برف ۷۰ سانتيمتري پيشبيني شده
بحران برف يا بحران مديريت واحد شهري؟
مجتبي پورمحسن
پنجشنبه و جمعه گذشته مردم رشت روزهاي سختي را گذراندند. درحالي كه از اوايل هفته گذشته هواشناسي بارش برف ۵۰ سانتيمتري را درآخر هفته در رشت پيش بيني كرده بود، بارش ۱۲ ساعته برف خسارت زيادي را به رشت وارد كرد و موجب اختلال در زندگي روزمره مردم شد، از صبح روز پنجشنبه چند ساعت پيش از پايان برف بود كه انتقادات مردمي، سريال تكراري پيداكردن يك نهاد يا فرد مسوول براي انداختن مسووليت مشكلات به گردن او آغاز شد. اما براي تحليل سهم دستگاههاي مختلف خدمات رسان و مسوولان در مشكلات پيشآمده، ابتدا بهتر است به شرح دقيق واقعه بپردازيم.
۶۸ سانتيمتر برف در ۱۲ ساعت
همانطور كه گفته شد هواشناسي بارش برف در گيلان مشخصا رشت را از يك هفته قبل پيشبيني كرده بود. اما آنچه رخ داد اندكي با پيشبيني هواشناسي تفاوت داشت. بارش اين حجم از برف در مدت بسيار كوتاه در رشت سابقه نداشت. اگرچه سال ۸۳ در رشت بارش دومتربرف را هم پيشبيني كرده بودند، اما آن سال اتفاق ديگري افتاد كه بيشباهت به برف اخير نبود. در سال ۸۳ در دومين روز از بارش برف، هواشناسي پيشبيني كرد كه از روز بعد از مقدار ابرها كاسته شده و بارش قطع ميشود، اما آن شب تا صبح كه نه، تا دو روز بعد برف بيامان باريد و مردم را غافلگير كرد. در سال ۸۶ نيز حجم زياد برف در رشت باريد. اما بارش تدريجي سبب شد خدمترساني به مردم بسيار راحتتر انجام شود. البته برف ۸۳ و ۸۶ يك تفاوت ديگر هم داشتند. در برف سال۸۳، مسعود سلطانيفر، وزير فعلي ورزش، استاندار اصلاحطلب، گيلان بود و در حالي كه به دليل قطعي برق، راديو تنها رسانه ممكن در دسترس مردم بود، مديريت اين رسانهها در اختيار يكي از مخالفان سرسخت دولت اصلاحات قرار گرفته بود تا توانست درباره بارش برف سفيد، سياه نمايي كرد. در سال ۸۶ اما در روزهاي ماه عسل اصولگرايان به احمدينژاد، تمام تلاش صدا و سيما در جهت ارايه تصويري مثبت از خدمات مسوولان بود كه اين حربه نيز كارگر افتاد. برف ۶۸ سانتيمتري پنجشنبه دو ويژگي مهم داشت؛ اول اينكه همراه با وزش شديد باد و كولاك همراه بود و از طرف ديگر خشك بود و چگالي بالايي داشت و براي همين به سرعت بر زمين نشست. به دليل آب و هواي معتدل و مرطوب رشت، معمولا برف در اين شهر چگالي پاييني دارد و به زحمت مينشيند. همين عامل باعث شد كه برف سنگين در فاصله ساعتهاي ۱۱شب تا ۷صبح روز بعد ببارد و انباشته شود.
