مجيد اصغري به واسطه پيشينه تئاترياش با هنر بازيگر نا آشنا نيست اما حتما تسلط او به زبان تركي يكي از دلايل انتخابش براي حضور در فيلم «كارگر ساده نيازمنديم» بوده است. او با اين فيلم براي نخستين بار مقابل دوربين يك اثر سينمايي حاضر شده اما معتقد است در ادامه و با وجود موفقيت و درخشش در عرصه سينما، فعاليتهاي تئاتري و روياي به راه انداختن تئاتر كارگري را رها نميكند.
شما در حوزه تئاتر فعاليت داريد؟
بله تئاتر و فيلم. فيلم كوتاه ميسازم، نمايشنامه، فيلمنامه و نقد مينويسم و در حال حاضر منتقد سايت اگزيت هستم و الان هم در حال ساختن يك مستند هستم.
پيش از حضور در فيلم «كارگر ساده نيازمنديم» تجربه بازي در سينما داشتيد؟
خير. به هر حال آدم دلايلي دارد كه ميتواند بيان كند. ولي فكر نميكنم كه در حوصله اين جمع بگنجد. اينكه انتقالي از سوي بازيگران و كنشگران تئاتر به سمت سينما اتفاق نميافتد، سوالي است كه ذهنم را مشغول كرده است.
اتفاقا در سالهاي اخير كه بازيگران خوبي از تئاتر به سينما آمدهاند.
شما نام ببريد.
هومن سيدي، حميدرضا آذرنگ، سيامك صفري كه يكي از پر كارترين بازيگران جشنواره امسال است.
سيامك صفري پركارترين بازيگر تئاتر است و هفتاد و سه تئاتر در پرونده كارياش دارد. يعني شما هفتاد و سه، سي شب را كه لحاظ كنيد، چيز فوقالعادهاي ميشود. سيامك صفري از دهه شصت مشغول به كار است.
پس نگوييد چرا بازيگرها از سمت تئاتر به سينما نميآيند!
سيامك صفري بعضي وقتها در سال براي بازي در پنج نمايش روي صحنه رفته است. الان ميدانيد چه مافيايي بر فضاي تئاتر حاكم است. اگر جشنواره تئاتر فجر را هم دنبال كرده باشيد، حتما ميدانيد كمپيني به نام ضد مافيا به راه افتاده بود. آن زماني كه آقاي صفري وارد تئاتر شد، نيمي از كشور از تئاتريها خالي شده بود. همه از سمت تئاتر به سينما و تلويزيون رفته بودند و در كمتر بازيگري در تئاتر مانده بود. يك سري مانند آقاي لطفي سمت تلويزيون و سينما آمده بودند و عدهاي مانند سوسن تسليمي خارج از كشور رفتند. برخي هم مانند آقاي مهدي هاشمي و داريوش فرهنگ به سمت سينما و تلويزيون گرايش پيدا كردند. اين بستر سبب شد تعدادي از دانشجويان هنرهاي زيبا، فضاي تئاتر را احاطه كنند. تعداد ديگري هم مانند استاد سمندريان و علي رفيعي هم به كمك دانشجويان جوان آمدند. آقاي سيامك صفري در نمايش «شكار» آقاي رفيعي خيلي مطرح شد. من فكر ميكنم هر 10 سال يك بار تعدادي بازيگر به سينما اضافه ميشوند و به نظرم الان واقعا زمانش رسيده است كه نيروي تازه نفس و جوان در اين حرفه حضور پيدا كنند. سينماي ما نيازمند حضور بازيگران جوان و جديد است.
خب بازيگراني چون نويد محمدزاده و... نسل جديد تازه واردان از تئاتر به سينما هستند.
بله ولي از ورود بازيگراني چون عباس غزالي، نويد محمدزاده و بهرام افشاري به سينما خيلي نميگذرد. مثلا افشاري در عين حال كه بازيگر خوبي است اما فيزيكي استثنايي دارد و براي كارهاي طنز و كمدي خوب است. او در «كارگر ساده نيازمنديم» هم خوب درخشيد. ولي با توجه به مقتضياتي كه در سينماي ما وجود دارد، اما معمولا كنشگران تازه پس زده ميشوند و نميدانند برايشان قرار است چه اتفاقي بيفتد. با وجود اينكه صنعت سينما در كشور ما پيشرفت كرده و ديجيتاليسم وارد سينما شده است...
