايد اين نكته را هم درنظر داشت كه دموكراسي يك سكه دورو است كه روي ديگر آن، تصميمات غيركارشناسي و عوامزده (پوپوليستي) است كه اتفاقا آن هم به بهانه همراهي با خواست ملت انجام ميشود و هزينههايش را نيز همان مردم خواهند پرداخت. در نتيجه تفكيك وجوه مثبت و منفي دموكراسي گاهي كار بسيار سختي است اما در يك جامعه آگاه با رسانههاي منتقد آزاد كه ادبيات نقد در آن مورد اجماع قرار گرفته، به عنوان جزو تفكيكناپذير دموكراسي، آسيبها را كاهش
خواهد داد.