روز بعد از واقعه
روز بعد از واقعه برف در رشت، در واقع روز اصلي واقعه بود. چون از يك طرف مردم با خيابانهاي برف روبه رو شدند و از طرف ديگر قطع برق و اختلال شديد در خطوط موبايل، مشكلات را محسوس كرد. از همين لحظات بود كه نارضايتي روند تصادفي گرفت. با اعلام تعطيلي مدارس و ادارات، از حجم نارضايتي كم نشد، چون همچنان نه تنها برق مناطق قطع شده وصل شد بلكه برق مشتركين ديگري نيز قطع شد. مشكلات در عبور و مرور هم از گلايههاي شهروندان بود كه البته مديران شهرداري دلايلي براي آن ارايه ميكردند. كولاك و وزش شديد باد باعث شكستن درختان و شاخههاي زيادي شده بود كه حجم زياد اين موارد سبب شد كه رسيدگي و رفع اين موانع نيز چندان مردم را راضي نكند اما از نخستين ساعات نوك تيز پيكان انتقادات به سوي شهرداري رشت نشانه رفت. وضعيت تشنج در رابطه شوراي اسلامي رشت و مديريت شهري سبب شد كه برخي آگاهانه روي اين آتش بنزين بريزند. اما با وجود نظر مديران شهرداري كه گفتهاند برف غافلگيرشان نكرد، به نظر ميرسد آنها انتظار بار اين حجم برف، با اين كيفيت را در عرض چند ساعت نداشتند. اگرچه از سه روز قبل از آغاز برف، جلسات ستاد مديريتي بحران در شهرداري تشكيل و تمامي ماشين آلات بين مناطق تقسيم شده بود، تلاشهاي مديران شهرداري با مشكلاتي كه در عبور و مرور به وجود آمد و انتقادات به حق مردم را در پي داشت، ديده نشد. مديران مناطق شهرداري البته دفاعيههاي قابل توجهي داشتند. گفته شد كه تمامي خيابانهاي اصلي شهر تا صبح حداقل چهار بار برفروبي شد اما شدت بارش برف به حدي بود كه در عرض يك ساعت دوباره در خيابانها برف انباشته ميشد. احساس عمومي درست يا غلط چنين قضاوتي نداشت و تصور هم ميشد كه از سوي شهرداري رشت قصوراتي صورت گرفته است. اما در روز پنجشنبه حضور پررنگ نيروهاي شهرداري در خيابانها اين احساس عمومي را تا حدودي رقيق كرد.
اما يكي ديگر از مشكلات شهرداري رشت، كمبود ماشينآلات است. وجود تنها ۹۶ دستگاه خودروهاي مخصوص برف روبي براي كلانشهري با جمعيت روزانه بيش از ۱/۲ ميليون نفر و پنج منطقه و ۱۵ ناحيه كافي نيست. اين شايد يكي از مهمترين تجربههاي برف اخير براي شهرداري رشت بود. استفاده از ماشين آلات پيمانكاران خود گواهي براين مدعاست.
شركت برق
شركت برق بيشترين تلفات را در برف اخير به بار آورده. با بارش برف برق ۸۰ هزار خانوار در سطح استان گيلان قطع شده اگر فكر ميكنيد قطعي برق مختص روستاها بود، اشتباه كردهايد. حتي مناطق بالانشين از جمله گلسار نيز روز پنجشنبه تا شب برق نداشتند. مسوولان شركت برق و مقامات ارشد استانداري علت خاموشيهاي گسترده در شهررا فرسودگي كابلهاي برق عنوان كردند. استاندار گيلان مجبور شد با وزير برق تماس بگيرد و وزير نيرو در پاسخ بگويد براي تسريع در برقراري برق مشتركان استان گروههاي امدادي از استانهاي ديگر اعزام شوند اما اين تمهيدات سرعتي در رفع مشكلات برق ندارد. تا غروب روز جمعه هنوز هم برق تعدادي از مشتركان قطع بود و در اكثر مناطق نيز قطع و وصل ميشد.
شركت مخابرات
در صبح برفي رشت، شهروندان با مشكلات ديگري هم روبه رو بودند، با اختلال شديد در تلفن همراه و البته قطع گسترده شبكه اينترنت تا غروب روز جمعه نيز هنوز تلفنهاي همراه دچاراختلال شد. مديركل ارتباطات و فناوري اطلاعات گيلان درروز پنجشنبه در جلسه ستاد بحران گفت كه ۱۱۷ سايت شركت مخابرات گيلان همراه اول قطع شده است. البته مخابرات هم از همان لطفي برخوردار شد كه مسوولان اداره برق گيلان را از انتقادات مصون نگه داشت.
