دلايل رشد 584 درصدي نقدينگي در 10 سال بررسي شد
نرخ سود، متهم درجه اول پرونده رشد نقدينگي
گروه اقتصادي
آمارها ميگويند 1000 هزار ميليارد تومان پول در بانكها سپرده شده است. اين عدد حجم شبهپولي است كه يكي از اجزاي نقدينگي كشور را شكل ميدهد. وقتي چرايي رشد نقدينگي كشور را ميخواهيم بررسي كنيم بايد به اين عدد بزرگ توجه داشته باشيم. عددي كه در سپردههاي بانكي جاخوش كرده و به خودي خود توانسته با تخصيص سود بانكي بخش از نقدينگي كشور (شبهپول) را حدود 180 درصد در 10 سال گذشته افزايش دهد. يعني اگر هيچ عامل دومي براي افزايش نقدينگي كشور وجود نداشته باشد، سودي كه به 1000 هزار ميليارد تومان وجه سپردهگذاري شده در بانكها تعلق مي گيرد؛ حجم اين پول را منبسطتر ميكند. حال آنكه كنترل نقدينگي به عنوان يكي از اصلهاي اقتصاد مقاومتي از روزنه سود بانكي ضربهپذير شده است.جداول بانك مركزي نشان ميدهد نقدينگي كشور از سال 86 تا شهريور 95، 584 درصد رشد داشته كه نرخ سود بانكها به طور ميانگي 180 درصد از اين عدد را سهمگيري كرده است. همواره سهم شبهپول يا همان سپردههاي بانكي، بخش مهمي از نقدينگي كشور را به خود اختصاص داده و با توجه به نرخ دو رقمي سود اين سپردهها، بايد نظام بانكي را به عنوان اصليترين بخشي كه نقدينگي در كشور را افزايش ميدهد، معرفي كرد. در 10 سال گذشته براي سپردههاي بانكي سود يك سالهاي ميان 5/161 تا 180 درصد تخصيص يافت كه به بيان ديگر، بخش مهمي از نقدينگي كشور، بدون هيچ اتفاقي سالانه ميان 16 تا 18 درصد رشد ميكرد. البته نبايد فراموش كرد كه بسياري از بانكها ارقام سودي بيش از عددهاي مصوب هم پرداخت كردند.افزايش نقدينگي يكي از عوامل اصلي تورم در هر اقتصادي است. نقدينگي يا آنچه حجم پول شناخته ميشود، مجموع پول و شبهپول است. نقدينگي در يك كشور به معناي تعداد اسكناسها، مسكوكات و سپردههاي ديداري است و تفاوت آن با حجم پول در سپردههاي غيرديداري افراد نزد بانكها است. تاثير نقدينگي بر تورم، عبارت از اين است كه چون ميزان كالا و خدمات در جامعه محدود است، بايد ميزان نقدينگي به اندازهاي باشد كه خريد و فروش كالا و خدمات را تسهيل كند. حال اگر ميزان نقدينگي بالا رود، كالا و خدمات در جامعه كم شده و متعاقب آن تورم به وجود ميآيد. اين در حالي است كه كنترل نرخ تورم يكي از مهمترين دستاوردهاي دولت يازدهم محسوب ميشود، زيرا طي سالهاي پس از انقلاب، به جز چند سال، هميشه اين نرخ در ايران دو رقمي بوده و تك رقمي شدن آن در اين دوره، با توجه به تورم بيش از 30 درصدي سالهاي پيشين، تا حد زيادي ثبات را به اقتصاد ايران بازگرداند. مدیریت نقدینگی یکی از بزرگترین چالشهایی است که نظام پولي با آن روبهرو است. این چالش كه بیشتر منابع بانکها از محل سپردههاي كوتاهمدت تأمین مالی میشود، خود مسبب حساسيت اين موضوع است. علاوه بر این تسهیلات اعطایی بانکها صرف سرمایهگذاری در داراییهایی میشود که درجه نقد شوندگی پایینی دارند. وظیفه اصلی بانک ایجاد توازن بین تعهدات کوتاهمدت مالی و سرمایهگذاریهای بلند مدت است. نگهداری مقادیر ناکافی نقدینگی بانک را با خطر عدم توانایی در ایفای تعهدات و در نتیجه ورشکستگی قرار میدهد. نگهداری مقادیر فراوان نقدینگی، نوع خاصی از تخصیص ناکارآمد منابع است که باعث کاهش نرخ سوددهی بانک به سپردههای مردم و در نتیجه از دست دادن بازار میشود. مدیریت نقدینگی به معنی توانایی بانک برای ایفای تعهدات مالی خود در طول زمان است. مدیریت نقدینگی در سطوح مختلفی صورت میگیرد. اولین نوع مدیریت نقدینگی به صورت روزانه صورت پذیرفته و به صورت متناوب نقدینگی مورد نیاز در روزهای آتی پیشبینی میشود. دومین نوع مدیریت نقدینگی که مبتنی بر مدیریت جریان نقدینگی است، نقدینگی مورد نیاز را برای فواصل طولانیتر ششماهه تا دو ساله پیشبینی میکند. سومین نوع مدیریت نقدینگی به بررسی نقدینگی مورد نیاز بانک در شرایط بحرانی میپردازد.