البته ما هنوز صنعت سينما نداريم.
بله، اگر بشود اسم آن را صنعت گذاشت! ميخواهم بگويم بازيگرهاي تازه وارد حتي در سينماي غيرهنري يعني تجاري هم نميتوانند وارد شوند، چه برسد به سينماي هنري. مگر اينكه كارگرداني بخواهد ريسك كند و اين كار را انجام بدهد. آقاي هادي در فيلم «كارگر ساده نيازمنديم» واقعا اين ريسك را كرد.
با آقاي هادي چگونه آشنا شديد؟ كسي معرفي تان كرد؟
آقاي هادي ميتوانست از بازيگران ديگري استفاده كند ولي همان طور كه خودش گفت، آن بازيگران براي اين فضا مناسب نبودند. او دنبال بازيگراني بود كه اشتياق و انگيزه خيلي زيادي براي كار كردن داشته باشند. در فضاي مجازي تبليغات كرده بودند. از آنجا كه من با دستيار ايشان همكاري تئاتري داشتم، به كار دعوت شدم و با هم صحبت كرديم و ايشان لطف كردند و پذيرفتند كه بنده اين نقش را بازي و در بخش لهجه هم به كنشگران كمك كنم.
در اين فيلم آقاي هادي به جاي اينكه بخواهند كارگرداني خودشان را به نمايش بگذارند، بيشتر به كنشگران اعتماد داشت و به آنها ميدان ميداد. اتفاقا از ايدههاي بازيگران و عوامل فيلم استقبال ميكرد و من بهشدت راحت بودم. با وجود اينكه استرس خيلي زياد بود. اينكه فيلمي با مبلغ 500 ميليون تومان جمع ميشود و حتي چهار روز زودتر از موعد فيلمبردارياش به پايان ميرسد، به نظرم به هنر كارگردان بستگي دارد. اصلا من فكرش را نميكردم كار با اين مبلغ جمع شده باشد و تصورم اين بود حداقل هزينه براي ساخت اين فيلم 800 ميليون تومان باشد. البته اين را هم بگويم براي بازي در اين فيلم مبلغي نگرفتم و حضور در جمع عوامل فيلم برايم افتخار بود. به نظرم زمان ورود آقاي هادي به سينما، نوعي از سينما به هنر ما وارد شد كه ميتوانيم ريشه آن را در سينماي نئورئاليسم ايتاليا پيدا كنيم.
اگر با اين فيلم ديده بشويد، رابطه تان با تئاتر كمتر ميشود؟
رابطه من با تئاتر قطع نميشود و در حال حاضر در شرف انجام كارهايي هستيم. ما ميخواهيم كاپيتاليسمي كه در تئاتر وجود دارد را، مورد نقد قرار بدهيم و حوزه تئاتر را از مركز شهر گسترش بدهيم و به سراغ سالن ديگري برويم. سالني در قيطريه گرفتهايم و قرار است در ادامه سالن ديگري در جنوب تهران بگيريم. واقعا علاقهمندم آن تئاتر كارگري كه هميشه دنبالش بودم و مورد عقيدهام است ايجاد كنم. اين يك نوع تئاتري است كه به لهستان و روسيه برميگردد. تئاتري كه صرفا براي تئاتراست. حتي ممكن است بليت هم نداشته باشد، يا اينكه مبلغ بليت آن به اندازه پول يك دانشجو باشد. در حال حاضر نمايش «شازده كوچولو» را با بليت پنج هزار تومان در سالن قيطريه روي صحنه داريم. خوشبختانه سالن هر شب پر ميشود و تعداد زيادي تماشاچي غيرتئاتري براي ديدن آن ميآيند. من در تئاتر رويايي دارم كه اين هنر را به قشر كارگر و كارمند هم بشناسانم.