عملكرد استاندار گيلان
درباره عملكرد عاليرتبهترين مقام دولتي در گيلان بايد با احتياط بيشتري نوشت. دكتر نجفي دير وارد صحنه شد و مديريت بحران را به دست گرفت البته بيشتر در رسانهها.
سيستم مديريت بحران آقاي استاندار كه بيشتر از ظهر روزي كه برف قطع شد حضور پررنگي پيدا كرد، جنبه رسانهاي زيادي داشت. اهم فعاليتهاي استاندار گيلان در انتقاد از شهردار رشت، مصون نگه داشتن ادارات و سازمانهاي تابعه دولت در استان گيلان و رشت از انتقادات بود. تجليل محتواي سخنان استاندار نشان ميدهد كه او درباره شهرداري و بهطور كامل نهادهاي غيردولتي با شيوه رسانهاي تهاجمي و عتاب آلود سخن گفت و در مورد نهادهاي دولتي مثل شركت برق و مخابرات و حتي راهداري از شيوه توصيفي استفاده كرد. براي مثال او در مصاحبههايش مكرر گفت كه برق ۸۰ هزار خانوار در استان قطع شد، اما با تلاش نيروهاي اداره برق، ۳۰ هزار خانوار برقدار شدند. اما ايشان هرگز نگفت كه چرا برقي با اين حجم به (معار اين روزها!) برق ۸۰ هزار خانوار قطع شد؟ چرا از مسوولان مربوط سوال نكرد؟ دكتر نجفي در چند جلسه مديريت بحران حضور يافت و چون از جادوي بازديد ميداني در دل مردم با خبر بود، چند بار سرزده از سطح شهر بازديد كرد.
همانطور كه گفته شد ايستگاههايي نظير اداره برق و مخابرات از پاسخگويي بينياز دانسته شدند اگر هم اعتراضي صورت گرفت، روبه سمت وزير بود، نه از داخل!
در هر صورت اين هم شايد نوعي سيستم مديريتي كارآمدي بود كه مدير با تجربهاي چون دكتر نجفي از آن بهره گرفت.
فقدان مديريت شهري
اما جنس مطالبه افكار عمومي از شهرداري در همه موارد تلنگري است براي يك نياز مهم در كنترل بحرانهايي نظير بارش برف سنگين؛ ضرورت مديريت واحد شهري. در كشورهاي پيشرفته دنيا دهههاست كه سيستم مديريت واحد شهري اجرا ميشود. به اين نحو كه تمام دستگاههاي خدماترسان تحت مديريت واحد شهرداري فعاليت ميكنند و به واسطه اختياراتي كه به مديريت شهري داده ميشود كل مطالبات مردمي هم متوجه شهرداري خواهد بود. اما به واسطه عدم وجود مديريت واحد شهري از يك سو امكان شانه خالي كردن مسوولان از مسووليت خدمات رساني به شهروندان از بين ميرود، و از طرف ديگر با فعاليت دستگاههاي خدماترسان زيرنظر واحد مديريت شهري، خدمات رساني با سرعت بيشتري انجام ميگيرد. در شرايط موجود اگر تير برقي سقوط كند، شهرداري امكان جمعآوري آن را كه تحت مالكيت نهادي ديگر است، ندارد و بايد هماهنگيهايي صورت بگيرد كه در اين بين زمان براي خدمت رساني هدر ميرود. خوشبختانه ضرورت مديريت واحد شهري از سوي دولت نيز احساس شده و گويا قرار است در قالب چند لايحه در مجلس بررسي شود تا در صورت تصويب گام مهمي در تسريع خدماترساني در هنگام بحرانها برداشته شود.