یکی از وظایف اصلی بانکهای مرکزی در چارچوب اقتصاد مقاومتی، تنظیم حجم نقدینگی متناسب با نیاز بخش حقیقی در چارچوب اهداف تورمی است. در این چارچوب مقام پولی از فعالیتهای بخشهای مولد اقتصادی حمایت میکند تا اقتصاد کشور در مسیری باثبات و پایدار قرار گیرد. حرکت در چنین مسیری، فضای لازم برای برنامهریزی صحیح و براساس شاخصهای کلان اقتصادی را فراهم میکند. بر این اساس، حفظ ارزش پول ملی (کنترل و ایجاد ثبات در سطح عمومی قیمتها) آثار مستقیمی بر بهبود حوزههای مختلف کسبوکار و برقراری آرامش در بازارهای مالی، کالایی و خدمتی دارد. از دیگر وجوه ایجاد ثبات در اقتصاد کلان، میتوان به امکان مقابله با اثرات شوکهای منفی ناشی از بحرانهای خارجی اشاره کرد. از آنجایی که تامین بخش قابل توجهی از منابع بودجه سالانه کشور از طریق فروش نفت و تبدیل درآمدهای ارزی به ریالی انجام میشود، اهمیت این موضوع دوچندان خواهد بود. همچنین با توجه به اینکه حوزههای پیادهسازی سیاستهای پولی بانک مرکزی، بانکها و موسسات اعتباری هستند؛ لذا ایجاد ثبات در نظام مالی اقتصاد به منظور کاهش آسیبپذیری بانکها و موسسات اعتباری در برابر انواع ریسک در چارچوب اهداف بانک مرکزی در اقتصاد مقاومتي گنجانده شده است. بر این اساس، ثبات اقتصاد کلان در قالب ثبات قیمتی و مهار تورم، پایداری بخش خارجی و ایجاد ثبات پایدار در نظام مالی با در نظر داشتن ارتباط متقابل هر سه موضوع، به عنوان هدف اصلی برنامههای عملیاتی حوزه پولی و بانکی در راستای تحقق سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی مطرح است.در سالهاي گذشته همواره نرخ نقدينگي كشور بالا بوده كه بيش از همه به سياستگذاريهاي كلان اين بخش مرتبط است. ايجاد توازن ميان عرضه و تقاضا كه خود مساله مبرمي در اقتصاد است، سبب ميشود كه سياستهاي پولي انبساطي مطرح شود. بر اين اساس نظام پولي كشور با دادن تسهيلات مختلف تلاش ميكند، حركت اقتصاد را تسريع كند و به همين دليل بخش مهمي از منابع بانكها به جامعه ميرود. اين امر زمانيكه مساله افزايش نرخ تقاضا است، شدت و تاثيرگذاري تورمي بيشتري هم پيدا ميكند؛ چرا كه بانكها با دادن وام به بخش تقاضا ميكوشند، طرف تقاضا را به سمت خريد كالا سوق دهند. در ايران دادن وام به بخش مسكن يكي از مهمترين بخشهاي مرتبط با تقاضا است كه همواره با تسهيلات بانكي تقويت ميشود. البته نبايد فراموش كرد بدون تسهيلات بانكي، خريد و فروش خانه به شدت كاهش پيدا ميكند. اين موضوع پيش از هر چيز به بالا بودن قيمت مسكن نسبت به درآمد خانوارها مرتبط است. همانطوري كه در جدول مشاهده ميشود، بخش اصلي نقدينگي در كشور را شبهپول تشكيل ميدهد. شبه پول يا همان سپردههاي مدت دار بانكي، ظرف يك دهه گذشته، بيش از 67 درصد نقدينگي را به خود اختصاص داده كه همين مساله اهميت نرخ سود سپرده بانكي را تشديد ميكند. سپردههاي بانكي در هر ماه سود مشخصي دريافت ميكنند و به اين ترتيب اين بخش بدون آنكه تحرك ويژهاي در اقتصاد ايجاد كند، نقدينگي را افزايش ميدهد. هر چند بخش مهمي از اين سپردهها به شكل تسهيلات در اختيار متقاضيان قرار ميگيرد، با اين همه نميتوان ادعا كرد اين منابع در بخشهاي اصلي و مولد سرمايهگذاري ميشود و مايه تحرك خاصي در اقتصاد كشور ميشود.در يك دهه گذشته، ميان 5/161 تا 180 درصد سود به شبه پول تعلق گرفته كه بر اين اساس ميتوان گفت بخش اصلي نقدينگي در كشور ظرف يك دهه حدود 75/170 درصد رشد كرده است. هم نرخ بالاي سود سپردههاي بانكي و هم ركود در اقتصاد سبب شدند كه در شرايط كنوني 1/87 درصد از كل نقدينگي ايران در بانكها بماند و سالانه رشد كند. كنار هم گذاشتن اين ارقام بيش از گذشته نشان ميدهد مشكل نظام بانكي در كشور بيش از بدهيها است و در تمام بخشهاي مشكلات گوناگون و ريشهاي وجود دارند كه تاكنون هيچ اصلاحي در آنها صورت نگرفته است. در حال حاضر حتي كاهش نرخ سود بانكي هم نميتواند كارساز باشد، زيرا بانكها به اين موضوع تن نميدهند و اين عدم فرمانبرداري، در بانكهاي خصوصي بيشتر از بانكهاي دولتي است. به هر روي بانك مركزي در سه سال گذشته تنها به ثبات دادن به وضع كنوني تن داده و بعيد هم به نظر ميرسد تيم كنوني مديران اين بخش قصد اجراي اصلاحات اساسي داشته باشند.